در ماجرای 7 اکتبر حق با کیست و چه بسترهایی زمینه این اتفاق را فراهم کردند؟

با یک نگاه ساده اما کنجکاوانه متوجه می شویم که اوضاع جهان از حالت عادی خود فاصله گرفته و روند شکل‌گیری تحولات سرعت گرفته است. ماجرای 7 اکتبر چیست و چه اتفاقی در حال افتادن است؟ اعتراضاتی که حالا دیگر از اقصی نقاط جهان بی‌وقفه و یک صدا به گوش میرسد، چه چیزی را محکوم می کنند؟ دانشجویان و آزادی‌خواهان جهان تاب و توان تحمل چه جنایات و فریب‌هایی را از دست داده‌اند؟ دیدن چه صحنه‌هایی وجدان‌های بیدار دنیا را به واکنش وادار کرده؟ چرا به یکباره قضیه غزه و فلسطین به دغدغه‌ای جهانی تبدیل شده؟ سرنوشت چهان چه خواهد شد؟

جست‌ و جویی ساده در دنیای خبرها ما را به تاریخی پرتکرار می‌رساند، یعنی ماجرای 7 اکتبر سال ۲۰۲۴ میلادی! ظاهرا قضیه از این قرار است که ملت فلسطین با رژیم اسرائیل بر سر سرزمینی به نام فلسطین و البته مکانی به نام بیت المقدس در جنگی طولانی به سر می‌برند. جنگی که پیشینه ای طولانی دارد، اما بیشترین نمود آن را در ماجرای 7 اکتبر شاهد بوده‌ایم و تا زمان نوشتن این مقاله هم ادامه داشته است.

یک سال پیش در چنین روزهایی فلسطین طغیان کرد. از آن روز تا به حال ۴۲۰۰۰ انسان جلوی چشم دنیا کشته شده اند، چند میلیون نفر آواره شده اند، غزه با خاک یکسان شده و تصاویر زنده سوختن آدمها در تمام جهان منتشر شده است. بسیاری از رهبران سیاسی فلسطین و لبنان مانند یحیی سنوار، محمد ضیف، سید حسن نصر الله، فواد شکر، ابراهیم عقیل، اسماعیل هنیه ترور شده اند. رژیم صهیونیستی اسرائیل به هیچ کدام از کشورهای همسایه رحم نکرده و حملات گوناگونی را به لبنان، عراق، سوریه و حتی ایران انجام داده است. ایران پاسخ دست درازی های اسرائیل را در دو حمله پهبادی و موشکی داد که در نتیجۀ آنها گنبد آهنین و فلاخن داوود که دژ آهنین آسمان اسرائیل معرفی میشدند، به افسانه تبدیل شد. یک سال است شمال اسراییل تخلیه شده است، قدرت ارتش اسرایئل توسط لبنان و یمن به سخره گرفته شد و مسیر دریایی اسراییل از سمت یمن به کلی قطع شده است. پس از تمام این شکستها اسرائیل زمین بازی را تغییر داده و حالا رژیم قانونی سوریه توسط گروههای تروریستی با پیشینه ارتباط با اسرائیل سقوط کرده است. چه کسی باور میکند همه اینها فقط در عرض 365 روز اتفاق افتاده است؟

 فلسطین کجاست؟

شاید برای بسیاری از مردم جهان تا پیش از 7 اکتبر جایی به نام فلسطین وجود نداشت 75 سال است که تمامی رسانه های جهان حقیقت پنهان پشت دیوراهای نوار غزه و کرانه باختری را از دید مردم جهان پنهان میکنند. 7 اکتبر این دیوار را فروریخته است و حالا پس از دیدن این حجم از اتفاقات پی در پی و باور نکردنی که رسانۀ ان هم خود مردم فلسطین بوده اند، به گمان افرادی که اطلاعات سیاسی کمتری دارند، فلسطین تازه ایجاد شده است! اما حقیقت این است که 7 اکتبر شروع تاریخ فلسطین نیست. فلسطین یکی از قدیمی ترین تمدنهای بشری است که 75 سال پیش با توطئه انگلیس و آمریکا به عنوان سرزمین بدون ملت به یهودیانی واگذار شد که به دنبال تصاحب آن بودند. ماجرای دشمنی فلسطین و اسرائیل داستانی بسیار پیچیده است که بعد سیاسی آن تنها یکی از کم اهمیت ترین ابعاد آن است.

جغرافیای فلسطین

فلسطین کشوری در قلب خاورمیانه با مساحتی بالغ بر ۲۷ هزار کیلومتر مربع است که مرز غربی آن را دریای مدیترانه با ساحلی به درازای ۲۲۴ کیلومتر تشکیل داده و از سمت شرق نیز با سوریه و اردن هم مرز است. کشور لبنان در شمال فلسطین قرار گرفته و فلسطین از جنوب با شبه جزیره سینا و خلیج عقبه مرز مشترک دارد.[1] در واقع این سرزمین به دلیل قرار گرفتن در تقاطع سه قاره آسیا، اروپا و آفریقا از اهمیت ژئوپلیتیکی و استراتژیکی بالایی برخوردار بوده و مانند پلی است که کشورهای عربی و اسلامی آسیا را به آفریقا متصل می‌کند.[2] از همین رو هم از دیرباز مورد توجه حکومت‌های گوناگون و دولت‌های استعمارگر واقع شده است.

فلسطین در گذشته هم به عنوان یک گذرگاه بازرگانی نقش مهمی را در نقل و انتقال کالاهای شرق آسیا به غرب اروپا و محصولات جزیره‌العرب به مصر و بالعکس ایفا می کرده. نقشی که بعدها با باز شدن کانال سوئز و انتقال نفت کشورهای عربی به اروپا و آمریکا اهمیت بیشتری به خود گرفت.[3]

اما جدای از اهمیت سیاسی و جغرافیایی فلسطین به لحاظ پیشینه تاریخی و دینی هم از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است، فلسطین سرزمینی است که برای هر سه دین یهودیت، مسیحیت و اسلام از قداست مذهبی برخوردار است. به طوریکه یهود آن را سرزمین مقدس و وعده داده شده خود می داند، برای مسیحیان زادگاه عیسی (علیه‌السلام) و محل زندگی و عبادت مریم (سلام الله علیها) به شمار می‌رود و قبله اول مسلمانان یعنی مسجدالاقصی در آن واقع شده است.

اشغال فلسطین بر پایه ادعایی واهی

عجیب نیست که اسرائیل از همین پیشینه تاریخی و دینی به عنوان دست‌آویز و بهانه‌ای برای اشغال فلسطین استفاده کرده و آن را وطن آبا و اجدادی خود می‌خواند؛ درحالیکه بنی اسرائیل از نوادگان حضرت ابراهیم (علیه السلام) هستند که از اهالی اور در سومر جایی واقع در جنوب بین‌النهرین بوده است و بعدها به فلسطین مهاجرت می‌کنند. بنا بر آنچه مشهور است کنعانیان و یبوسیان از اولین ساکنان فلسطین[4] بوده و قدس را در زمانی بیش از ۵۵۰۰ سال پیش از میلاد مسیح ساخته‌اند که در مقالهای‌ جداگانه‌‌ به آن خواهیم پرداخت. در واقع همین ادعای واهی سنگ بنایی برای اشغال فلسطین شده است و سرپوشی برای به دست آوردن سرزمینی با موقعیت استراتژیک شد که می توانست به محلی برای تشکیل حکومتی دست نشانده تبدیل شود؛ کشوری در قلب خاورمیانه که ظرفیت این را داشت که به عنوان ابزاری برای اعمال نفوذ و پیش‌برد خواسته‌های غرب استعمارگر و صهیونیسم جهانی به کار رود.[5]

صهیونیسم جهانی و تشکیل اسرائیل

صهیونیسم جهانی از دهه ها و بلکه سده ها پیش از ماجرای 7 اکتبر نه تنها از طریق بازی‌سازی‌های کثیف سیاسی مقدمات ورود خود به فلسطین و اشغال آن را تدارک می دید، بلکه با تبلیغات گسترده سعی بر مظلوم جلوه دادن یهودیان و تحمیل ادعاهای دروغین خود به اذهان عمومی مردم جهان داشت. تا جایی که هنوز عده زیادی از مردم بر این باورند که مردم فلسطین در اقدامی خودخواسته و در طمع به دست آوردن سود بیشتر زمین‌های خود را به یهودیان اسرائیل فروخته‌اند؛[6] یا هنگامی که به فلسطینیان فرصت تشکیل دولت داده شد، به دلیل ضعف و ناتوانی و به خواست خود از تشکیل حکومت سر باز زدند. ادعاهایی که تحت پروپاگاندای رسانه‌ای غرب به قدری تقویت شدند که موضوع مظلومیت فلسطین را در افکار عمومی جهان تحت‌الشعاع قرار داده و قوم یهود را به عنوان قومی ستمدیده که درصدد بازگشت به سرزمین آبا و اجدادی خود است، جلوه داده‌اند.[7] شبهاتی که پس از ماجرای 7 اکتبر ذهن بسیاری از مردم جهان را به خود مشغول کرده است هم از همین دست است.

شبهاتی مثل بی فایده بودن ماجرای 7 اکتبر و طوفان الاقصی. در برخورد با این شبهات باید به این حقیقت توجه کنیم که ماجرای 7 اکتبر پس از 75 سال مردم جهان را متوجه جنایات و فجایع صهیونیستها کرد.

گرچه پیشینه شکل‌گیری صهیونیسم جهانی مختص به زمان حال نبوده و در واقع به تاریخ قوم یهود برمی‌گردد، اما تلاش‌های صهیونیسم جهانی تقریبا در دو سده اخیر شکل جدی‌تری به خود گرفته و در جهت نهایی کردن اهداف خود پیش رفته است. یهودیان که زمانی تحت فرمان حضرت موسی (علیه‌السلام) از سوی خدا به عنوان قوم برگزیده شناخته شده و برای تشکیل حکومت الهی پیش می‌رفتند، با نافرمانی و عدم تبعیت از ولی خود سمت و سویی دیگر را در پیش گرفته و تصمیم به تشکیل حکومتی جهانی بدون حضور خدا گرفتند. این تفکر که سنگ بنای صهیونیسم جهانی را پایه‌گذاری کرد، با حذف خدا از معادلات خود همچنان به دنبال تشکیل حکومت جهانی است.

دسیسه های پنهان صهیونیسم جهانی

البته صهیونیسم جهانی تنها به تشکیل اسرائیل بسنده نکرده و اهداف خود را مطابق با یک نقشه از پیش تعیین شده در جهات مختلف پیش می برد و در تلاش برای کنترل اذهان عمومی جهان به نفع فعالیت‌های خود اقدام به ایجاد سازمان‌های جهانی مختلف براساس پروتکل‌های صهیونیستی خود کرده و جوامع مختلف را با تهدید، تطمیع یا تشویق به سمت نظم نوین یا همان تحقق حاکمیت جهانی خود سوق می دهد.

اما می‌توان گفت که ابزاری که موفقیت یهود را تضمین می‌کرد، تبلیغات رسانه‌ای این جریان برای کنترل اذهان عمومی بود و مهم‌ترین دست‌آویزی که می‌توانست همچون سرپوشی بر اقدامات زورگویانه و جاه‌طلبانه اسرائیل عمل کرده و جنایت‌های آن را در افکار مردم تطهیر نماید، ادعای مظلومیت قوم یهود و دشمنی دیرینه اقوام مختلف با آن بود که اغلب با عنوان جریان ضد یهود[8] از آن نام می‌برند؛ در واقع موضوع هلوکاست، جا انداختن یهودیان به عنوان ساکنان اولیه فلسطین، شبهه فروش خودخواسته اراضی فلسطین به یهودیان و… همگی جزو عواملی محسوب می‌شوند که در راستای تثبیت حق یهودیان برای بهره‌مندی از سرزمین فلسطین بارها و بارها تکرار شده‌اند.

صهیونیسم جهانی با در اختیار داشتن مدیا، صنعت فیلمسازی هالیوود، شبکه‌های خبری و شرکت‌های بزرگ تبلیغاتی سوژه‌های لازم برای القای تفکرات خود را ایجاد نموده و با ابزارهای مختلف منتشر می‌کند. ابزار رسانه حتی به عنوان عاملی در خدمت بزرگنمایی هیمنه اسرائیل و شبکه اطلاعاتی آن نیز به کار می رود[9]  و در ماجرای 7 اکتبر نیز با دو ابزار تحریف و سانسور به تغییر باورهای مردم جهان پرداخته است؛ همچنانکه در صدر اسلام به پیشبرد اهداف افرادی چون معاویه و جریان اموی کمک می‌کرد و در دوره معاصر نیز نقش برجسته‌ای در ایجاد رعب و وحشت توسط داعش ایفا کرد.

 در کدام سوی تاریخ ایستاده‌ایم؟

صهیونیسم جهانی تشکیل اسرائیل را به عنوان مرکزی برای پیشبرد اهداف بالاتر خود از جمله تشکیل حکومت جهانی و ایجاد نظم نوین می‌دید؛ که البته در مسیر تحقق آن با موانع بزرگی همچون اسلام و انقلاب اسلامی مواجه بود. از همین رو هم درست در زمانی که رژیم اسرائیل با رابطه گرفتن با دولت‌های منطقه درصدد تسلط بر روابط سیاسی و اقتصادی کل منطقه غرب آسیا و حتی کل دنیای اسلام بود، به یکباره در ماجرای 7 اکتبر سال ۲۰۲۳ با طوفان الاقصی غافلگیر شده و نقشه‌ها و بلکه موجودیت خود را در معرض نابودی دید.[10]

حقیقت این است که ما اکنون شاهد مرزبندی و صف‌بندی نهایی دو جبهه‌ای هستیم که به قدمت پیدایش بشر در مقابل هم ایستاده‌اند و این جنگ تمام عیار که همواره در طول تاریخ در پستوی اتفاقات و حوادث پنهان و آشکار در جریان بوده، به قدری علنی گشته و به لحظات سرنوشت‌ساز خود نزدیک شده است که ما گوشه‌ای از آن را در غزه و فلسطین نظاره گریم. ماجرای 7 اکتبر نماد رویارویی جبهه حق و باطل و خیر و شر است که اکنون حتی در بیرونی‌ترین و ظاهری‌ترین لایه‌های خود نیز به نبردی آشکار رسیده و به لحظات تعیین‌کننده و نفس‌گیر خود نزدیک می‌شود و حالا سؤال اینجاست که در این نبرد سرنوشت‌ساز، ما در کدام سمت تاریخ ایستاده‌ایم؟

[1] جغرافیای فلسطین، دانشنامه فلسطین، مجید صفا تاج

[2] تاریخچه فلسطین، کلیات، دانشنامه فلسطین، مجید صفا تاج

[3]جغرافیای فلسطین، دانشنامه فلسطین، مجید صفا تاج

[4] ساکنان و صاحبان اولیه و اصلی سرزمین فلسطین، احمد دوست محمدی، مجله دانشکده حقوق و علوم سیاسی، 61، پاییز 82

[5] چرا اعلامیه بالفور توسط دولت انگلستان صادر شد؟، محمدرضا چیت سازیان، پژوهشکده تاریخ معاصر، 5/10/1401

[6] نشریه صدای فلسطین اسلامی، جنبش مقاومت اسلامی-حماس، دفتر تهران، شماره 38

[7] نقش انگلیس و آمریکا در تشکیل رژیم غاصب اسرائیل، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 10 آبان 1402

[8] Anti-Semitism

[9] دکتر علیرضا داودی، کارشناس سیاسی و رسانه‌ای

[10] سخنرانی آیت الله خامنه ای در تاریخ 14/03/1403