1. خانه
  2. slash
  3. تاریخچه اشغال فلسطین
  4. slash
  5. بررسی نقش یهودیان مخفی اروپا در مسیحیت و چگونگی استثمار پادشاهان و پاپ ها توسط…

بررسی نقش یهودیان مخفی اروپا در مسیحیت و چگونگی استثمار پادشاهان و پاپ ها توسط آنها

نقش یهودیان مخفی اروپا در مسیحیت چه بود و آنها چگونه زمام اروپا و آمریکا را در دست گرفتند؟

نقش یهودیان مخفی اروپا در مسیحیت چه بود و آنها چگونه زمام اروپا و آمریکا را در دست گرفتند؟

تاریخ ثابت کرده که یهودیان همواره برای رسیدن به هدف، وسیله را توجیه می کنند. آنها برای رسیدن به ثروت و اثبات برتری شان حتی دینشان را منافقانه تغییر می دهند. این اتفاق در تاریخ جهان بارها گزارش شده است. نکتۀ بعدی لزوم درک رفتار قوم گرایانۀ یهودیان است. این رفتار برای مسیحیان، مسلمانان و حتی پیروان سایر ادیان چندان قابل فهم نیست؛ زیرا پیروان دیگر ادیان هویت اصلی خود را نه با دین بلکه با نژاد و ملیت تعریف می‌کنند. علی الخصوص میان مسیحیان جهان هیچ گاه (جز زمان جنگهای صلیبی) دین عامل اتحاد نبوده است.

برای درک صحیح نقش یهودیان مخفی اروپا در مسیحیت لازم است به تاریخ سفر کنیم و از نقطۀ شروع مهاجرت یهودیان به اروپا اطلاعاتی کسب کنیم؛ پس از شورش و شکست مفتضحانۀ یهودیان مقابل رومیان، دیگر اورشلیم مکان مناسبی برای زندگی نبود. یهودیان توسط رومی ها به خارج اورشلیم منتقل شدند و به مناطقی مثل قلمرو غربی امپراطوری روم در اروپا و منطقۀ بین النهرین مهاجرت کردند.

اگرچه یهودیان همواره با مظلوم نمایی تلاش کرده اند که این هجرت را تبعید تلقی کنند، اما این هجرت نتیجۀ شکست قیام خودجوش و نافرمانی خودشان بود و پس از آن با هدف تجارت و زمینه سازی اهداف مهم ترشان به اروپا مهاجرت کردند. از آنجا که یهودیان برخلاف مسیحیان به دنبال تبلیغ و گسترش دینشان نبودند، چندان با مخالفت رومیان قرار نگرفتند، آنها با حاکمان رومی رابطۀ خوبی داشتند، آدابشان را آزادانه اجرا می کردند، از خدمت نظام معاف بودند، اما موظف به پرداخت مالیات بودند.

سرانجام با مسیحی شدن امپراطور روم به نام «کنستانتین» مسیحیت به آیین رسمی و اصلی امپراطوری روم تبدیل شد؛ پس از این ماجرا شرایط برای یهودیان سخت تر شد؛ زیرا مسیحیان متعصب آنها را عامل قتل مسیح میدانستند و خون خواه حضرت عیسی شده بودند. به مرور دستور صادر شد که یهودیان یا باید مسیحی شوند، یا از کشورهای آنها بیرون بروند، عده ای مهاجرت کردند و عده ای ماندند و ظاهراً و کلامی مسیحی شدند.

یهودیان بسیار ثروتمند بودند و قدرتمندانه به تجارت، بازرگانی و رباخواری در اروپا مشغول بودند. آنها روزبه روز ثروتمندتر و نهایتاً مهم ترین محل تکیۀ مالی اروپا شدند. به همین دلیل پادشاهان، کلیساها و سران مذهبی و سیاسی اروپا برخلاف مردم عادی رابطۀ بسیار خوب و نزدیکی با آنها برقرار کردند. این وابستگی مالی باعث شد که یهودیان بسیار نامحسوس و هوشمندانه به کلیساها و دربارهای پادشاهی نفوذ کردند و به مرور زمام امور را به دست گرفتند. یهود همیشه سعی کرده تهدیدها را برای خودش تبدیل به فرصت کند، او حتی از مسیحی شدن اجباری اش هم سودمندترین بهره را برای پیشبرد اهدافش برده است. آنها در لباس مسیحیت اما با افکار یهودی به مسیحیت رخنه کردند، آن را از درون پوساندند و از آن کالبدی توخالی و مطیع برای خود ساختند. این اتفاق هموارکننده و تسهیل کنندۀ نقش یهودیان مخفی اروپا در مسیحیت بود. یهودیان توانستند، بدون جنگ و خونریزی با یک جریان مهندسی شدۀ فکری تعیین کنندۀ اقدامات راهبردی در اروپا و آمریکا شوند، مسیحیت را از درون تخریب و مسیحیان را به جان یکدیگر بیاندازند و بدون دردسر امیر کشورهای میزبانشان شوند. آنها همچنان قانع نبودند و ضمن پیشبرد اهدافشان مجموعه ای از جنگ ها بین مسیحیان و مسلمانان را به نام «جنگ های صلیبی» برپا کردند، تا به هدف دیرینشان یعنی فتح سرزمین موعود برسند و حکومت جهانی مورد نظرشان را پایه گذاری کنند.

برای دانستن مراحل این مسیر و شناخت دقیق نقش یهودیان مخفی اروپا در مسیحیت با ما همراه باشید.

علل یهود ستیزی مردم اروپا در قرون وسطی

لازم است پیش از بیان نقش یهودیان مخفی اروپا در مسیحیت، قدری به جایگاه یهودیان در این دوران بین عامۀ مردم جامعه بپردازیم. تعصبات دینی و مذهبی تنها عامل یهودستیزی در قرون وسطی و حتی در دوران رنسانس نبود. یهودیان غالباً موجوداتی غیراجتماعی بودند و بین مردم محبوبیتی نداشتند. به طور کلی دلایل یهودستیزی اروپاییان را می توانیم در این بخش ها دسته بندی کنیم:

  • عامل مذهبی:

مسیحیان و در دوره ای از زمان، کلیساها یهودیان را عامل قتل حضرت مسیح می دانستند و معتقد بودند، آنها باید تاوان بدهند.

  • عامل اقتصادی:

یهودیان تا پیش از جنگ های صلیبی به تجارت مشغول بودند، اما پس از شروع جنگ ها که راه تجارت شرق و غرب بسته شد، آنها به صرافی، سرمایه گذاری و ربا روی آوردند. ربا از نظر مسیحیت ممنوع بود، اما شغل مرسوم یهودیان بود. البته تمام یهودیان اروپا مورد آزار قرار نمی گرفتند، بلکه یهودیان مقیم بریتانیا، فرانسه و آلمان از حمایت و توجه حکومت برخوردار بودند؛ چون مالیات پرداختی آنها مستقیماً به خزانۀ شاهی واریز می شد. یهودستیزی توسط اقشار محروم جامعه صورت می گرفت؛ پس از آنکه بانک های اروپایی تأسیس شدند، نیاز به سرمایه های یهودیان تا حدی رفع شد.

  • تفکرات مسموم

یهودیان تحریف های بسیاری به تورات و تلمود وارد کرده بودند و این کتاب ها تبلیغگر و مشوق کینه و نفرت علیه غیریهودیان شده بود.؛ مثلاً بر اساس قوانین تحریفی یهود، قتل یک یهودی گناه کبیره و شامل مجازات بود، درحالی که قتل فردی غیریهودی گناهی معمولی بود. این فقط یک نمونه از هزاران قوانین نژادپرستانه و نفرت انگیز یهود بود. این تفکرات نفرت مردم را علیه آنها برانگیخته بود.

  • خودبرتربینی یهودیان

یهودیان خود را قوم برتر می دانستند و این حس خودبرتربینی از ادغام و آمیزش آنها با محیط پیرامونشان جلوگیری می کرد و آنان همواره موجوداتی انزواطلب، مغرور و غیراجتماعی شناخته می شدند.

  • همکاری یهودیان با شاهزادگان و ارباب ها در استعمارگری

گفتیم یهودستیزی عمدتاً توسط مردم عادی رخ می داد و مخصوصاً در کشورهایی که مشخصات فئودالی شان را بیشتر حفظ کرده بودند، یهودیان آزادی عمل بیشتری داشتند و کار آنها همکاری با نجیب زادگان و شاهزادگان برای سرکوب و استثمار برده ها و روستائیان بود. یهودیان همواره به کشاورزی به چشم یک شغل پست نگاه می کردند و وابستگی شدیدی به صاحبان قدرت سلطنتی داشتند. آنها چنان به دربار سلطنتی نفوذ کردند که جمع  آوری مالیات برای پادشاهان را به عهده گرفته بودند و در ازای این خدمات از پادشاهان و شاهزادگان امتیاز خودمختاری و استقلال می گرفتند، مثلاً امتیاز معافیت از پرداخت مالیات به بزرگان جوامع یهودی داده می شد.

پولس، مأمور مخفی تخریب و تحریف مسیحیت

در مقالۀ شریعت حضرت عیسی به صورت مبسوط به معرفی فردی به نام «پولس» و اقدامات او در تحریف مسیحیت پرداختیم. او بنیان گذار دین تحریف شدۀ مسیحیت بود و به عبارتی بعد از حضرت عیسی دومین شخص در مسیحیت به حساب می آید. او آتشی در شریعت مسیح انداخت و خود را به مقامی نزدیک به حضرت مسیح بین مسیحیان رساند. پولس مردی یهودی بود و مسیحیان بسیاری را در گذشته بسیار آزرده بود، حالا هاله ای از قداست به دور خودش پیچیده و از جانب خدا و حضرت مسیح پیغمبری میکرد. او اصلی ترین مهرۀ ایفای نقش یهودیان مخفی اروپا در مسیحیت بود. پولس پس از نفوذ بین مسیحیان به تغییر و تبدیل احکام و دستورات مسیحیت پرداخت، قوانین و باورهای حضرت مسیح را تغییر داد و مسیحیت را از مسیر توحیدی و الهی اش به دینی سراسر شرک تبدیل کرد. باورهایی مثل خدا یا فرزند خدا بودن حضرت عیسی، قتل و عروج مسیح و هزاران باور مشرکانۀ مسیحیت اصلاً از جانب حضرت عیسی نیست و توسط پولس به این دین وارد شد[1].

مسیر رخنۀ یهودیان در مسیحیت

پس از سلطۀ یونانیان بر فلسطین و زمانی که یهودیان به اروپا مهاجرت کردند به دلیل شرایطی که برشمردیم، آنها مجبور شدند به مسیحی بودن تظاهر کنند، با تصمیمی سنجیده وارد عملیاتی جدید شدند. آنها در واقع یهودیانی مخفی در لباس مسیحیت باقی ماندند، ورود و آغاز جدی نقش یهودیان مخفی اروپا در مسیحیت این نقطه بود. آنها مسیحی شدند تا مسیحیت را از از مسیر مورد نظر حضرت عیسی منحرف کرده و جهان را به مسیر مورد نظر خودشان هدایت کنند. در تلمود هم به خودشان این حق را داده اند که فریب دادن غیر یهودیان مجاز است. آنها بر اساس تلمود می توانند با ظاهر دین دیگری وارد شوند، تا در صفوف آنها ایجاد شکاف کنند[2].

حقیقتاً یهودیان مخفی یا «مسیحیان یهودی» عاملین اصلی تحریف دین مسیحیت و شریعت حضرت عیسی حتی در دوران جدید بوده اند. آنها توانستند به کرسی پاپ هم نفوذ کنند و سران مسیحیت را مطیع اوامر خود کنند. کلیسا در قرون وسطی بر هر چیزی تسلط داشت و در تمام زندگی مسیحیان مثل سیاست، اقتصاد، فرهنگ، دین و همه چیز حاکمیت مطلق داشت، حتی حرف آخر در مقابل پادشاهان و شاهزادگان اروپا را مردان کلیسا می زدند، پس تسخیر کلیسا مهم ترین هدف و نقش یهودیان مخفی اروپا در مسیحیت بود.

هیئت کاردینال ها در سال 1130 میلادی به دو گروه تقسیم شد، کرسی یکی از این دو گروه به خانوادۀ ثروتمندان برلیونا که یهودی زاده و از یهودیان مخفی بودند، تعلق گرفت[3]. یوحنا گراتیان برلیونا که لقب پاپی او در کلیسا «گریگوری ششم» بود، منصب پاپی را از «بندیکت نهم» به قیمت حدود دو هزار پوند طلا خرید[4]. پس از او «گریگوری هفتم» آمد که اگرچه نشانۀ قطعی بر ارتباط خونی او با یهود وجود ندارد، اما برخی اخبار حاکی از آنند که از ناحیۀ مادر به یهود می رسد[5]. به هرحال این پاپ شدیداً مورد حمایت یهود بود و روابط مالی و صمیمانه ای با یهود داشت.

مسیر نفوذ و هدایت پاپ های کاتولیک توسط یهودیان

با اینکه در سال 1179 «شورای لاتران سوم» ربا را قانوناً و شرعاً حرام اعلام کرد و گفت، رباخواران به دین مسیح دفن نمی شوند. اما «گریگوری نهم» به دلیل روابط مالی نزدیکی که با یهودیان داشت، قانون را عوض کرد و حتی این نظریه را رسماً تبدیل به قانون کلیسای رم کرد. یهودیان چنان به پاپ های کاتولیک نفوذ و سیطره پیدا کردند که مثل موم آنها را میان دست هایشان فرم می دادند[6]، مثلاً:

  • پاپ گریگوری اول از اجبار یهودیان به پذیرش مسیحیت جلوگیری کرد و به آنها حقوق شهروندی اختصاص داد.
  • پاپ اوژن سوم در مراسم های مذهبی با یهودیان تعامل و ارتباط می گرفت.
  • پاپ الکساندر سوم کاملاً با یهود هماهنگ بود و از آنها برای ادارۀ امور مالی اش استفاده می کرد.
  • پاپ گریگوری نهم در دادگاه تفتیش عقاید یهودیان را مورد عفو قرار می داد، حتی ربا را حلال اعلام کرد تا یهودیان راحت باشند.
  • پاپ اینوسنت چهارم با تکذیب ماجرای قتل کودکان مسیحی توسط یهودیان، مسیحیان را به نیت حمایت و جلب محبت یهودیان به دوستی و مسالمت با یهودیان ترغیب کرد.
  • پاپ گریگوری دهم سخنان پاپ سابق را تکرار کرد و مقرر کرد که شهادت هیچ مسیحی بر ضد یهودیان پذیرفته نشود، مگر آنکه یک یهودی آن را تأیید کند.
  • پاپ پل ششم قطعنامه ای صادر کرد، در این قطعنامه یهود از خون مسیح تبرئه شد. این قطعنامه در روابط بین یهودیان و پاپ های واتیکان مهم ترین اعتراف محسوب می شود و مؤید نقش یهودیان مخفی اروپا در مسیحیت است. بعد از دعوت پاپ ژان بیست و سوم در طول سال های 1962 تا 1965 میلادی برای انعقاد «مجمع مسیحی دوم» یکی از کاردینال های آلمان فصل جدید و خاصی برای یهود در دستور کار مجمع گنجاند. این دستور کار مبنی بر تبرئۀ مسئولیت به صلیب کشاندن حضرت مسیح بود.
  • کاردینال لارنس شیهان در سال 1962 که رئیس اسقف های بالتیمور در نیویورک به حساب می آمد، سند مهمی منتشر کرد. در این سند به روایت کاتولیک ها و یهود اعتراف شد و علناً اعلام کرد که کاتولیک ها باید از نظر مذهبی و دینی به وجود دولت جعلی اسرائیل برای یهودیان اعتراف کنند و به این موضوع احترام بگذارند. در این سند به روابط صمیمانۀ کاتولیک ها و یهود تأکید شده بود. حتی بخشی از دعای کاتولیک ها که مربوط به قاتل بودن یهودیان بود، توسط پاپ حذف شد و سندی به نام «نوسترا اتیت» در حمایت از یهودیان صادر شد.
  • پس از این ماجراها توقع یهودیان از سران مسیحی زیاد شد. پاپ ژان پل دوم در سال 1982 برای نخستین بار در تاریخ کلیسای کاتولیک دست دوستی به یک خاخام یهودی داد و این حرکت به عنوان یک رویداد تاریخی در محافل یهودی صهیونیستی ثبت شد. اما یهودیان به این حد قانع نبودند. نقش یهودیان مخفی اروپا در مسیحیت به همینجا ختم نشد و به مرور بسیار جدی تر هم شد.
  • سند مهمی در سال 1985 از سمت واتیکان منتشر شد. این سند برای اولین بار اسرائیل را ترکیبی از دین آسمانی و الهی یهود با یک رژیم محق و رسمی معرفی کرد. پاپ ژان پل دوم حتی سندی مخالف آنچه در انجیل ثبت شده صادر کرد و یهود را پاک و مبری از خون حضرت عیسی معرفی کرد. این موضوع اعتراض های بسیاری بین مسیحیان ایجاد کرد. پاپ ژان پل دوم بیشترین تمایل را نسبت به یهود داشت و نقش مهمی در دگرگونی عمیق روابط واتیکان با یهود داشت. او همواره با آنها ملاقات می کرد، از اسرائیل دیدن می کرد و صراحتاً از مواضعش نسبت به یهود حرف می زد.
  • در 15/6/1994 دقت عمل و نقش یهودیان مخفی اروپا در مسیحیت بیشتر شد و موافقت نامه ای بین یهودیان صهیونیست و واتیکان امضا شد، تا روابط کامل و فراگیر دیپلماتیک بین آنها ایجاد شود. در این توافق نامه از صلح و دوستی جدی و تعامل آنها صحبت شده بود، اما واتیکان اصلاً در مورد قدس اشغالی اظهار نظر نکرده بود.
  • در 16/12/1994 واتیکان تصمیم گرفت، مراسم یادبودی با حضور پاپ ژان پل دوم و خاخام های بزرگ رم برگزار کند. او مثل کسی که که خودشان را مستقیماً مسئول اصلی رنج یهود بداند، اعلام کرد که یهودیان سال ها در جهان پراکنده بوده اند و حالا وقت برگشتن آنها به سرزمین آبا و اجدادی شان است. این آخرین امتیاز ویژه ای نبود که از جانب او به یهود اعطا شد. در دورۀ او متنی در مورد شهر قدس تنظیم شد و خود را کاملاً از حمایت قدس کنار کشید.
  • در سال 1997 موافقت نامه ای بین اسرائیل و واتیکان صورت گرفت. این توافق نامه به کلیسای کاتولیک رم در سرزمین مقدس شکلی قانونی بخشید. پاپ ژان پل دوم برای اولین بار در تاریخ در سال 1986 از معبد یهودیان در رم دیدن کرد. او در این دیدار خاخام های یهودی را برادران بزرگ و دوستان گرامی خطاب کرد و این دیدار را شروعی برای از بین بردن ظلم علیه یهود دانست. او از اسرائیل دیدن کرد، همواره خطبه ها و بیانیه هایی در حمایت از اسرائیل صادر می کرد، از واقعۀ مشکوک هولوکاست یاد می کرد و با آنها اظهار همدردی می کرد. پاپ این سخنان را در کاغذی نوشت و آن را در حفره ای از دیوار ندبه قرار داد. خاخام های یهودی هم آن را به عنوان یک سند تاریخی ضبط کردند. نقش یهودیان مخفی اروپا در مسیحیت چنان پررنگ شد که سیلی از بیانیه ها و اسنادی منتشر شد که نشان دهندۀ عذرخواهی، خواری و زاری مردم اروپا مخصوصاً آلمان نسبت به یهود بود. در واقع یهود با همکاری و روابط پنهانی با کلیسا کار را به جایی رساند که به رسانه های جعلی مسلط شد و تهدیدها را تبدیل به فرصت کرد.
  • پاپ آلمانی الأصل واتیکان به نام بندیکت شانزدهم در سال 2005 همان مسیر پاپ ژان پل دوم را از نظر دوستی، نزدیکی و عذرخواهی از یهود طی کرد و مهرۀ اجرای نقش یهودیان مخفی اروپا در مسیحیت شد. او در روز یادبود کشتار یهودیان شهر هلن در دوران نازی ها به یک معبد یهودی در آلمان که در گذشته بازداشتگاه نازی ها بود، رفت.

رسانه های اروپایی به ویژه آلمان ها به ژان پل دوم و پاپ بندیکت شانزدهم لقب های «پاپ یهودی اول» و «پاپ یهودی دوم» دادند. از دیگر خدمت های پاپ یهودی دوم به یهودی ها این بود که آن بخش از دعای مسیحیان که علیه یهودیان بود را حذف کرد و پیشبرد نقش یهودیان مخفی اروپا در مسیحیت را هموار کرد. او از کنیسۀ یهودیان در نیویورک دیدار کرد. جای تأسف است که درست در روزی که فلسطینیان آن را «یوم النکبة» می نامند، پاپ یهودی دوم به دیدار صهیونیست ها رفت و به مناسبت شصتمین سالگرد غصب فلسطین اشغالی اظهار شادمانی دعا و شکر کرد.

مرور این وقایع تاریخی در مورد نقش یهودیان مخفی در بازیچه قرار دادن پاپ های واتیکان و روم و رقصاندن آنها به سلیقۀ خودشان به ما اطمینان می دهد که ستون های اعتقادی کلیسای کاتولیک از درون پوسیده است. آغاز این پس از نقش آفرینی پولس زمانی رخ داد که یهود به کلیسایی که مادر کلیساهای جهان بود، نفوذ کرد.

ایجاد مذهب «پروتستان»

در سال 1523 میلادی فردی به نام «مارتین لوتر» مقابل کلیسای کاتولیک ایستاد، او یک جنبش تمردی به راه انداخت و مذهب جدیدی به نام پروتستان ایجاد کرد. او تورات را در کنار انجیل در یک کتاب واحد قرار داد و بعد از آن مسیحیان تورات را به رسمیت شناختند. او شدیداً از طرف یهودیان برای انقلاب علیه کلیسای کاتولیک تحریک میشد و شرایط را برای ورود یهودیان به کلیسای پروتستان فراهم کرد. لوتر مذهب مسیحیت را منطبق با تعالیم یهود بنا کرد و مسیر جدید نقش یهودیان مخفی اروپا در مسیحیت را ساخت[7] و کتاب مقدس مسیحیان پروتستان را به تورات یهودی تبدیل کرد.

«هنری هشتم» پادشاه انگلیس در سال 1358 میلادی رسماً جدایی خود از کلیسای کاتولیک را اعلام کرد و به مذهب پروتستان پیوست، سپس انگلیس به یکی از حامیان قدرتمند یهود تبدیل شد. لوتر برای راضی کردن یهودیان از مذهب و خوش خدمتی هایش کتاب «مسیح، یهودی زاده شد» را نوشت. او در این کتاب نوشت که یهودیان فرزندان خدا هستند و مسیحیان غریبه هایی هستند که باید راضی شوند که مثل سگ از سفرۀ اربابشان تناول کنند. بسیاری مسیحیان این حرکت لوتر را شروع حقیقی یهودی کردن مسیحیت و تولد مسیحیت از صهیونیسم دانسته اند؛ در حقیقت نقش یهودیان مخفی اروپا در مسیحت تضعیف مسیحیت و تحقیر مسیحیان بود، تا مسیر سروری و سلطنت خود را بر جهان فراهم کنند[8].

ادامۀ نقش یهودیان مخفی اروپا در مسیحیت توسط «پیوریتن ها» اجرا شد. پیوریتن عنوانی است که برای گروهی از پروتستان ها در کلیسای اصلاح شده به کار می رفت. آنها به دنبال حذف بقایای مذهب کاتولیک در مراسم کلیسایی و جایگزنی نظام مشایخی به جای نظام اسقفی بودند. آنها می خواستند کلیسا را از آموزه ها و نمادهای کاتولیک پاک کنند و آن را جوری حفظ کنند که فقط دربرگیرندۀ مواردی باشد که در کتاب مقدس مطرح شده است[9].

نقش یهودیان مخفی در جنگ های صلیبی

نقش یهودیان مخفی اروپا در مسیحیت به پردازش مذهب مسیحیت ختم نشد، بلکه آنها باید توسط مسیحیان راه برگشت خودشان به اورشلیم را باز می کردند.گفتیم گریگوری هفتم از نفوذ خاصی میان تمامی پادشاهان و شاهزادگان اروپا برخودار بود. جالب است بدانیم که او مبتکر ایدۀ حمله های صلیبی بر ضد کشورهای مسلمان بود، هرچند خودش مجری آن نبود. از زمانی که او پادشاهانی مثل «شاه هنری چهارم» را به دلیل بی توجهی سخت تنبیه کرد، همۀ پادشاهان و امیران اروپا متوجه شدند که چنانچه کوچک ترین بی توجهی، بی احترامی یا نافرمانی مقابل او داشته باشند، به سرنوشت شرم آور شاه هنری دچار می شوند. از آن روز به بعد شخص پاپ به حاکم مطلق و سرور اروپا تبدیل شد و تمامی اروپا محکوم به اطاعت و تبعیت از دستورها و قوانین او بودند.

گریگوری هفتم که مهرۀ دست نشاندۀ یهودیان بود، طرح کلی جنگ های صلیبی را ریخت و اجرای آن را به شاگردش «اوربان دوم» که او هم یک پاپ مسیحی بود، سپرد[10]. پاپ اوربان دوم شاگردی رشد یافته بر سر سفرۀ یهودیان خاندان برلیونا و نوکران آنها بود که عامل موفقیت نقش یهودیان مخفی اروپا در مسیحیت شد. سخنرانی پاپ اوربان دوم خطاب به مردم برای تحریک آنها برای جنگ علیه اسلام، همان اعتقادات یهودیان در مورد اسلام و اورشلیم بود، که او تلاش کرد، آن را نظریۀ خیرخواهانه و انسان دوستانۀ خود و کلیسا عنوان کند. او از عبارت «ملت برگزیده» استفاده کرد که عبارتی مختص تلمود و تورات است و کاملاً دعوتی یهودی برای پس گرفتن اورشلیم به عمل آورد[11].

حقیقت و باطن ماجرای جنگ های صلیبی چیزی بود که گفتیم، اما ظاهر ماجرا جور دیگری توجیه شد. گویا برخی ساکنان اورشلیم به زائرهای قبر حضرت عیسی در آنجا بی احترامی کرده بودند. پاپ اوربان دوم که از سمت یهودیان تطمیع و تربیت شده بود، نمایشی راه انداخت، شورایی تشکیل داد و از مسیحیان خواست که مکان مقدسشان را نجات بدهند. به دنبال این ماجرا جنگ های خونینی بین مسلمانان و اروپایی ها در اورشلیم درگرفت که ثمرۀ نقش یهودیان مخفی اروپا در مسیحیت بود، این جنگ ها به «جنگ های صلیبی» معروف شدند. در طی این جنگ ها اورشلیم بارها بین مسلمانان و مسیحیان دست به دست شد، اما نهایتاً توسط صلاح الدین ایوبی به دست مسلمانان افتاد. جنگ های صلیبی و نیاز جدی مسیحیان به پول برای تجهیز سپاهشان شرایط بسیار مساعدی برای رباخواری یهودیان فراهم کرد، به شکلی که مهم ترین منبع تأمین مالی مسیحیان، یهودیان بودند[12].

جمع بندی:

ما در این مقالات سعی کردیم به قدر وسع و با بهره گیری از تاریخ مستند از دریچه ای نو به حقیقت یهودیان بپردازیم. به این نتیجه رسیدیم که یهودیان هیچ گاه از اهداف خود دست برنمی دارند و به هر ریسمانی چنگ می زنند، تا به مقصودشان برسند. آنها این بار در رم و شرایطی جدید نقشی نو برای خودشان تعریف کردند و تصمیم گرفتند از مسیر دیگری به جهانی کردن دینشان، بازگشت به وادی مقدس اورشلیم و برپایی حکومت جهانی برسند. نقش یهودیان مخفی اروپا در مسیحیت، همان انتخاب مهندسی شدۀ یهودیان برای از میان برداشتن تمام ادیان دیگر و به کرسی پادشاهی رسیدن خودشان به هر وسیله ای بود. از دل این برنامه ها و تقلاها با فریب و تطمیع سران مسیحیت هم توانستند، رسیدن به مرحلۀ اول هدفشان را میسر کنند. تشکیل «دولت جعلی اسرائیل» حاصل نقش یهودیان مخفی اروپا در مسیحیت بود، تا توهمات خود را از طریق آن اجرا کنند.

 

[1] رشاد، یوسف، نقش آفرینی یهودیان مخفی در مسیحیت، تهران، هلال، 1398، ص 6- 38

[2] بقره: 96/ آی بی برانایتس، فضح التلمود تعالیم الخاخامین السریة، زهری فاتح، بیروت، دارالنفائس، ص 133 و 136

[3] دیورانت، ویل، قصة الحضارة، محمود زکی نجیب، لبنان، مکتبة العلامة بن فهد الحلی، 1408، ص 16 و 59

[4] اندراوس، عزت، موسوعة تاریخ أقباط مصر، بیروت، المركز االاستشاري للدراسات و التوثيق، 2011. این کتاب به قلم یک مسیحی متعصب در مورد نام های تمام پاپ های کاتولیک نوشته است.

[5] باباوات من الحی الیهودی، ص 177

[6]رجوع شود به منابع: ربانی خوراسگانی، ضحی، یهود صهیونیسم و اروپا،ریشه یابی تاریخ جریان صهیونیسم در اروپا تهران، انتشارات مرکزانقلاب اسلامی/  رشاد، یوسف، نقش آفرینی یهودیان مخفی در مسیحیت، تهران، هلال، 1398

[7] دیورانت، ویل، قصة الحضارة، محمود زکی نجیب، لبنان، مکتبة العلامة بن فهد الحلی، 1408، ص 24-60/ رشاد، یوسف، نقش آفرینی یهودیان مخفی در مسیحیت، تهران، هلال، 1398، ص 107

[8] کنعان، جرجی، الأصولیة المسیحیة فی نصف الکرة الغربی، بیروت، بیسان للنشر و التوزیع، 1995

[9] فاتحی پیکانی، حمیده، «پیوریتن ها، رویکرد اعتراضی و متفاوت در دین داری پروتستانی»، هفت آسمان، سال 26، شماره 87، تابستان 1403، ص 105- 128

[10] رشاد، یوسف، نقش آفرینی یهودیان مخفی در مسیحیت، تهران، هلال، 1398، ص 47 – 51

[11] دیورانت، ویل، قصة الحضارة، محمود زکی نجیب، لبنان، مکتبة العلامة بن فهد الحلی، 1408، ص 15

[12] شهبازی، عبدالله، زرسالاران یهودی و پارسی، یهودیان و الیگارشی یهودی، تهران، موسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی، 1398، ج 2، ص 108

اشتراک گذاری در
مقالات مشابه
کامنت خود را بگذارید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *