1. خانه
  2. slash
  3. سیر حرکت تاریخ به سمت ظهور موعود
  4. slash
  5. بررسی آینده زمین و انسان و حاکمیت نهایی جهان از نگاه آیات و روایات

در جهان پس از دولت کریمه، چه تغییراتی در ارزش‌ها و سبک زندگی انسان‌ها رخ می‌دهد؟

در جهان پس از دولت کریمه، چه تغییراتی رخ می‌دهد؟

تفاوت‌های جهان پس از دولت کریمه با وضعیت بحران‌زده امروز

چرا باید از هم‌اکنون درباره جهان پس از دولت کریمه سخن بگوییم؟ در دنیایی که هر روز با بحران‌هایی تازه بیدار می‌شویم، پرسش درباره آینده‌ای بهتر دیگر انتخابی  نیست، بلکه تبدیل به ضرورتی حیاتی شده است. این سؤال، شاید در ابتدا انتزاعی یا آرمان‌گرایانه به نظر برسد، اما اگر لحظه‌ای با خودمان صادق باشیم و به عمق وضعیت امروز بنگریم، درمی‌یابیم که جوامع انسانی فارغ از مرزها، اعتقادات و زبان‌ها، در آستانه یک دگرگونی بزرگ ایستاده‌اند؛ دگرگونی‌ای که نیازمند بازتعریف امید، معنا و عدالت در مقیاس جهانی است.

آیا واقعاً جهان امروز ما مستحق تداوم این حجم عظیم بحران‌ها و سردرگمی‌هاست؟ روزانه با اخبار فساد گسترده، فروپاشی خانواده‌ها، مهاجرت عمده، تورم انتظارات و گم‌گشتگی ارزش‌ها مواجهیم. جامعه بشری گویی در تقلای عبور از بن‌بست‌هایی است که راه‌حل‌های رایج نتوانسته‌اند آن‌ها را درمان کنند. شاید این سؤال را باید بارها از خود بپرسیم که آیا نمی‌توان گونه‌ای دیگر از زندگی را تصور کرد؟ آیا آینده‌ای وجود دارد که انسان در آن، حسرت آرامش، عدالت و معنویت را از دل خاطره‌های دور به واقعیت ملموس این‌جهانی بیاورد؟ آینده‌ای که بتوان آن را در قالب جهان پس از دولت کریمه جستجو کرد؟

قدرت تصور و امید به جهان بهتر، همواره موتور محرک تمدن‌ها و نهضت‌های بزرگ بوده است. اما در جهانی که روز به روز امیدها رنگ باخته و بحران‌ها همگانی‌تر می‌شوند، چگونه می‌توان چشم‌انداز روشنی از جهان پس از دولت کریمه را به دغدغه‌ای عمومی تبدیل کرد؟ اهمیت این پرسش نه فقط در سطح فلسفی یا آرمانی بوده، بلکه یک مطالبه اجتماعی، اخلاقی و عقلی نیز هست؛ اگر ما دقیقاً ندانیم قرار است از چه جهان مأیوس‌کننده‌ای عبور کرده و به کدام مقصد روشنی برسیم، چگونه می‌توانیم نیروی لازم را برای حرکت، تغییر و مقاومت در برابر انفعال اجتماعی بسیج نماییم؟

مرور تجربه‌ها و آموزه‌های دینی و تاریخی به ما می‌آموزد که هیچ تمدن بزرگی یک‌ شبه متولد نشده است. جوامعی که به عصر جدیدی پا گذاشتند، پیش از هر تحول بیرونی، تصویر دقیقی از وضع مطلوب خود ساخته بودند. به همین دلیل، پرداختن به جهان پس از دولت کریمه فقط یک تمرین ذهنی نیست، بلکه دعوتی است برای بازخوانی بحران‌ها، سنجش توان تغییرپذیری جمعی و پرورش ایمان به امکانی متفاوت. چه چیزی باید در درون ما عوض شود تا ظرفیت پذیرش دنیای نو را بیابیم؟ مسئولیت ما برای ساختن مقدمه‌های تحقق آن وعده چیست؟

این مقاله تلاشی است برای ارائه تصویری عینی، نقادانه و آینده‌محور از جهانی که می‌توان و باید برای رسیدنش اندیشید، پرسید و حرکت کرد. در ادامه به بررسی بحران‌های فعلی، بنیادهای تحول و نشانه‌های جهان پس از دولت کریمه خواهیم پرداخت تا خود را برای مشارکت فعال و مؤثر در ساخت این آینده درخشان آماده‌تر کنیم.

بحران‌ها و بن‌بست‌های جهان امروز

امروز در سراسر جهان، بحران‌های اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و روانی چهره‌ای جدید و نگران‌کننده به خود گرفته‌اند. بی‌اعتمادی عمومی به نهادهای حاکم، ازهم‌گسیختگی خانواده‌ها، احساس ناامنی و افزایش موج مهاجرت، تنها بخشی از پیامدهای وضعیت بحرانی‌ای است که بشر را به سوی نوعی سرگشتگی معنوی سوق داده است. کافی است نگاهی به خیابان‌های پرترافیک شهرها، اخبار پرتنش رسانه‌ها یا نگرانی همیشگی جوانان نسبت به آینده بیندازیم؛ همه این‌ها نشان می‌دهد جهان امروز در یک دور باطل از مشکلات حل‌نشده گرفتار شده و امید به تغییر، کم‌رنگ‌تر از همیشه به نظر می‌رسد.

از سوی دیگر، مشکلات اقتصادی همچون رکود، تورم افسارگسیخته و شکاف عمیق طبقاتی، پایه‌های اعتماد اجتماعی را سست کرده است. افراد، حتی در کشورهای توسعه‌یافته، از تنهایی، اضطراب دائمی، یا بی‌معنایی زندگی روزمره رنج می‌برند. بحران هویت، افزایش افسردگی و گسترش اعتیادهای نوپدید، ازجمله نگرانی‌هایی هستند که هر روز نمود بیشتری پیدا کرده و بنیاد سلامت روانی جوامع را با تهدید رو‌به‌رو می‌سازند. این وضعیت، بیش از هر زمان دیگری، ضرورت جستجوی الگویی نو و متفاوت را یادآور می‌شود؛ الگویی که تنها در اصلاحات کم عمق و کوتاه‌مدت خلاصه نشود، بلکه بتواند راه را برای تحقق جهان پس از دولت کریمه باز کند.

در چنین شرایطی، تحول بنیادین به یک مطالبه همه‌جانبه بدل شده است. بحران‌های مزمن نه‌تنها سطح رفاه مادی، بلکه معنا و کیفیت زندگی مردم را به چالش کشیده‌اند. آیا تا زمانی که تصویر روشنی از جهان پس از دولت کریمه نداشته باشیم، می‌توانیم نسبت به خروج از بن‌بست‌های فعلی امیدوار باشیم؟ پاسخ این پرسش، مسیر گذر از وضعیت آشفته امروز به سوی آینده‌ای مطلوب را مشخص می‌کند؛ اگر امروز بحران به بخشی جدایی‌ناپذیر از زندگی ما بدل شده است، انگیزه و چشم‌انداز ورود به جهان پس از دولت کریمه همان نیرویی است که می‌تواند جرقه امید و تغییر در دل‌های ناامید را دوباره روشن سازد.

دولت کریمه؛ خط آغاز تغییر

تاریخ بشر، همواره میدان دوگانه آرمان و واقعیت بوده است؛ جایی که انسان‌ها در برابر ناسازگاری‌ها و بحران‌ها، نشان داده‌اند چگونه عطش تغییر و امید به دگرگونی، می‌تواند سرنوشت تمدن‌ها را رقم بزند. اکنون که جهان ما در دل تاریکی‌ها و بن‌بست‌ها گرفتار آمده، باز هم نگاه‌ها به سوی یک نقطه روشن دوخته شده است؛ دولتی که نوید احیای ارزش‌های فراموش‌شده، بازگشت عدالت و تجربه کردن معنای اصیل زندگی را می‌دهد.

چه شد که انسان‌ها امروز تا این اندازه به رخداد دولت کریمه احساس نیاز می‌کنند؟ کافی است به حجم بی‌سابقه ناکامی‌ها و دردهای انباشته در عرصه‌های فردی و اجتماعی بیندیشیم؛ از رنج‌های اقتصادی و بحران بی‌اعتمادی گرفته تا گم‌گشتگی هویت و معنای زندگی. دولت کریمه دقیقاً در نقطه‌ای پدیدار می‌شود که هیچ نیروی دیگری از عهده حل ریشه‌ای این چالش‌ها بر نمی‌آید. انسانِ امروز با همه پیشرفت‌های ظاهری، برای عبور از این تنگناها، ناخودآگاه در جستجوی راهی تازه است؛ راهی که سرآغاز جهان پس از دولت کریمه باشد.

انتظار برای تحقق دولت کریمه، صرفاً یک آرزوی دینی یا اسطوره‌ای نیست؛ بلکه واکنشی بنیادین به عطش همگانی بشر برای نجات و رفاه واقعی است. این انتظار، چنان عمق و دامنه‌ای یافته که به الگوی ذهنی و افق آرمانی نسل‌ها تبدیل شده است. همگان می‌پرسند آیا جهان پس از دولت کریمه همان افق گمشده‌ای است که روزگاری تمدن‌ها در رؤیای آن زیسته‌اند؟ این نوید و انتظار، انگیزه‌ای بی‌پایان برای جُستن، اندیشیدن و حرکت‌کردن به سوی آن فردای روشن است.

جهان پس از دولت کریمه؛ واقعیت نوظهور و گذر تدریجی

سخن گفتن از جهان پس از دولت کریمه، برای بسیاری بیش از آنکه واقعیتی ممکن باشد، رؤیایی دور به نظر می‌رسد. اما هنگامی که بحران‌های عمیق و ریشه‌دار جهان امروز و عطش بی‌سابقه انسان معاصر برای رهایی از بن‌بست‌های تمدنی را به‌درستی بنگریم، درمی‌یابیم که پدید آمدن فردایی نو نه‌تنها امری محتمل، بلکه ضرورتی حیاتی است.

در این نوشته، تلاش داریم تصویری روشن، تحلیلی و مستند از آن دگرگونی بزرگ ارائه دهیم. عصری که آغازش با دولت کریمه گره خورده و مسیر آینده بشر را دگرگون خواهد ساخت. مروری بر جهان امروز نشان می‌دهد که تمامی ابعاد زندگی فردی و جمعی بشر، از اندیشه و معرفت گرفته تا جامعه، طبیعت و حتی مفهوم معنویت، گرفتار بحران‌ها و فرسودگی‌هایی است که امید به تغییر را به یکی از حیاتی‌ترین نیازهای بشر بدل کرده است.

آنچه در این مسیر پیشِ رو داریم، گذار از تمدنی است که در چهار عرصه بنیادین رخ می‌دهد و سیمای آینده را از اساس متحول می‌سازد. نخست، رشد عقلانیت و بالندگی علمی که به شکوفایی عقول و جهش‌های بزرگ علمی و فناوری می‌انجامد؛ دوم، تحول ساختارهای اجتماعی و روابط انسانی که در سایه برقراری عدالت، مشارکت همگانی، حاکمیت صالحین، وحدت جهانی، نفی ظلم و خشونت و نیز زایش امید، آرامش روانی و هویتی نو برای افراد و جوامع رخ می‌نماید؛ سوم، تجدید حیات طبیعت و اقتصاد که جلوه آن در رفاه همگانی و شکوفایی مواهب زمین و رفع نیازهای زیست‌محیطی دیده می‌شود و در نهایت، تحقق کامل دین و معنویت عینی که معنای جدیدی به زندگی انسانی و ارتباط انسان با خدا و هستی می‌بخشد.

این روایت، سفری است از دل تلخی‌ها و پیچیدگی‌های امروز، به سوی فردایی که عدالت، عقلانیت، معنویت و گشودگیِ بی‌سابقه در همه ابعاد حیات، نه به‌عنوان رؤیا، بلکه به‌عنوان واقعیتی نوظهور، افق پیش روی انسان خواهد بود.

تحولات عقلانی و معرفتی؛ آغاز عصر شکوفایی عقل و علم

تحولات عقلانی و معرفتی، ستون اصلی دگرگونی‌های بنیادین در جهان پس از دولت کریمه است؛ جهانی که در آن، اندیشه و دانش به جایگاه واقعی و متعالی خود بازمی‌گردند. امروز بحران سطحی‌نگری، جمود علمی و دوری از عقلانیت، ریشه بسیاری از مشکلات و آشفتگی‌های فردی و اجتماعی بشر معاصر است. اما جهان پس از دولت کریمه، نویدبخش عصری است که در آن تحولات عقلانی و معرفتی نه‌فقط به رشد فردی، بلکه به شکوفایی جمعی، بالندگی اجتماعی و جهش تمدنی منتهی خواهد شد.

در این عرصه نو، تحولات عقلانی و معرفتی مرزهای فهم، تحلیل، ابداع و اخلاق بشر را به افقی بی‌سابقه گسترش می‌دهد؛ عقلانیت پویا جای تعصب و جهل را می‌گیرد و علم و فناوری، ابزار تعالی و خدمت به تمامی ابعاد وجودی انسان می‌شود.

در ادامه، دو تحول کلیدی این حوزه یعنی تکامل عقول، جهش بی‌سابقه در فهم و اندیشه و علم و فناوری را بررسی می‌کنیم که هر دو نمایانگر آینده‌ای روشن و امیدآفرین برای زندگی در دولت کریمه هستند.

تکامل عقول؛ جهش بی‌سابقه در فهم و اندیشه

یکی از بنیادی‌ترین و شگفت‌انگیزترین تحولات در جهان پس از دولت کریمه، تکامل عقول است. در زمانی که جهل، سطحی‌نگری و محدودیت در درک، بخشی از بحران‌های کنونی بشر را شکل داده، جهان پس از دولت کریمه را می‌توان سرآغاز انفجاری در استعدادهای فکری و بلوغ عقلانی جامعه انسانی دانست.

در سخنان اهل‌بیت علیهم‌السلام، «تکامل عقول» به‌عنوان ویژگی ممتاز این عصر توصیف شده است؛ رشدی فراگیر که مرزهای فهم و دانایی بشر را متحول ساخته و انقلابی ژرف در نگاه، تحلیل و تصمیم‌گیری‌های فردی و جمعی به‌وجود می‌آورد. امام باقر علیه‌السلام روایتی بنیادین در این زمینه بیان فرموده‌اند: «هنگامی که قائم ما قیام کند، خداوند دست لطف خویش را بر سر بندگان می‌نهد و عقول آنان را گرد می‌آورد و خردهای‌شان را به بالاترین حدّ تکامل می‌رساند.»[1]

این روایت، تکامل عقول را نه صرفاً به معنای افزایش اطلاعات، ‌بلکه رسیدن به تعادل، عمق، خرد جمعی و گشایش افق‌های جدیدی در فهم و تحلیل معرفی می‌کند. دوران دولت کریمه، عصری خواهد بود که در آن قدرت تشخیص حق از باطل، سرعت رشد علم و فناوری و همچنین بلوغ اخلاقی و اجتماعی، همه تحت تأثیر تکامل عقول به نقطه‌ای بی‌سابقه می‌رسد. درنتیجه، انحرافات فکری و جهل ریشه‌دار، جای خود را به روشن‌بینی، بلوغ و توان تصمیم‌گیری صحیح خواهند داد و جامعه‌ای متکی بر عقلانیت پویا و مسئولیت‌پذیر شکل خواهد گرفت.

دانایی و فناوری؛ پیوند اخلاق و پیشرفت در عصر دولت کریمه

امروز با وجود پیشرفت‌های بی‌سابقه در علم و فناوری، بشر همچنان با مشکلات و بحران‌های جدید و پیچیده‌تری روبه‌روست. سرعت توسعه فناوری، رقابت‌های شدید، انحصار منابع و مصرف‌گرایی باعث شده بسیاری از برکات و فرصت‌های علمی، زیر سایه تهدیدها و چالش‌های تازه قرار گیرد؛ تا جایی که حتی در جوامعی که بیشترین بهره را از دانش برده‌اند، دغدغه‌هایی مثل اضطراب، تنهایی، فروپاشی خانواده، تخریب محیط زیست و بحران هویت به چشم می‌خورد. به این ترتیب، فاصله‌ای معنادار بین ظرفیت‌های علمی بشر و کیفیت واقعی زندگی او شکل گرفته است.

در جهان پس از دولت کریمه، رشد علمی و فناوری شتابی متوازن، هدفمند و با رویکردی تعالی‌بخش پیدا می‌کند. علم نه ابزاری برای سلطه‌جویی یا مصرف بی‌رویه، که عاملی برای پاسخ به نیازهای واقعی بشر و تحقق رفاه معنوی و مادی خواهد بود. چنین برداشتی از آینده، با آموزه‌های اسلامی هماهنگ است؛ آنجا که امام باقر علیه‌السلام مژده داده‌اند در دوران دولت کریمه، عقل‌ها به کمال می‌رسد و حتی زنان نیز در خانه‌های خود، مطابق کتاب الهی به قضاوت می‌پردازند[2]، یعنی تعقل و علم، به امری فراگیر و مردمی بدل می‌شود. در این چارچوب، پژوهش، فناوری و دانایی، ابزار تعالی انسان و جامعه برای رسیدن به ارزش‌های والای انسانی خواهند بود.

در این عصر، آفاق علم تا جایی گشوده می‌شود که بشر، از ۲۷ حرف علم، که تا کنون با همه پیشرفت‌ها فقط دو حرفش شناخته شده، به تمامی ۲۵ حرف باقی‌مانده دست می‌یابد. این یعنی انفجار دانایی و گشایش اسرار طبیعت و هستی، به برکت حکومت متخصص معصوم. نتیجه این تحول، پایان تبعیض علمی، امنیت و رفاه گسترده و ظهور جامعه‌ای دانش‌محور و فضیلت‌گراست که پیشرفت را در پیوند با معنویت و کرامت انسانی تعریف می‌کند. جهان پس از دولت کریمه، نوید دانشی مسئولانه، اخلاقی و در خدمت تمام بشریت را می‌دهد.

تحولات اجتماعی و ساختاری؛ بازآفرینی بافت جامعه انسانی در جهان پس از دولت کریمه

تحولات اجتماعی و ساختاری، ستون فقرات عبور جامعه از عصر آشفتگی و بحران هویت به جهان نوین پس از دولت کریمه است؛ عصری که در آن ساختارهای فرسوده و تبعیض‌آمیز جای خود را به نظمی نو و انسانی می‌دهند. در سایه تحولات اجتماعی و ساختاری، عدالت، امنیت روانی، سلامت اخلاقی، مشارکت مردمی و شکوفایی هویت همگانی تبدیل به واقعیاتی عینی و ملموس می‌گردد.

امروز، معضلات تلخ تبعیض، نابرابری، سردرگمی هویتی، ضعف سرمایه اجتماعی و بی‌اعتمادی، زندگی فرد و جامعه را احاطه کرده است. اما جهان پس از دولت کریمه صحنه تحقق اساسی‌ترین آرمان‌های بشری خواهد بود؛ جایی که تحولات اجتماعی و ساختاری، شالوده‌های نظام حقوقی، روابط انسانی و مشارکت عمومی را در راستای کرامت، امنیت و رفاه جمعی بازتعریف می‌کند.

در این جهان نو، عدالت و رفع تبعیض به اصلی خدشه‌ناپذیر تبدیل می‌شود؛ حکومت صالحین و مشارکت عمومی مردم معنایی حقیقی می‌یابد؛ استقرار حکومت جهانی و وحدت همه انسان‌ها بر محور حق رؤیایی دست‌یافتنی و عینی می‌شود؛ نفی ظلم و خشونت از سراسر زمین مبنای صلح فراگیر و آرامش اجتماعی قرار می‌گیرد و تحول اخلاق و روابط انسانی، به ژرفای کنش‌های اجتماعی نفوذ می‌کند. همچنین امید و آرامش روانی دیگر یک آرمان انتزاعی نیست، بلکه حقیقتی جاری در بافت زندگی جمعی خواهد بود..

در ادامه این بخش، ابعاد گوناگون تحولات اجتماعی و ساختاری را از منظر روایات اسلامی و تجربه زیسته چشم‌انداز دولت کریمه، به تفصیل واکاوی خواهیم کرد؛ تحولاتی که زیربنای شکوفایی تمدن نوین انسانی را می‌سازند و فضای زندگی فرد و جامعه را از نو معنا می‌بخشند.

دنیای بدون تبعیض؛ تحقق عدالت و کرامت انسانی در جهان پس از دولت کریمه

امروزه سایه سنگین تبعیض، نابرابری و مرزبندی‌های ظالمانه، زندگی بسیاری را زیر سؤال برده است؛ از امتیازهای نانوشته طبقاتی، برچسب‌های قومی و جنسیتی، تا ساختارهایی که کرامت انسان را با فاصله و جداسازی‌های توهمی و بی‌اساس خدشه‌دار می‌کنند. در چنین فضایی، امید به زندگی عادلانه و احساس تعلق به جامعه برای بسیاری کم‌رنگ شده است. اعتراض‌های بی‌پاسخ محرومان، تلخی نابرابری در فرصت‌ها و ماشین پیچیده شایسته‌سالاریِ صوری، دل‌ها را مملو از بی‌اعتمادی و بی‌انگیزگی کرده؛ چنانکه تلاش‌ فردی هم، در سایه ساختارهای ناکارآمد و قضاوت‌های ناعادلانه، اغلب به بن‌بست می‌رسد.

اما در جهان پس از دولت کریمه، اصل عدالت، نه‌تنها در قوانین و ساختارها بلکه در روح زیست‌جمعی جاری می‌شود. اینجا هیچ امتیازی به دلیل رنگ، زبان، موقعیت اقتصادی یا مناسبات خانوادگی وجود ندارد؛ معیار برخورداری و رشد، تنها بر شایستگی، اخلاق و خدمت به جمع استوار است. ریشه هر گونه دست‌اندازی به حقوق دیگران خشکانده می‌شود و نظام ارزیابی ارزش انسان، کاملاً انسانی و فراگیر است؛ نه قومی، نه مردانه و زنانه، نه به اعتبار پول یا قدرت.

در چنین فضایی، همه احساس امنیت هویتی و عدالت را لمس می‌کنند؛ حتی کوچک‌ترین کودکِ دورافتاده یک روستا، هیچ آرزوی دست‌نیافتنی را فقط به خاطر شرایط تولد، از دست نمی‌دهد. سلامت اجتماعی، احساس تعلق و فرصت‌های برابر، نه یک شعار، بلکه واقعیتی عینی است که در همه لایه‌های روابط و نظام حکمرانی انتشار می‌یابد. علاوه بر این به دلیل تفاوت در معنایی که انسان پس از دولت کریمه برای خود قائل خواهد بود، مفاهیمی که ما امروزه به نام بی‌عدالتی و تبعیض معنا می‌کنیم، معنا و اهمیت خود را از دست می‌دهند.

این تحول، بارها در احادیث اهل‌بیت علیهم‌السلام به تصویر کشیده شده است؛ چنان‌که امام باقر علیه‌السلام فرمودند: «هنگامی که قائم آل محمد علیه‌السلام قیام کند، با عدالت داوری می‌کند و در روزگارش، ستم از میان می‌رود و راه‌ها امن می‌شود و زمین برکاتش را بیرون می‌آورد و هر حقی به صاحبش بازگردانده می‌شود و از هیچ اهل دینی نمی‌ماند مگر اینکه اسلام را آشکار می‌کنند و همگان وارد آیین صلح می‌شوند.»[3]

به این واسطه، جهان پس از دولت کریمه نه‌تنها تبعیض را محو می‌کند، بلکه شاخص کلیدی «کرامت» و «سلامت معنوی» را برای همه به حقی مسلم بدل می‌سازد. نتیجه این مسیر جامعه‌ای خواهد بود که در آن رمق امید بازآفریده شده و هرکس سهم خود از فرصت و احترام را بی‌کم‌وکاست دریافت می‌کند.

حکومت صالحین و مشارکت عمومی مردم؛ بازگشت امامت به مردم

از شاخص‌ترین ابعاد عصر دولت کریمه، حکومت صالحین و تبلور واقعی مشارکت عمومی مردم است؛ تحولی که نه‌تنها ساختار قدرت را از اساس دگرگون می‌سازد، بلکه تجربه‌ای نوین و بی‌بدیل از مردم‌سالاری دینی و حاکمیت فضیلت فراهم می‌آورد. در جهان پس از دولت کریمه، حکومت صالحین و مشارکت عمومی مردم به‌عنوان ویژگی ممتاز عصر جدید شناخته می‌شود؛ عصری که ظرفیت‌های انسانی شکوفا شده و ساختارهای کهنه و استبدادی به تاریخ می‌پیوندند.

در دوران غیبت و قرون سیاه استبداد، مردم همواره قربانی سوء استفاده از قدرت بوده‌اند. اما در دولت موعود، اصل «حکومت صالحین» بر بنیاد شایستگی، عدالت و معنویت بنا خواهد شد و جامعه فرصت می‌یابد نقش فعال و مسئولانه خود را در حاکمیت ایفا کند؛ چراکه هر جا سخن از حکومت صالحین است، انفعال، بی‌تفاوتی و حاشیه‌نشینی مردم جایی ندارد.

در منابع اسلامی، اصل حکومت صالحین و مشارکت عمومی به‌عنوان دو بال تعالی جامعه موعود معرفی شده است. امام علی علیه‌السلام در خطبه‌ای مشهور می‌فرمایند: «به‌راستی اگر قائم ما قیام کند… کینه‌ها از دل بندگان رخت می‌بندد، عدالت همه‌جا فراگیر می‌شود، هر حقی به صاحبش باز می‌گردد و سنت پیامبرتان در میان جامعه آشکار خواهد شد… پس هر صاحب حقی، حق خود را دریافت می‌کند.»[4]

این روایت، حکومت صالحین را عصر پایان یافتن انحصار قدرت، برپایی قسط و بازگشت مشارکت واقعی مردم در تعیین سرنوشت خویش می‌داند. جامعه جهان پس از دولت کریمه، جامعه‌ای است که در آن فرصت‌ها و مسئولیت‌ها بر پایه شایستگی و فضیلت تقسیم شده و هر انسان صالحی می‌تواند با اراده خود در سرنوشت آینده جامعه نقش‌آفرینی کند؛ این نقطه اوج مشارکت عمومی مردم است. در این عصر، «حکومت صالحین و مشارکت عمومی مردم» نه شعار، بلکه واقعیتی تحقق‌یافته و پایدار خواهد بود؛ تجربه‌ای که جهان پیش از آن، هرگز ندیده است.

استقرار کامل حکومت جهانی و وحدت همه انسان‌ها بر محور حق

در میان آرمان‌های بزرگ بشری، استقرار کامل حکومت جهانی و تحقق وحدت همه انسان‌ها بر محور حق، همواره جایگاهی رؤیایی اما دست‌نیافتنی داشته است. در جهان پس از دولت کریمه، این رؤیای دیرین بشر به حقیقت خواهد پیوست و استقرار کامل حکومت جهانی و وحدت همه انسان‌ها بر محور حق، از شعار و آرمان به واقعیتی زنده بدل می‌گردد. جهان امروز، علی‌رغم همه پیشرفت‌ها، همچنان صحنه تفرقه، تبعیض و منازعات فرساینده است و رؤیای وحدت انسانی و برقراری حکومتی جهانی براساس عدالت و حقیقت، به واقعیت بدل نشده است؛ اما در افق دولت کریمه، این رؤیا جامه عمل خواهد پوشید.

بر اساس روایات اسلامی، استقرار کامل حکومت جهانی و وحدت همه انسان‌ها بر محور حق، از برجسته‌ترین ویژگی‌های عصر ظهور است. امام محمدباقر علیه‌السلام در وصف عصر قائم علیه‌السلام می‌فرمایند: «هنگامی که قائم ما قیام کند، به عدالت حکم خواهد کرد و ظلم در روزگارش برچیده می‌شود. راه‌ها امن می‌گردد و زمین برکات خود را آشکار می‌سازد، هر حقی به صاحب خود باز می‌گردد و هیچ پیرو دینی باقی نمی‌مانَد مگر آن‌که به اسلام گردن می‌نهد و همه یکپارچه به صلح و آشتی درمی‌آیند…»[5]

این روایت استقرار کامل حکومت جهانی و وحدت همه انسان‌ها بر محور حق را با شاخص‌هایی چون نابودی ظلم و ناامنی، ظهور برکات زمین، بازستاندن حقوق همه انسان‌ها و ثمربخشی صلح و آشتی جهانی تصویر می‌کند؛ درنتیجه، جامعه انسانی در جهان پس از دولت کریمه به غایت انسجام، هماهنگی و وحدت می‌رسد، جایی که قوام تمدن بر اساس حقیقت مطلق و عدالت فراگیر بنا شده است. این رویکرد، یگانه راهی است که تضمین‌کننده استقرار کامل حکومت جهانی و وحدت همه انسان‌ها بر محور حق خواهد بود.

نفی ظلم و خشونت از سراسر زمین؛ آغاز صلح فراگیر انسانی

یکی از تحولات کلیدی و الهام‌بخش عصر دولت کریمه نفی ظلم و خشونت از سراسر زمین است؛ وعده‌ای که عطش دیرینه بشریت برای عدالت و امنیت را پاسخ می‌دهد. در جهان پس از دولت کریمه رؤیای دیرپای عدالت و امنیت به واقعیت جاری بدل خواهد شد و ظلم و خشونت دیگر جایی در روابط انسانی و اجتماعی نخواهد داشت. در جهانی که سایه ظلم و خشونت بر زندگی و روان انسان‌ها سنگینی می‌کند و جوامع از بی‌عدالتی، تبعیض، جنگ و ترور رنج می‌برند، تحقق نفی ظلم و خشونت از سراسر زمین‌نقطه عطف و نقطه امید عصر جدید خواهد بود.

در روایات اسلامی نفی ظلم و خشونت از سراسر زمین به‌عنوان هدف محوری قیام امام مهدی علیه‌السلام و ویژگی بارز دولت کریمه یاد شده است. نقل است که پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم فرمودند: «به‌واسطه او خداوند زمین را از عدالت و برابری سرشار می‌کند، همان‌گونه که آکنده از ظلم و جور شده بود.»[6]

در تفسیر دقیق‌تر، این نفی ظلم و خشونت از سراسر زمین فقط به حذف ساختارهای ستمگرانه و توقف جنگ و خشونت فیزیکی خلاصه نمی‌شود، بلکه اصلاح بنای روابط انسانی، زدودن کینه و اختلاف، حفظ کرامت انسان‌ها و تحقق فضای آرامش و امنیت همه‌جانبه را دربرمی‌گیرد. ملت‌ها، اقوام و حتی حیوانات و طبیعت، زیر سایه دولت کریمه، از شر هرگونه تجاوز، ستم و نفرت رهایی می‌یابند. به این ترتیب، جهان پس از دولت کریمه جهانی خواهد بود که نفی ظلم و خشونت از سراسر زمین نه یک آرمان، بلکه حقیقتی عینی و جریان‌ساز است و صلح و آرامش به عرصه زندگی همه موجودات بازمی‌گردد.

احیای معنویت و اخلاق اجتماعی؛ زیربنای همدلی و امنیت در جهان پس از دولت کریمه

در جهان امروز، معنویت و اخلاق بیش از هر زمان دیگری جنبه‌ای فردگرایانه و ذهنی یافته‌اند و پیوندشان با مسئولیت‌پذیری جمعی و ارزش‌های اجتماعی به‌شدت سست شده است. پیامد این وضعیت، ضعف همدلی، کاهش مشارکت اجتماعی، بی‌اعتمادی عمومی و گسترش نگرانی و اضطراب دائمی در زندگی افراد است. رقابت‌های ناسالم و فردمحور دل‌ها را از هم دور ساخته و امنیت روانی و اجتماعی را به خطر انداخته است؛ تا جایی که بسیاری حتی در میان جمع نیز احساس تنهایی و بی‌پناهی می‌کنند.

اما در جهان پس از دولت کریمه ورق برمی‌گردد. این عصر‌ صحنه احیای دوباره ارزش‌های اصیل معنوی، اخلاقی و اجتماعی خواهد بود. معنویت، دیگر تجربه‌ای صرفاً فردی نیست؛ بلکه به شاخص تعالی جمعی، پایه‌ای برای کنش اخلاقی و همدلی اجتماعی بدل می‌شود. اخلاق از شعار و توصیه فراتر می‌رود و به جریان پایدار حیات و روابط انسانی تبدیل می‌گردد؛ صداقت، وفاداری، حمایت متقابل و مشارکت مسئولانه جایگزین دل‌سردی و انزوا می‌شود و حس تعلق و امنیت تا ژرفای جان افراد گسترش می‌یابد.

در این دوران روابط انسانی بر پایه اعتماد و همدلی استوار شده و اختلاف‌ها با مهربانی و منطق حل خواهد شد. امنیت و آرامش، دیگر مفاهیمی صرفاً بیرونی یا وابسته به نهادهای قدرت نیستند، بلکه به تجربه‌ای فراگیر و درونی شده بدل می‌شوند که از معنویت و فضیلت اخلاقی تغذیه می‌کند. هر کس با اطمینان می‌داند که اگر مشکلی پیش بیاید، جمعی پشتیبان اوست و احساس تنهایی و بی‌پناهی جایی ندارد.

اثر این دگرگونی تا آن‌جاست که روایات آینده‌نگر آرامش و امنیت دولت کریمه را چنان فراگیر می‌دانند که حتی حیوانات و جانداران هم با هم آشتی خواهند کرد[7] و صلح و مهربانی همه جهان را فرا خواهد گرفت. سرمایه اجتماعی، اعتماد عمومی و مشارکت داوطلبانه به اوج می‌رسد و خوشبختی دیگر در موفقیت فردی خلاصه نمی‌شود، بلکه در همزیستی سالم، ترقی جمعی و تلاش برای رضایت الهی معنا می‌یابد.

این آرامش و همدلی، در متون دینی به‌عنوان یکی از ثمرات عصر ظهور یاد شده است؛ آنجا که امام علی علیه‌السلام می‌فرماید: «در دولت کریمه، دل‌ها از کینه و نگرانی پاک خواهد شد و فاصله‌ها به دوستی و مهربانی مبدل می‌گردد.»[8] در چنین فضایی، زندگی از سطحی‌نگری و خودمحوری عبور کرده و گوهر اخلاق و معنویت، بنیاد اصلی روابط انسان‌ها خواهد بود.

بازگشت به حقیقت وجود؛ پاسخ دولت کریمه به بحران هویت معاصر

در روزگار کنونی بسیاری از انسان‌ها در میان بحران هویت و معنا دست‌و‌پا می‌زنند؛ سردرگم میان جریان‌های فکری متنوع و غافل از حقیقت وجود خویش؛ تا آنجا که هویت اصیل انسانی در سایه ظواهر پنهان شده است؛ نتیجه، حس پوچی و گم‌گشتگی است که بسیاری را از درون می‌فرساید.

در جهان پس از دولت کریمه این وضعیت تغییر می‌یابد. انسان با بازگشت به حقیقت خویشتن، هویت خود را نه بر پایه ظواهر یا تعلقات سطحی، بلکه بر اساس سرشت الهی و معنوی‌اش بازمی‌شناسد؛ هویتی که او را موجودی ابدی، فرزند حقیقی اهل بیت علیهم‌السلام و آفریده‌شده برای رشد، کمال و شباهت به صفات الهی معرفی می‌کند. این کمال تنها با الگوگیری تمام‌عیار از امام معصوم به‌عنوان انسان کامل میسر می‌شود.

در چنین جامعه‌ای هویت جمعی نیز معنای جدیدی می‌یابد. هر فرد ریشه در معنویت و ارزش‌های اخلاقی داشته و جامعه به بستری برای شکوفایی استعدادها و تجلی کرامت انسانی تبدیل می‌شود؛ جایی که فرد، ضمن آگاهی از رسالت شخصی، در مسیر تحقق اهداف و ارزش‌های الهی با دیگران هم‌قدم شده و تعادل میان فردیت و جمع به برکت هدایت و ولایت امام عصر علیه‌السلام، برقرار می‌شود. چنین فضایی در روایات اسلامی نیز توصیف شده است. امام علی علیه‌السلام می‌فرماید: «دل‌ها از کینه و دشمنی پاک می‌شود و الفت و محبت جای آن را می‌گیرد.»[9] در این جهان نو انسان نه‌تنها به خودشناسی عمیق می‌رسد، بلکه حس تعلق، مسئولیت و همبستگی با جامعه جهانی را نیز در وجود خود می‌یابد.

 تحولات طبیعی، اقتصادی و زیست‌محیطی؛ فصل نوین زیست و معیشت در جهان پس از دولت کریمه

تحولات طبیعی، اقتصادی و زیست‌محیطی یکی از وجوه ممتاز و تمدن‌ساز جهان پس از دولت کریمه است؛ جهانی که در آن رابطه انسان و طبیعت، معیشت و ثروت و حتی نگاه به محیط زیست دگرگون می‌شود. امروزه بحران‌های بزرگی مانند تخریب محیط زیست، کاهش منابع، گسترش فقر و نابرابری و اقتصادی متزلزل بر زندگی بشر سایه افکنده است. اما جهان پس از دولت کریمه عرصه تحقق آرزوهای دیرین بشری در سایه تحولات طبیعی، اقتصادی و زیست‌محیطی خواهد بود.

در این دوران تحولات طبیعی، اقتصادی و زیست‌محیطی به گونه‌ای رقم می‌خورد که مواهب زمین از بند محدودیت و کمبود رها می‌شود، اقتصاد از بی‌عدالتی و رقابت ناسالم پالایش می‌گردد و محیط زیست به نقطه‌ای تاریخی از بازآفرینی، وفور و شادابی می‌رسد. در این جهان نو مردمان نه تنها از فقر دغدغه معاش و تخریب طبیعت رهایی می‌یابند، بلکه بهره‌مندی عادلانه و سالم از برکت‌های زمین، اقتصاد اخلاقی و حس مسئولیت جمعی نسبت به محیط زیست تبدیل به بخشی جدایی‌ناپذیر از فرهنگ عمومی می‌شود.

در ادامه این بخش دو تحول بنیادین یعنی ظهور برکت‌های زمین و شکوفایی مواهب طبیعی و اقتصاد و رفاه همگانی، به‌عنوان نشانه‌های روشن تحول زیست‌محیطی و اقتصادی عصر دولت کریمه مورد واکاوی قرار خواهد گرفت؛ تحولاتی که جهان آینده را از اصل تا فرع برای انسان و طبیعت به واقعیتی متفاوت تبدیل می‌کنند.

 ظهور برکت‌های زمین و شکوفایی مواهب طبیعی؛ پایان فقر و آغاز وفور

در جهان معاصر که بسیاری از مناطق با بحران کمبود منابع، خشکسالی و تخریب محیط زیست دست به گریبان‌ هستند، تصور ظهور برکت‌های زمین و شکوفایی مواهب طبیعی شاید رؤیایی دور جلوه کند. اما از منظر وعده‌های الهی و روایات اسلامی، جهان پس از دولت کریمه عرصه‌ای است که ظهور برکت‌های زمین و شکوفایی مواهب طبیعی به واقعیتی عینی و فراگیر بدل خواهد شد.

در روایات معتبر ظهور برکت‌های زمین و شکوفایی مواهب طبیعی از نشانه‌های روشن دوران ظهور دانسته شده است. امام محمدباقر علیه‌السلام فرمودند: «مهدی… زمین گنج‌های خود را بیرون می‌ریزد و سرمایه‌هایش را به او می‌سپارد. بر هر سرزمینی، چه هموار و چه ناهموار، عدالت را فراوان می‌سازد، نیکی آشکار می‌شود و برکت نمایان می‌گردد.»[10]

بر اساس این روایت‌ها ظهور برکت‌های زمین و شکوفایی مواهب طبیعی نه فقط رشد کشاورزی و افزایش محصولات، بلکه زدوده ‌شدن موانع طبیعی، جاری ‌شدن نعمت‌ها از اعماق خاک و آسمان، باروری جوامع و پایان عصر کمبود را نوید می‌دهد. عصر دولت کریمه دوران گشایش و فراوانی است؛ از زمین و دریا و آسمان، مواهب الهی بی‌سابقه آشکار می‌شود و ظهور برکت‌های زمین و شکوفایی مواهب طبیعی فقر و تنگدستی را از قاموس بشر حذف خواهد کرد.

به این ترتیب، در جهان پس از دولت کریمه توازن با طبیعت، بهره‌وری عادلانه و برخورداری همگان از نعمات آفرینش، بنیان زندگی جدید انسان را شکل داده و ظهور برکت‌های زمین و شکوفایی مواهب طبیعی، زمینه‌ساز استقرار عدالت و سعادت پایدار برای همه جوامع خواهد بود.

تولد اقتصاد سلامت‌بخش؛ برآمدن رفاه و بی‌نیازی در سایه دولت کریمه

اقتصاد امروز آکنده از دغدغه‌هایی مانند تورم، بیکاری، رقابت بی‌پایان و نگرانی همیشگی برای تأمین معیشت است؛ احساس محرومیت، فشار هزینه‌ها و نابرابری، سبک زندگی بسیاری را متلاطم کرده است. این بی‌ثباتی معیشتی بنیاد امید را سست و فضای جامعه را به میدان تلاش‌های طاقت‌فرسای فردی و رقابت‌های ناسالم تبدیل نموده است.

اما در جهان پس از دولت کریمه شالوده اقتصاد بر پایه عدالت، کرامت انسانی و توزیع سالم و سلامت‌بخش ثروت بازتعریف می‌شود. هیچ‌کس دغدغه تأمین نیازهای اساسی خود را نداشته و فرصت‌های اقتصادی، متناسب با استعداد، تلاش و شرایط عادلانه، به همگان می‌رسد. ریشه رانت‌خواری، امتیازطلبی، نابرابری و فساد، با شفافیت و همبستگی جمعی خشکیده خواهد شد؛ جایی که معیار تعلق ثروت، شایستگی و نیاز واقعی افراد است، نه روابط یا مناسبات ناسالم قدرت. انسان‌ها به رفاه اصیل می‌رسند؛ به شکلی که نیازمندی، احساس محرومیت و تکدی ‌گری کاملاً برچیده می‌شود. همان‌گونه که امام صادق علیه‌السلام وعده داده‌اند «زمانی فرا می‌رسد که برای دادن صدقه میان مردم (اعم از عرب و عجم) می‌گردند، اما کسی را نمی‌یابند که آن را بپذیرد.»[11]

در این نظام اقتصادی مصرف معیارمند و مسئولانه می‌شود؛ حرص و ولع انباشت بی‌پایان جای خود را به آرامش و امنیت ذهنی رضایت از وضع موجود و انگیزه رشد جمعی می‌دهد. بی‌نیازی و رفاه تا آنجا گسترش می‌یابد که حتی نمادی از روایت معتبر از امام صادق علیه‌السلام به حقیقت می‌پیوندد: «…اموال فراوان در مساجد یا میادین جمع می‌شود، مردی آواز می‌دهد که هر کس میل دارد بیاید و بردارد. اما از شدت بی‌نیازی مردم، کسی برای برداشتن آن‌ها قدم پیش نمی‌گذارد و نهایتاً کسی چیزی با خود نمی‌برد…»[12]

این روایت نه‌تنها فراوانی و امنیت معیشتی، بلکه تغییر بنیادین گرایش مردم به ثروت ‌اندوزی را نشان می‌دهد؛ جایی که میل به انباشت فردی تدریجاً به کمک‌ رسانی جمعی و مصرف هدفمند، تغییر ماهیت می‌دهد. در چنین سپهری اقتصاد دیگر منبع نگرانی رقابت و نابرابری نیست؛ بلکه پیوند دهنده امید، کرامت و رفاه اصیل برای همه جامعه خواهد بود.

تحقق کامل دین و معنویت عینی؛ فصل نهایی تکامل انسانی در جهان پس از دولت کریمه

تحقق کامل دین و معنویت عینی، نقطه اوج حرکت تاریخ بشری و هسته مرکزی تحول تمدنی عصر دولت کریمه است؛ اگر چه در عصر معاصر، دین و معنویت اغلب در سایه اختلافات، برداشت‌های سطحی و شکاف میان نظر و عمل گرفتار آمده‌اند، اما تحقق کامل دین و معنویت عینی نوید بخش عصری است که در آن آموزه‌های الهی، اخلاق و ارزش‌های معنوی نه‌ فقط به‌عنوان شعار یا ظاهری اجتماعی، بلکه به‌ مثابه حقیقتی عمیق، جاری و نافذ در زندگی فردی و جمعی انسان‌ها حضور خواهند یافت.

در پرتو تحقق کامل دین و معنویت عینی، مرز میان دینداری ظاهری و ایمان واقعی از میان برداشته می‌شود و جامعه‌ای شکل می‌گیرد که در آن عقلانیت، عدالت، شفقت و انصاف الهی‌ در متن زندگی، تصمیم‌گیری‌ها و روابط انسانی متبلور است.

این دگرگونی عظیم، نه صرفاً اصلاح مناسک و احکام، بلکه بازسازی بنیان‌های اخلاق و فرهنگ و برپایی وضعیت جدیدی است که در آن دین و معنویت محور و راهنمای زیست روزمره، تعاملات اجتماعی و پیشرفت جمعی انسان خواهد بود.

در ادامه این بخش کلیدی‌ترین جلوه تحقق کامل دین و معنویت عینی یعنی «کمال دین و تحقق عملی آموزه‌های الهی»، به تفصیل بررسی می‌شود تا نشان داده شود این آرمان چگونه از حد انتظار و رؤیا به واقعیتی زنده و جاری در جهان پس از دولت کریمه بدل خواهد شد.

کمال دین و تحقق عملی آموزه‌های الهی؛ عینیت‌ یافتن ایمان در زندگی بشر

در عصر دولت کریمه یکی از بزرگ‌ترین تحولات تمدنی، کمال دین و تحقق عملی آموزه‌های الهی است؛ یعنی برقراری جامعه‌ای که در آن آموزه‌های الهی نه فقط در نظر و باور، بلکه در عمل و رفتار همه ‌جانبه، متجلی و جاری می‌شود. در این عصر، کمال دین و تحقق عملی آموزه‌های الهی از سطح آرمان و تئوری فراتر رفته و به واقعیتی عینی و مشهود بدل می‌گردد؛ به‌گونه‌ای که اخلاق، عدالت، کرامت انسانی و ارزش‌های قرآنی در تمام شئون فردی و اجتماعی مردم جاری خواهد شد.

در روایات اسلامی عصر ظهور و دولت کریمه به‌عنوان زمانی معرفی شده که کمال دین و تحقق عملی آموزه‌های الهی به اوج می‌رسد؛ یعنی نه‌تنها دین به‌صورت کامل ارائه و اجرا می‌شود، بلکه همه انسان‌ها با دل و جان آن را پدیرفته و به اجرا درمی‌آورند. امام باقر علیه‌السلام فرمودند: «(حضرت مهدی) قرآن، سنت و فضایل را در میان مردم برپا می‌دارد و اسلام را بر همه ادیان غالب می‌سازد و آنچه را خداوند خواسته به سرانجام می‌رساند.»[13]

بر این اساس پیاده‌سازی کامل احکام و اخلاق الهی در همه ابعاد جامعه از سیاست و اقتصاد گرفته تا فرهنگ و مناسبات فردی از خصوصیات دولت کریمه است. در جهان پس از دولت کریمه، دینداری صرفاً یک ظاهر یا تشریفات اجتماعی نخواهد بود، بلکه سرشت و بن‌مایه تمام رفتارها و تصمیمات خواهد شد و مهر الهی در همه مناسبات انسانی جلوه‌گر می‌شود.

 

در پایان این بررسی تحلیلی و مستند، روشن می‌شود که جهان پس از دولت کریمه نه صرفاً یک رؤیای آرمانی یا شعاری دینی، بلکه پاسخی به عمیق‌ترین نیازها و دغدغه‌های انسان معاصر در مواجهه با بحران‌های همه‌جانبه است. آنچه در سطور پیش رو آمد، تبیین چهار تحول بنیادین بود که چشم‌انداز آینده بشر را ترسیم می‌کنند: تکامل عقلانیت و دانش، بازآفرینی ساختارهای اجتماعی بر مدار عدالت و مشارکت، تجدید حیات طبیعت و اقتصاد در سایه وفور و سلامت و نهایتاً تحقق کامل دین و معنویت عینی در زیست فردی و جمعی.

در این مسیر، مسیر عبور از بحران‌های پرشتاب دوران ما تا نقطه آرامش و شکوفایی، به همت اندیشه و ایمان انسان‌ها، بازخوانی درست تجربه‌های دینی و تاریخی و بسط نگرش جهانی و جامع نسبت به تحول نیاز دارد.

جهان پس از دولت کریمه جلوه‌گاه عدالت فراگیر، رفاه عمومی، معنویت اصیل، امید و هویت تازه خواهد بود؛ بستری برای زیست اخلاقی و انسانی، که آینده بشر را نه اسیر تکرار بحران‌ها، بلکه سرشار از فرصت رشد و شکوفایی ترسیم می‌کند. نگاه به این افق، امیدی تازه و مسئولیتی عظیم بر دوش هر انسان می‌نهد؛ آن‌که باید از اکنون، خود و جامعه‌اش را برای استقبال و تحقق این آینده بزرگ آماده سازد؛ آینده‌ای که با مشارکت اجتماعی، اصلاح فرهنگی و پایبندی به ارزش‌های الهی و انسانی، می‌توان آن را به زیباترین واقعیت تاریخ بدل کرد.

[1].«إِذَا قَامَ قَائِمُنَا (ع)، وَضَعَ اللهُ يَدَهُ عَلَى رُءُوسِ الْعِبَادِ، فَجَمَعَ بِهَا عُقُولَهُمْ، وَكَمَلَتْ بِهِ أَحْلَامُهُمْ» (الکافی، ج ۱، ص ۲۵؛ بحار الأنوار، ج ۵۲، ص ۳۳۶)

[2]. «عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ (عليه السّلام): إِذَا قَامَ قَائِمُنَا وَضَعَ اللهُ يَدَهُ عَلَى رُءُوسِ الْعِبَادِ، فَجَمَعَ بِهَا عُقُولَهُمْ وَكَمُلَتْ بِهِ أَحْلَامُهُمْ، حَتَّى أَنَّ الْمَرْأَةَ لَتَقْضِي فِي بَيْتِهَا بِكِتَابِ اللَّهِ تَعَالَى وَسُنَّةِ رَسُولِهِ (صلى الله عليه وآله)؛ هنگامی که قائم ما قیام کند، خداوند دست رحمتش را بر سر بندگان می‌گذارد و به واسطه آن، عقل‌های آنان را جمع نموده و خردهایشان را به کمال می‌رساند. تا جایی که حتی زن در خانه خویش مطابق کتاب خدا و سنت پیامبرش (صلی‌الله‌علیه‌وآله) قضاوت می‌کند.» (کمال الدین و تمام النعمة، شیخ صدوق، ج ۱، ص ۳۲۴)

[3]. النعمانی، الغیبة، ص ۲۳۵، ح ۴۰

[4].«لَوْ قَدْ قَامَ قَائِمُنَا (علیه‌السلام)… لَذَهَبَتِ الشَّحْنَاءُ مِنْ قُلُوبِ الْعِبَادِ، وَأَصْبَحَتِ الْقِسْطَةُ فِي‌ الْأَرْضِ، وَعَادَ كُلُّ شَيْ‌ءٍ إِلَى‌ حَقِّهِ، وَظَهَرَتْ سُنَّةُ نَبِيِّكُمْ فِي‌ الْعِبَادِ، فَيُعْطِي كُلَّ ذِي‌ حَقٍّ حَقَّهُ» ( نهج‌البلاغه، خطبه ۱۵۲؛ بحار الأنوار، ج ۵۱، ص ۸۱)

[5].«إِنَّهُ إِذَا قَامَ قَائِمُنَا (علیه‌السلام) حَکَمَ بِالْعَدْلِ، وَارْتَفَعَ فِي أَیَّامِهِ الْجَوْرُ، وَأَمِنَتْ بِهِ السُّبُلُ وَأَخْرَجَتِ الْأَرْضُ بَرَکَاتِهَا، وَعَادَ کُلُّ حَقٍّ إِلَى أَهْلِهِ، وَلَمْ یَبْقَ أَهْلُ دِینٍ حَتَّى یُظْهِرُوا الْإِسْلَامَ وَیَدْخُلُوا فِی السِّلْمِ جَمِیعا» (بحار الأنوار، ج ۵۲، ص ۳۲۰ و ۳۴۷)

[6]. «یَمْلَأُ اللّٰهُ بِهِ الْأَرْضَ قِسْطًا وَعَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ ظُلْمًا وَجَوْرًا» (سنن ابن ماجه، ج ۲، ص ۱۳۴۲؛ الکافی، ج ۱، ص ۳۳۸؛ بحار الأنوار، ج ۵۲، ص ۲۷۶)

[7]. بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج۵۲، ص۳۹۰

[8]. بحارالأنوار، ج ۵۲، ص ۳۹۰

[9]. نهج‌البلاغه، خطبه ۱۵۲

[10]. «المَهْدِيُّ… تُخْرِجُ الْأَرْضُ أَفْلَاذَ كَبِدِهَا وَ تُلْقِي إِلَيْهِ سُلْطَاتِهَا فَيَقِفُ عَلَى كُلِّ سَهْلٍ وَ وَعْرٍ، فَيُكْثِرُ فِيهِ الْعَدْلَ وَ يَظْهَرُ فِيهِ الْبِرُّ، وَ تَظْهَرُ الْبَرَكَةُ» (الکافی، ج 1، ص 338؛ بحار الأنوار، ج 52، ص 390؛ الغیبة نعمانی، ص 316)

[11]. کمال الدین و تمام النعمة، شیخ صدوق، ج ۲، ص ۶۷۲

[12]. غیبة نعمانی، ص ۲۴۱-۲۴۲، حدیث ۵۷[المتال: غيبة نعماني، چاپ انتشارات مکتب الاعلام الاسلامي، ص ۲۴۱]

[13].« فَیُقِیمُ فِيهمُ الْكِتابَ وَ السُّنَّةَ وَ الأسْرَةَ، وَ یُظْهِرُ الْإِسْلامَ عَلى الدِّينِ كُلِّهِ وَ یَبْلُغُ مَا أَرَادَ اللّهُ تَبارَكَ وَ تَعالَى» ( بحار الأنوار، ج ۵۲، ص ۳۱۰؛ کمال الدین، ج ۲، ص ۶۷۱؛ الغیبة نعمانی، ص ۲۳۹)

اشتراک گذاری در

دیدگاهتان را بنویسید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *