1. خانه
  2. slash
  3. تاریخچه اشغال فلسطین
  4. slash
  5. مروری بر تاریخچه قوم یهود و معرفی تاریخ این قوم تا زمان فتوحات مسلمانان

مروری بر تاریخچه قوم یهود و معرفی تاریخ این قوم تا زمان فتوحات مسلمانان

بررسی دوران های مختلف تاریخچه قوم یهود و شرح چگونگی مواجهۀ یهودیان در این دوران ها

بررسی تاریخچه قوم یهود و شرح چگونگی مواجهۀ یهودیان با وقایع تاریخی

مهم ترین نکته در مورد بررسی و مطالعۀ تاریخچه قوم یهود آن است که اغلب منابعی که تاریخ دوران مختلف این قوم را نوشته، منابع منتسب به خود یهودیان و نوشتۀ مؤلفان و مورخان خود این جریان است. در کمال ناباوری به ندرت می توانیم اطلاعات دقیق و درستی از احوالات دقیق و صحیحی پیرامون تاریخچه قوم یهود در منابع معتبر سایر ادیان و ملت ها پیدا کنیم؛ در واقع منابعی غیر از منابع خودشان برای تحقیق و پژوهش در دایرۀ بیرونی وجود ندارد.

شاید کتاب ضد اسرائیلی «اختراع قوم یهود» نوشتۀ «شلومو زند» نویسندۀ اسرائیلی دانشگاه تل آویو کمک شایانی در فهم این موضوع به ما داشته باشد. موضوع مهم آن است که ما به دنبال رد یا تکذیب تمام آنچه در مورد تاریخچه قوم یهود نوشته شده نیستیم، اما بخش مهمی از این اطلاعات که غالباً یهود را قومی مظلوم، آواره، دائماً در تبعید و ستم دیده معرفی کرده، جداً مورد تردید و شک است؛ زیرا منابع معتبر دیگری شاهد این ماجراها با چنین کیفیتی نیستند؛ مثلاً اگر رومیان پس از نافرمانی یهودیان آنها را سرکوب کردند و عده ای را کشته و عده ای را تبعید کردند، علت ها و تعداد دقیق آن را نمی توانیم در تاریخ یهود ببینیم، زیرا اغراق و غلو بسیار زیادی برای مظلوم نمایی و جلب ترحم در منابع یهودی صورت گرفته است و یا آنکه بدون سخن گفتن از جزئیات ماجرا و یا علت سرکوبشان توسط دیگر حکومت ها از مرگ و پراکندگی و آوارگی شان نوشته اند، زیرا در موارد بسیاری علت رنج های آنها در طول تاریخ مربوط به زیاده خواهی ها و نافرمانی های خودشان بوده است.

در مقالات پیشین تاریخچۀ قوم یهود را تا حکومت ایرانیان بر یهود بررسی کردیم و اکنون نوبت به بررسی ورورد یونانیان به سرزمین مقدس و حکمرانی آنان بر یهودیان رسیده است.

حکومت یونانی ها بر یهود

در مرور تاریخچه قوم یهود می بینیم که پس از بابلی ها و ایرانیان تحت تسلط یونایان قرار گرفتند. یونانیان هم ابتدا با دین و آیین یهودیان کاری نداشتند، اما فرهنگ و تمدنشان را که غنی تر از یهودیان بود به فبسطین منتقل کردند. این فرهنگ چنان در یهودیان نفوذ کرد که آنها اسم یونانیان را برای فرزندانشان انتخاب می کردند[1]. یهودیان که همواره از اختلاط با اقوام و ملت های دیگر پرهیز می کردند، در مقابل فرهنگ یونان و مردمش انعطاف بسیاری به خرج دادند. سبک زندگی یهودیان به مرور به سبک زندگی یونانی تغییر کرد و حتی ازدواج بین آنها صورت می گرفت[2]. البته این موضوع اصلاً با عقاید و تعصبات روحانیون یهودی و افراد متعصب هم خوانی نداشت و خشم بسیار آنها را برانگیخت[3]. هنر، رقص، آواز و برهنگی در فرهنگ یونانی غالب بود. با گذر زمان این فرهنگ نه تنها یهودیان را آلودۀ خود کرد، بلکه به اماکن مقدس یهودیان هم راه پیدا کرد[4]. مثلاً یونانی ها در اماکن مقدس یهودیان نقاشی، تصاویر و مجسمه های مستهجن قرار می دادند. کار به جایی کشیده شد که بعد از مدتی حتی به یهودیان اجازۀ عبادت در عبادتگاه هایشان را هم نمی دادند و خواستند معبد اورشلیم به «معبد زئوس» تبدیل شود.

عصری که فرهنگ یونان بخش زیادی از زمین را تحت نفوذ خود درآورد، «عصر هلنیستی» نام دارد. این فرهنگ پس از فتوحات اسکندر مقدونی و کشورگشایی های گستردۀ او گسترش یافت. تاریخچه قوم یهود هم از این نفوذ بی بهره نماند، اما برخی یهودیان متعصب نتوانستند این فرهنگ و نفوذش را بپذیرند. نهایتاً یهودیان در این برهه از تاریخچه قوم یهود علیه نفوذ هلنیستی در اورشلیم شورش کردند. یونانی ها آنها را سرکوب کردند و برای تنبیهشان فشار بیشتری به آنها وارد کردند و قوانینی علیه قوانین آنها وضع کردند؛ مثلاً آنها تعطیلی روز شنبۀ مقدس یهودیان را باطل کردند و مراسم ختنۀ فرزندان توسط یهودیان ممنوع اعلام شد.

اختلاف بالا گرفت و مذهبیان یهودی با عنوان «حسیدیم؛ پرهیزکاران» در مقابل هلنیست ها ایستادند؛ البته در این دوره از تاریخچه قوم یهود بین خود یهودیان هم اختلاف نظر وجود داشت. نسل جوان و برخی از مسن ها با فرهنگ یونانی عجین شده بودند، به آن علاقه داشتند و از آن دفاع می کردند، اما یهودیان سنتی شدیداً با آن مقابله می کردند. بالأخره قیام مجددی توسط یهودیان سر گرفت و مجموعه ای از جنگ های طولانی آغاز شد. به قیام یهودیان مذهبی مقابل سلوکیان یونانی «نهضت مکابیان[5]» می گویند. در کمال ناباوری یهودیان یونانی ها را شکست دادند، تمام نمادهای آنها را از معبد بیرون ریختند و رسوم خود را پیاده کردند. این فتح و پیروزی آنقدر برای برای آنها ارزشمند است که هنوز هم این واقعه را «عید حنوکا» می نامند و آن را 8 روز جشن می گیرند.

اگرچه بعد از این واقعه در تاریخچه قوم یهود دورۀ حاکمیت یهودیان بر فلسطین آغاز شد، اما در تمام ده ها سالی که این حاکمیت ادامه داشت، اختلاف و درگیری شدیدی بین مدافعان هلنیسم و مخالفان هلنیسم در فلسطین وجود داشت. این اختلافات داخلی منجر به جنگ بین آنها شد، هزاران نفر کشته شدند، اما همچنان قدرت یهودیان سنتی و مذهبی بیشتر بود. این دورۀ حکومت یهودیان اولین حکومت دینی آنها در تاریخچه قوم یهود بود؛ زیرا قدرت در دست حاکمان مذهبی بود.

حکومت رومیان بر یهود

در ادامۀ بررسی تاریخچه قوم یهود می بینیم که جهان در این دوره شاهد قدرت گرفتن یکی از مهم ترین و قدرتمندترین امپراطوری های تاریخ به نام امپراطوری رومیان بوده است. آنها توانستند یونانی ها را شکست بدهند، به دروازه های خاورمیانه برسند و سرزمین های بسیاری از جمله فلسطین را فتح کنند. بعد از تصرف سرزمین های یهودی نشین و تا حدود دو قرن بعد از آن گاهی رومیان خودشان مستقیماً بر یهودی ها حکومت می کردند، گاهی هم فردی از خود یهودیان را انتخاب می کردند، تا زیر نظر رومیان حکومت کند. در طول این چند قرن هم آداب و مناسک یهودی ها برقرار بود و رومیان در آن دخالت نمی کردند. اما در اغلب نقاط تاریخ می بینیم که یهودی ها عموماً زیردستان خوبی نبوده اند و حق نمک نشناخته اند. هر حکومتی به آنها لطف می کرده و دست آنها را در دین داری و مملکت داری باز گذاشته، آنها وقیح تر شده، علیه او شورش کرده و اعلام استقلال کرده اند. این ماجرا در رابطۀ یهود با رومیان هم تکرار شد و با گذر زمان حس استقلال طلبی و رویای تبدیل اورشلیم به سرزمین موعود در آنها پر رنگ شد.

جنگ یهودیان با رومی ها

یهودی ها منتظر فرصتی برای شورش علیه رومیان بودند، این بهانه توسط فرماندار اورشلیم برای آنها ایجاد شد. او تصمیم گرفت از معابد و کاهنان ثروتمندش مالیات دریافت کند، آنها که زیر بار اطاعت از این دستور نمی رفتند، عواطف و تعصب مذهبی مردم را تحریک کردند. اورشلیم که در این دو قرن بازسازی شده بود و دیوارهای مستحکمی داشت، محل خوبی برای شورش یهودیان شد. رومیان چند ماه پشت دروازه های بستۀ شهر منتظر ماندند. آنها که از این اقدام یهودیان خشمگین شده بودند، انتقام شدیدی از سرکشان یهودی گرفتند. رومیان در این دوره معبد سلیمان را برای دومین بار در طول تاریخچه قوم یهود از بین بردند. پس از تخریب معبد سلیمان فقط دیواری به نام دیوار ندبه از آن باقی ماند، افراد بسیاری را کشتند و عده ای را اسیر کردند. رومیان بعد از این ماجرا اورشلیم را به سبک خودشان بازسازی کردند، الهه های مقدس خودشان را در معابد گذاشتند و حتی نام شهر را به «آئیلیا کاپیتولینا» تغییر دادند. جالب است بدانیم، در روایات مربوط به وقایع آخرالزمانی از اهل بیت (علیهم السلام) نقل شده که وقایع آخرالزمانی در ایلیا رخ می دهد و ایرانیان به ایلیا می رسند[6].

با اینکه حادثۀ پیش آمده نتیجۀ گستاخی و نافرمانی خود یهودیان از حاکمانشان بود، اما عواقب این شکست برای آنها خیلی سنگین بود. آنها از کشته شدن هم کیشانشان غمگین بودند، تخریب معبد آنها را خشمگین کرده بود، مخصوصاً آنکه مقابل چشمان آنها معابد رومی در حال ساخته شدن روی معبد سلیمان بود و به آنها اجازۀ فعالیت مذهبی داده نمی شد؛ زیرا آنها فتنه گران خطرناکی برای امپراطوری روم بودند. این مسائل آنها را تبدیل به آتش زیر خاکستر کرده بود که چند سال بعد مجدداً شعله ور شد و جنگ سرنوشت سازی را رقم زد.

آخرین جنگ از سه جنگ یهودیان علیه رومیان به «شورش بارکوخبا» معروف است. این جنگ صبر رومیان را به سر آورد و حملۀ وحشیانه ای علیه یهودیان صورت گرفت. یهودیان نوشته اند که هشت نفر از شورای اصلی یهود و دو خاخام دیگر هم در این جنگ کشته شده اند و نام این ده نفر به عنوان ده شهید مقدس در تاریخچه قوم یهود ثبت شده است. آمار عجیب و بعضاً مضحکی در منابع یهودیان در مورد تعداد کشتگان، تبعیدی ها و اسرا درج شده که به چند دلیل به نقل آنها نمی پردازیم؛ زیرا این قبیل مظلوم نمایی ها و تاریخ سازی ها توسط صهیونیست تکراری بوده و همواره در حال انجام است، تا با تکیه بر این تاریخ ساختگی و خیالی بتوانند جنایت هایشان را در فلسطین توجیه کنند و کشورگشایی هایی های غاصبانه شان را موجه جلوه بدهند.  از طرفی غیر از منابع خود یهودیان هیچ منبع دیگری آن را درج نکرده و سایر منابع هم به منابع یهودیان استناد کرده اند و تأییدیه ای برای آنها نمی بینیم.

رومیان نام سرزمین یهودیان را به «فلسطین» تغییر دادند و این نام را از نام قوم «فیلیسطیا» که اولین ساکنان اورشلیم بودند، گرفتند. در تاریخچه قوم یهود با نابودی اورشلیم یهودیت از یک مذهب جدی و اجتماعی به یک مذهب فرعی و غیررسمی تبدیل شد؛ دیگر از آن معبد باشکوه خبری نبود و فقط تعدادی محدود در کنیسه جمع می شدند و عبادت می کردند. تحول مهم دیگر آن بود که پس از این ماجرا فکر بازگشت به اورشلیم از سر اغلب یهودیان افتاد، زیرا دیگر اورشلیمی به صورت قبل وجود نداشت.

نکتۀ جالب آنکه یهودیان معتقدند که اولین تخریب معبد سلیمان در تاریخچه قوم یهود در سال 586 قبل میلاد، دومین تخریب آن در سال 70 بعد از میلاد و روز شکست نهایی آنها از رومیان و تخریب تمام محوطۀ معبد در سال 133 میلادی، همگی در روز نهم ماه آو عبری در تاریخچه قوم یهود رخ داده اند. این روز برای یهودیان شوم ترین روز تاریخ است، یهودیان در این روز عمیقاً عزادارند، روزه می گیرند، عطر استعمال نمی کنند، حمام نمی روند و به سوگ اورشلیم می نشینند.

رویش عامل بقای یهود از دل جنگ با رومیان

هر بخشی از تاریخچه قوم یهود را که بررسی کنیم، یهودیان در هر جامعه ای با هر فکر و عقیده ای و با هر میزان فشاری قرار می گرفتند، همواره توانستند موضعشان را حفظ کنند، درحالی که اورشلیم و معبدشان نابود شده و در محیط های بعدی چندان اجازۀ دین داری به صورت قبل را نداشتند. حال این سؤال مطرح می شود که با این شرایط چگونه این آیین حفظ شد؟ در اوج اولین جنگ یهودیان با رومی ها وقتی اورشلیم در محاصرۀ رومیان بود، یکی از فرماندهان یهودی به نام «یوحنان بن زکای» تسلیم رومیان شد و با فرمانده سپاه روم وارد معاملۀ مهمی شد. او در ازای تسلیم و عقب نشینی اش از رومیان درخواست کرد که به او مجوز ساخت و تأسیس دفتری در خارج از اورشلیم برای یهودیان صادر کنند. یهودیان در آن برهه از تاریخچه قوم یهود دیدگاهی منفی نسبت به بن زکای پیدا کردند و او را به خیانت متهم کردند، درحالی که آموزشگاهی که بن زکای برای تعلیم یهودیت تأسیس کرد، پایۀ حوزۀ علمیۀ یهودیان یا «یشیوا» بود، البته یشیواهای دیگری هم در نقاط دیگر تأسیس شد. اغراق نکرده ایم اگر بگوییم، هیچ کس مثل بن زکای نتوانست به یهود خدمت کند و آن را زنده نگه دارد. او آرام آرام و در سکوت رسانه ای کار را تمام کرد، روحانیون صهیونیست را تربیت کرد و دوباره صهیونیست را پس از ویرانی کاملش از نو ساخت.

شرایط یهودیان پس از مسیحی شدن رومیان

سال ها پس از میلاد حضرت مسیح پادشاه روم به نام «کنستانتین» مسیحی شد. مسیحیت کنستانتین انقلاب بزرگی در اروپا ایجاد کرد و روز به روز مقبولیت کنستانتین گسترش یافت. در چنین شرایطی اوضاع یهودیان سخت تر شد؛ زیرا مسیحیان به خون خواهان متعصب حضرت عیسی تبدیل شده بودند. آنها معتقد بودند که خون حضرت مسیح بر گردن یهودیان است و آنها قاتلانی هستند که باید تاوان بدهند. شرایط پیچیده شد، رهبران رومی اعلام کردند که یهودیان باید مسیحی شوند و توبه کنند. به طور کلی دید کشورهای اروپایی نسبت به یهودیانی که پیش تر به آنجا منتقل شده بودند و آنجا زندگی می کردند، منفی شده بود.

رومیان قبل از فراگیر شدن تب مسیحیت در اروپا در همان زمانی که یهودیان را در اورشلیم شکست دادند، معبدی به نام «ژوپیتر» برای خدایانشان ساختند. پس از مسیحی شدن امپراطور روم عده ای به اورشلیم اعزام شدند، تا مقبرۀ حضرت عیسی را پیدا کنند. آنها پس از مدت ها جستجو مقبره را در همان معبد ژوپیتر پیدا کردند و کلیسای مقبرۀ مقدس را در اورشلیم ساختند. این اتفاق اهمیت مذهبی اورشلیم را چند برابر کرد. در این دوره از تاریخچه قوم یهود اورشلیم در دست مسیحیان بود، اما ممنوعیتی هم برای ورود یهودیان وجود نداشت.

از زمانی که یهودیان از رومیان شکست خوردند تا حدود چندصد سال بعد که اعراب حمله کردند، تحت فشار شدید کلیسا بودند، به جز یک دورۀ پانزده ساله که اورشلیم در دست ایرانیان بود. وقتی جنگ رومیان و خسروپرویز ساسانی رخ داد، یهودی ها به دلیل خاطرۀ خوشی که از هخامنشیان داشتند، با ایران هم پیمان شدند و توانستند اورشلیم را فتح کنند و پانزده سال بر آن حاکم باشند. رومیان در سال 629 به اورشلیم حمله کردند، آنجا را فتح کردند و اورشلیم باز هم پایگاه مسیحیان شد.

تأثیر ظهور اسلام بر شرایط یهودیان و تشکیل مثلث سه ضلعی ادیان در اورشلیم

بعد از ظهور اسلام در دوران خلیفۀ دوم اسلام امپراطوری بیزانس روم از سپاه اسلام شکست خورد و اورشلیم تا حدود 500 سال بعد به دست مسلمانان افتاد. «عمربن خطاب» با یهودیان رابطۀ مسالمت آمیزی داشت، تا اینکه صلیبیون مسیحی میلادی اورشلیم را پس گرفتند. اورشلیم در طول 150 سال بعدی بارها بین مسیحیان و مسلمانان دست به دست شد، تا اینکه نهایتاً مسیحیان توسط «صلاح الدین ایوبی» شکست خوردند و اورشلیم به دست مسلمانان افتاد. فتح اورشلیم آغازی برای ورود مسلمانان به این شهر و گسترش سریع آنها بود.

مسجدالأقصی در اورشلیم قبلۀ اول مسلمانان قبل از کعبه بود. عده ای معتقدند نام آن در قرآن ذکر شده، اما مفسرین در مورد منظور آیۀ مورد نظر اختلاف نظر دارند. در مورد فضای مسجدالأقصی باید بدانیم که این مسجد دقیقاً روی ویرانه های معبد سلیمان ساخته شده و دیوار ندبۀ یهودیان دیوارۀ غربی مسجدالأقصی است. در وسط این محوطه که مجموعش مسجدالأقصی نامیده می شود، مسجدی به نام «قبة الصخرة» وجود دارد. مسجدی که برخلاف مساجد دیگر شش ضلعیست  و گنبدی طلایی دارد که نماد قدس است. این صخره یا مسجد برای پیروان سه دین اسلام، یهود و مسیحیت مقدس است. مسلمانان معتقدند که پیامبر (صلی الله علیه وآله) از این مکان به معراج رفته اند و اسبشان بُراق را به دیوار ندبه بسته اند.

یهودیان در طول تاریخچه قوم یهود معتقدند که آنجا نقطۀ شروع جهان بوده، کرۀ زمین از این نقطه شروع به ساخته شدن کرده است. آنها معتقدند که اورشلیم مرکز زمین، معبد سلیمان مرکز اورشلیم و این صخره مرکز معبد سلیمان و مرکز دنیاست. تاریخچه قوم یهود بیان می کند که یهودیان معتقدند، حضرت سلیمان صندوق مقدس را زیر این صخره قرار داده است. درگیری مهم یهود و مسلمانان به این دلیل است که یهود می خواهد، زیر دیوار ندبه و محوطۀ اطرافش را کاوش کند، تا بقایای معبد سلیمان را استخراج کند. آنها می خواهند برای سومین بار معبد سلیمان را بسازند، اما امروزه اماکن مقدسی مثل مسجدالأقصی و مسجد قبة الصخرة در محوطۀ معبد سلیمان وجود دارد و عملاً این کار ممکن نیست.

از طرفی مهم ترین مکان مقدس برای یهودیان و مسلمانان در بخش شرقی اورشلیم قرار دارد. در مقابل مقدس ترین بخش کرۀ زمین برای مسیحیان یعنی مقبرۀ حضرت عیسی در بخش غربی اورشلیم است. آنها معتقدند که وقتی بنی اسرائیل تصمیم به قتل حضرت عیسی گرفتند، صلیب به دوش ایشان بستند و در مسیری که به آن مسیر اندوه می گویند، با مصائب زیاد به سمتی که به صلیب کشاندندشان حرکت دادند. این مسیر اندوه بسیار برای مسیحیان مقدس است و در آن راه می روند و عبادت می کنند، امروزه این مسیر از وسط محلۀ مسلمانان شهر اورشلیم می گذرد و به مقدس ترین مکان دنیا برای مسیحیان یعنی کلیسای مقبرۀ مقدس و مزار حضرت عیسی در زیرزمین آن ختم می شود. این شهر محل جدال و کشمکش جدی بین پیروان سه دین در جهان شده است.

این شرایط یکی از بزرگترین عوامل در دشمنی میان آیین یهودیت مسیحیت و دین اسلام است. در مقالات بعدی از تاریخچه یهود به مساله تحریف مسیحیت توسط یهود و نفوذ در کلیسای کاتولیک خواهیم پرداخت.

 

[1]  Hengel , M,1947, Judaism and Hellenism: studies in their Encounter in Palestine during the early Hellenistic Period, trans. J. Bowden,2.

[2] مک الوی میلر، ویلیام، تاریخ کلیسای قدیم در امپراطوری روم و ایران، علی نخستین، 1382، تهران، اساطیر، ص 10

[3]  Younge, c, d, 1995, The works of philo: complete and unabridged. Hendrickson Pub, 1993.

[4] کتاب مقدس، دوم مکابیان، 1: 58-59/ دورانت، ویل، تاریخ تمدن، تهران، علمی و فرهنگی، 1401، جلد 2، ص 651

[5] باغبانی، جواد، «نهضت مکابیان»، معرفت ادیان، سال اول، زمستان 1388، شماره 1

[6] ترمذی، محمد بن عیسی، الجامع الصحیح و هو السنن الترمذی، قاهره، دارالحدیث، 1419ق، ج4، ص 531

اشتراک گذاری در
مقالات مشابه
کامنت خود را بگذارید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *