نوع محتوا :

نامش حنا بود از پاکستان ،جوان بود و از چشمانش شور و عشق می بارید ،اولین حرفی که زد بعد از معرفی کمپین ، شما چکار ارزشمندی انجام میدید ،بهترین کار دنیا!!! گفتم همه میتونیم شریک بشیم ،وظیفه همه مون ،معرفی امام زمانه گفت معلم هستم و فرزند دارم ،براشون محتوا داری ؟من خیلی مشکل دارم گفت :من هر روز با آقا حرف میزنم و‌گاهی اوقات جواب میدن ،اما شکایت داشت چرا نمی یان ؟چرا نمی بینمشون ؟! گفتم به حرف زدن باهاشون ادامه بده ،بیشتر و بیشتر،هر روز ،ساعت ،دقیقه و ثانیه….. حتما جواب خواهی گرفت ،چشماش پر اشک شد و بغلش کردم ، اما دلم پیشش خیلی گیر کرد ……..

اشتراک گذاری در

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *