1. خانه
  2. slash
  3. انقلاب ایران نقطه عطف مقاومت
  4. slash
  5. مروری بر تاریخچۀ نبرد خیر و شر در عالم و شناخت حزب خدا و حزب…

مروری بر تاریخچۀ نبرد خیر و شر در عالم و شناخت حزب خدا و حزب شیطان در طول تاریخ

آغاز نبرد خیر و شر در تاریخ و شناخت جایگاه صهیون به عنوان حزب شیطان در این نبرد

آغاز نبرد خیر و شر در تاریخ و شناخت جایگاه صهیونیست در این نبرد

نبرد خیر و شر در تاریخ پیشینه ای بسیار قدیمی دارد. این نبرد مربوط به امروز و دیروز نیست، بلکه مربوط به قرن ها پیش و ابتدای خلقت انسان است. خدا انسان را خلق کرد و به همۀ ملائک دستور داد که به او سجده کنند، اما شیطان نافرمانی کرد. او تکبر کرد و چون خود را از انسان برتر می دید، بر انسان سجده نکرد و به خدا اعتراض کرد؛ در نتیجه جایگاه خود را از دست داد. شیطان این رانده شدن را نتیجه و قضای کار خود قلمداد نکرد؛ بلکه آن را از چشم انسان دید و از انسان کینه به دل گرفته و تصمیم گرفت که انتقامی سخت از او بگیرد، خدا هم به او فرصت داد تا از این طریق راه انتخاب و اختیار برای انسان فراهم شود، اما نه تا همیشه، بلکه فقط تا روزی معلوم و تاریخی مشخص. این تاریخ مقرر بر اساس تفاسیر، زمان ظهور منجی موعود است. به این ترتیب نبرد خیر و شر در دو سپاه توحید و کبر آغاز شد. این نبرد تا روز برپایی تمدن نوین الهی در عالم توسط رهبر متخصص و معصوم ادامه دارد. هر کدام از انسان ها در طول تاریخ با سبک زندگی و انتخاب هایشان ثابت می کنند که در کدام صف از صف بندی های حق و باطل قرار دارند، صف حق یا صف باطل؟ جبهۀ خیر یا جبهۀ شر؟ حزب خدا یا حزب شیطان؟

مهم ترین ویژگی حزب شیطان کبر است. صهیونیست ها در طول تاریخ مهم‎ ترین فرماندهان سپاه شیطان در نبرد خیر و شر بوده اند. آنها همواره در نبردی ناعادلانه سربازان سپاه توحید را رنجانده اند و به آنها ظلم کرده اند، اما این نبرد دائمی نیست و بر اساس وعدۀ قطعی خداوند زمین به صالحانی ارث می رسد که در قیام می کنند و مقابل حزب شیطان می ایستند و آن را برای آمدن منجی موعود مهیا می کنند.

جبهۀ مقاومت همان صالحانی هستند که به خوبی درک کرده اند، صهیونیسم سپاه شرک و پیاده کنندۀ اهداف شیطان در زمین هستند؛ در نتیجه مقابل آنها قد علم میکنند تا مقدمات برپایی تمدن نوین الهی در جهان فراهم شود، امام را از پردۀ غیبت بیرون بیاورند، توحید عالم گیر شود و همه در سایۀ ربوبیت امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) به تربیت الهی و انسانی برسند.

شروع نبرد خیر و شر در عالم

وقتی شیطان در نتیجۀ نافرمانی از خدا از تمام مقام هایش برکنار شد و او را از درگاه خدا طرد شد، فصل جدیدی از عالم آغاز شد. شیطان که بسیار خشمگین بود و بازار بزرگی و کبرش کساد شده بود، انسان را عامل این طرد و محرومیت می دید. او به جای آنکه توبه کند و با عذرخواهی دوباره به مسیر رشد بازگردد، گستاخانه جملات انتقام جویانه ای به خدا گفت. شیطان که جداً عاصی شده بود و دنبال انتقامی جدی از خدا و مخلوق نورچشمی اش انسان بود، از خدا درخواست عجیبی کرد. او از خدا خواست که فرصت فریب بندگان را به او بدهد. از آنجا که سنت همیشگی خداوند مهلت دادن به بندگان است، به شیطان هم مهلت داده شد. شیطان گفت، حالا که مرا طرد کردی، من هم زمین را برای آنها زینت می دهم و آنها را فریب می دهم، به جز بندگانی که خودشان را برای تو خالص کرده اند[1]. خداوند این درخواست را به دلایل خاصی پذیرفت[2]. اول اینکه راه انتخاب و اختیار برای انسان فراهم شود و هر کدام از بندگان با اختیار تام مسیر حق یا باطل را انتخاب کنند، دیگر آنکه خدا شیطان را در گمراهی اش رها کرده بود تا به قعر گمراهی سقوط کند و این رها کردن بزرگترین قهر خدا برای او بود.

خدا درخواست شیطان مبنی بر اغوا و فریب انسان را پذیرفت، اما نه برای همیشه، بلکه تا وقت و زمانی مقرر، تاریخی مشخص و معلوم[3]. شیطان هم قسم خورد که تا آن روز بر سر راه حرکت بندگان به سوی خدا بنشیند و آنها را از راه حق و صراط مستقیم منحرف کند. به این ترتیب نبرد خیر و شر در عالم آغاز شد و مسیر انتخاب برای بشر گشوده شد. روایات و تفاسیر مختلف و معتبری به توصیف عبارت «یوم معلوم» در قرآن پرداخته اند. بعضی تفاسیر مفهوم این عبارت را روز قیامت دانسته اند، اما یکی از جدی ترین استنادها و تفاسیر آن است که آن وقت مقرر و معلومی که خدا تا آن روز به شیطان فرصت داده، روز ظهور منجی موعود و برپایی تمدن نوین الهی در جهان است[4]. در واقع شیطان فقط تا این روز فرصت گمراهی بندگان را دارد، زیرا او پس از ظهور دولت کریمه توسط امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) نابود می شود و جهان از لوث وجودش پاک می شود. با این تفاسیر نبرد خیر و شر در عالم با تمرد شیطان از خدا برای سجده به انسان آغاز شد و این نبرد تا روز ظهور منجی موعود ادامه خواهد داشت.

امتداد نبرد خیر و شر در عالم

شیطان از همان روز نقشۀ مهمی برای آدم و فرزندانش کشید تا انسان ها را از مسیر حق جدا کند و آنها به سرنوشت خودش دچار شوند؛ در واقع از همان روز نبرد خیر و شر در عالم آغاز شد و دو صف مقابل یکدیگر قرار گرفتند، یک جبهۀ حق و یک جبهۀ باطل که همان جبهۀ خیر و شر هستند. شیطان سرسلسلۀ صف باطل و شر بود، اما این جبهه فقط به او محدود نماند. از آن روز تا روز برپایی حکومت الهی توسط منجی موعود هر کسی که پیرو شیطان باشد و در انتخاب ها، ارتباطات، افکار و سبک زندگی اش راه شیطان را پیش بگیرد، سرباز اوست، عضوی از جبهۀ شر و زیرمجموعۀ شیطان. در مقابل این صف جبهۀ خیر قرار گرفته که محور این جبهه «توحید» است، هرکس از ابتدای خلقت تا روز برقراری حکومت الهی در این جبهه قرار بگیرد، سربازی از سپاه خداست. دو حزب اصلی به نام «حزب خدا» و «حزب شیطان» در عالم وجود دارند و محال است کسی موضعی خارج از این دو حزب داشته باشد؛ زیرا حزب میانه ای وجود ندارد. هر انسان یا عضوی از حزب خداست یا شیطان و همواره نبردی عظیم بین این دو حزب در جریان است.

ریشۀ تمرد شیطان در مقابل خدا کبر او بود، پس مشخصۀ سپاه شیطان هم در نبرد خیر و شر کبر است. «تکبر» و «استکبار» میوۀ مسموم کبرند. کبر در درون انسان پنهان است، اما وقتی نمود ظاهری پیدا می کند، به تکبر یا استکبار تبدیل می شود. تفاوت تکبر و استکبار آن است که شخص متکبر صلاحیتی برای برتری نسبت به دیگران دارد، اما مستکبر حتی امتیازی برای برتری نسبت به سایرین ندارد و در توهم برتری به سر می برد. به همین دلیل کبر، تکبر و استکبار را از ویژگی های اغلب سپاهیان شیطان در تورق تاریخ می بینیم. نبرد هابیل و قابیل در ابتدای خلقت هم نبرد خیر و شر در جدال بین توحید و استکبار بود.

به طور کلی جریان طاغوت همواره جبهۀ شیطان است و همیشه شیوۀ یکسانی داشته است. ویژگی مشترک اغلب آنها کبر و خودبرتربینی بوده است؛ اگرچه این جریان از طغیان شیطان آغاز شد، اما نبرد خیر و شر هر بار در هر برهه از تاریخ بین صفوف حق و باطل در عالم تکرار شد.

نقطۀ پایان نبرد خیر و شر در عالم

همیشه برنامۀ خدا بر آن بوده که تمدنی الهی روی زمین برپا شود، تمدنی که انسان ها در آن به فطرت حقیقی شان یعنی خدا برگردند و تحت تربیت یک مربی معصوم و متخصص معارف انسانی نفْس به تربیتی الهی برسند. در مقابل، تلاش شیطان همواره بر آن بوده که این اتفاق رقم نخورد؛ زیرا کار او با برپایی این تمدن در جهان تمام شده و نابود می شود. از طرفی او به نابودی نسل آدم حریص است و مایل است تا ابد به گمراهی آنها مشغول باشد.

تمامی پیامبران الهی زمینه ساز تایجاد تمدن الهی بوده اند و وظیفۀ ایشان ایجاد آمادگی در مردم برای پذیرفتن ولایت متخصص معصوم و دین الهی بوده است. با بعثت پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) و سپس ولایت حضرت علی (علیه السلام) و اهل بیت (علیهم السلام) این وظیفه به اعلا درجۀ خود رسیده و کار تمدن سازی به نقطۀ عطف خود نزدیک شده است، اما چون مردم آمادگی کافی و قدرت درونی و بیرونی کافی را برای مقابله با شر نداشتند، در هر دوره مغلوب شیطان شده، عضوی از سپاه شیطان شدند و امام عصرشان را در تحقق این هدف تنها گذاشتند؛ در نتیجه از زندگی در تمدنی که امام متخصص و معصوم رهبر آن است، محروم ماندند. اما این اتفاق ابدی نیست. قرآن از ارادۀ قطعی خدا بر پیروزی حق در زمین و خشکیدن ریشۀ کافرین و مستکبرین سخن گفته است. این هدف فقط توسط رهبری الهی و سربازانی مؤمن و مجاهد صورت می گیرد که در نبرد خیر و شر مقابل سران شر در عالم بایستند. آیات قرآن خبر از نبردی نهایی در آخرالزمان بین سپاه حق و باطل می دهد، که نهایتاً سپاه حق پیروز ماجراست، زمین به دست سپاه حق می افتد، مستضعفین وارثان زمین می شوند و حق عالم گیر می شود.

معرفی فرماندهان سپاه خیر و سپاه شر در آخرالزمان

مهم ترین گروهی که در طول تاریخ از زمان پیدایششان همواره از فرماندهان و پیشتازان سپاه شیطان در نبرد خیر و شر بوده اند، یهودیان صهیونیست هستند. صهیونیست که تمام خصوصیات و شرایط لازم برای عضویت در سپاه شیطان را داشت، رهبر حزب شیطان در زمین شد و در تمام تاریخ برای غلبه بر سپاه حق تلاش کرد. برگ برگ تاریخ و میلیون ها دقیقۀ تاریخچۀ قوم یهود گویای آن است که جبهۀ صهیون از ابتدای نافرمانی در مقابل پیامبران مظلوم بنی اسرائیل تا امروز در حال تولید شر در بطن زمین و قربانی کردن میلیون ها نفر برای رسیدن به اهداف پلید خود بوده اند. نقشۀ راه آنها معرف شباهت عجیب قاموس و مرام آنها با شیطان است؛ زیرا هدف برای آنها وسیله را توجیه می کند، خود را برتر از تمام عالم می دانند و برای تسلط خود بر زمین و برپایی حکومتی جهانی به هر کاری دست می زنند. اما ارادۀ خدا بر آن است که گروهی از صالحان آخرالزمان در زمین قیام کنند[5] و با قدرت معنوی و نظامیشان بر جبهۀ شیطان غلبه کنند، آنها را شکست دهند و امام متخصص و معصوم را به زمین پاگشا کنند.

این گروه همان جبهۀ مقاومت هستند که با بصیرت کافی صهیونیست را جبهۀ شیطان می دانند و پیش از ظهور ایمان آورده اند و در مقابل خواسته های نفْس و شیطان استقامت کرده اند تا زمین را به دست صاحبش حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) برسانند. آنها دل به حیات دنیا مشغول نکرده اند؛ زیرا حق در جهان مغفول و امام حق در پردۀ غیبت است. صالحین عمرشان را در جبهۀ مقاومت مقابل جبهۀ شیطان می گذرانند تا به برقراری توحید در عالم کمک کنند. آنها از قدرت پوشالی جبهۀ شر نمی ترسند و خود را مقابل آنها با سلاح ایمان تجهیز میکنند؛ اگرچه نبرد خیر و شر از ابتدای خلقت آغاز شد و در تمام تاریخ تکرار شده است، اما نبرد نهایی مدت هاست آغاز شده و رو به پایان است، زمین در لحظات پایانی زایمان خود قرار گرفته و ما در لحظات پایانی بین الطلوعین عالم قرار گرفته ایم. تیر نهایی توسط راست قامتان جبهۀ مقاومت به قلب جبهۀ شیطان یعنی صهیونیست شلیک شده و انسان با این قیام نشان می دهد که آمادگی پذیرش امام بر روی زمین و تربیت توسط ایشان را دارد.

موضوع آن است که هر دو جبهۀ خیر و شر با قدرت و سرعت هر چه تمام تر در حال عضوگیری هستند، رویش ها و ریزش ها در هر دو جبهه اوج گرفته و هر انسانی باید تصمیم آخرش برای عضویت و قیام در یکی از این دو جبهه را نهایی کند. می خواهد عضوی از آزادگان عالم باشد که حق را دیدند و نه تنها سکوت نکردند، بلکه به میدان آمدند تا هم نفْس خود را بسازند و قدمی در راه برداشتن موانع ظهور بردارند؟ یا عضوی از شروران عالم باشند که ظلم را دیدند، اما ککشان نگزید، به نفْس چرانی خود مشغول شدند و به جهنم دنیا مشغول شدند. نبرد خیر و شر به ثانیه های پایانی اش رسیده، ما در کدام جبهه ایم؟

[1] اعراف: 16 و 17

[2] اسراء: 64

[3] حجر:38/ ص:81

[4] مجلسی، محمدباقر، بحارالأنوار الجامعة لدرر الأخبار الأئمة الأطهار، بیروت، ج 52، ص 376، ح 178/ طبری آملی، محمد بن جریر، دلائل الإمامة، قم، مؤسسة البعثة قسم الدراسات الإسلامیة، 1413 قمری، ص 453

[5] انبیاء: 105

اشتراک گذاری در
مقالات مشابه
کامنت خود را بگذارید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *