پیش بینی آینده جهان؛ مدینه فاضله رؤیا نیست!
■پیش بینی شما از آینده جهان چیست؟
■ابرقدرت های آینده چه کشورها یا اشخاصی هستند؟
■جهان در دهه ها و سده های پیش رو چه تغییراتی خواهد کرد و چهرۀ آینده جهان چگونه خواهد بود؟
در مقالۀ گذشته دربارۀ اهمیت آینده نگری و آینده سازی در زندگی افراد صحبت کردیم و دانستیم که همۀ کنش های ما در زمان حال بر آیندۀ خودمان و دیگران اثر می گذارد و تک تک انتخاب ها، ارتباطات، رفتارها و افکارمان، سنگ بنای یک تمدن جدید در آینده جهان و تاریخ را بنا می نهد. هم چنین دانستیم که قیمت هر کدام از ما، به میزان اثرگذاری مان در ساخت آینده بستگی دارد و هرکس بیشتر برای این آرمان تلاش کند، در زندگی دنیوی و ابدی سعادت مندتر است؛ پس در اهمیت آینده نگری و تلاش برای ساخت آینده شکی نیست، اما سؤال این است که آیندۀ پیش روی بشر، چه جور آینده ای است و چهرۀ جهان در دهه ها و سده های آتی چه تغییری خواهد کرد؟ آیا جهان هم چنان با سرعت به سمت ظلم و فساد و تباهی پیش خواهد رفت، یا آینده جهان آینده ای توام با عدالت، پاکی و زیبایی خواهد بود؟
بدیهی است که تا جواب این سؤالات روشن نشود، نمی توان سبک زندگی و برنامه های فردی و اجتماعی را برای آینده سازی و نقش آفرینی مؤثر در ی ایمسیر تحول جهت دهی کرد. ما در قدم اول باید بدانیم مقصد نهایی تاریخ به کجا ختم می شود، تا بعد برای رسیدن به آن مقصد برنامه ریزی کنیم. در این مقاله و مقالۀ بعدی به پاسخ این سؤالات و آیندۀ موعود و محتومی که خداوند به بشر وعده داده است، می پردازیم.
وضعیت بشر از ابتدای هبوط بر زمین تا امروز
جنگ بین حق و باطل، قدمتی به درازای حیات بشر دارد. از ابتدای هبوط انسان بر روی زمین، هابیل و هابیلیان و قابیل و قابیلیان بر سر حق و باطل باهم نزاع داشتند و هر چقدر که زمان بیشتر سپری شده، این نزاع ریشه های عمیق تری پیدا کرده، تا این که در عصر حاضر به اوج خود رسیده است.
غارت گری، ظلم، خشونت و امثال این ها چیزهایی نیستند که با فطرت بشر تناسب داشته باشند. انسان به دلیل برخورداری از روح الهی، عاشق زیبایی، صلح و آرامش است و از هر چیزی که آرامش و امنیتش را به هم بزند، نفرت دارد. انسان های صالح و فطرت گرا که اصالت وجودی خود را حفظ کرده و برای شأن انسانی خود ارزش قائلند، هیچ گاه نمی توانند اوضاع نابه سامان اجتماعی را که توسط مستکبران و خودکامگان به آن ها تحمیل می شود، تحمل کنند؛ لذا همیشه به فکر ایجاد شرایطی هستند که خود و افراد دیگر را از سلطۀ قدرت های استکباری نجات دهند و جامعه ای بسازند که در آن، افراد بر اساس شایستگی های روحی و اخلاقی شان بر مناصب گماشته می شوند و کسی در پی تعدی و تجاوز به حقوق دیگران نیست.
با وجود تلاش های گستردۀ صالحان در طول تاریخ، کمتر پیش آمده که جامعه ای بتواند به معیارهای اصیل اخلاقی و انسانی دست پیدا کند و به شرایط ایده آل نزدیک شود؛ اگر هم موردی بوده، بسیار کوتاه مدت و مقطعی بوده و هرگز نتوانسته آن طور که باید، استحکام پیدا کرده و گسترش پیدا کند. این خلأ همیشگی و احساس ناتوانی از به ثمر رسیدن اهداف، سبب شده بسیاری از افراد و مکاتب برای رهایی از فشارها و تنگناهای اجتماعی به رؤیاپردازی پناه ببرند و جامعۀ ایده آل خود را در خیالشان پرورش دهند؛ نتیجۀ این خیال پردازی منجر به ایجاد مفهومی به نام «آرمان شهر» [1] یا «مدینۀ فاضله» شده است. مفهومی که به شکل های گوناگون در آثار اندیشمندان در طول تاریخ دیده می شود و جامعه ای خیالی و ایده آل را به تصویر می کشد که در آن، همۀ فضیلت های اخلاقی و انسانی در اوج قرار دارد و خبری از جنگ، خشونت، تبعیض و فساد در ارکان مختلف نیست.
اما یک سؤال مهم؛ آیا به راستی، تشکیل چنین جامعه ای فقط در خیال میسر است؟ آیا واقعاً کسی نیست که به این نیاز فطری بشر پاسخ دهد و رؤیای دیرینۀ او در تشکیل یک جامعۀ متمدن و سعادتمند را به واقعیت تبدیل کند؟
با اندکی جستجو در منابع دینی ادیان مختلف، به این نتیجه می رسیم که تشکیل چنین جامعه ای به هیچ عنوان رؤیا نیست. خداوند در کتب آسمانی، وضعیت آینده جهان را ترسیم کرده و پیروزی حق بر باطل و تشکیل جامعه ای سعادتمند را در آخرالزمان و توسط فرزند آخرین پیامبر وعده داده است.
وعده خداوند درباره آینده روشن جهان
برای خداوند گذشته، حال و آینده یکی است. خداوند موجودی ورای ماده بوده و اسیر محدودیت های زمانی و مکانی نیست؛ بنابراین زمانی که انسان را خلق کرده، آیندۀ بشریت برایش روشن بوده و آن را از طریق همۀ انبیا به انسان ها بشارت داده است. از جمله در زبور آل داود می فرماید: «خداوند از زندگی افراد درستکار مراقبت می کند؛ او به ایشان ارثی فسادناپذیر خواهد بخشید، اما بدکاران نابود خواهند شد. صالحان دنیا را به ارث خواهند برد و تا ابد در آن سکونت خواهند کرد.» [2] در قرآن کریم نیز بارها از آینده ای سخن به میان آمده که در آن، صالحان و مستضعفان وارثان زمین می شوند و دست تجاوزگران برای همیشه از تعدی به حقوق مظلومان قطع خواهد شد.
با توجه به این نکات، وضعیت آینده جهان مشخص است. آینده از آنِ صالحان است و آن مدینۀ فاضله ای که قرن ها آرزوی مکتوب در کتاب ها و رؤیای دست نیافتنی در ذهن ها بوده، به زودی محقق خواهد شد. تنها وظیفۀ ما این است که خود را برای این آینده آماده کنیم و سبک زندگی مان را در راستای تحقق آن تنظیم کنیم. ی ای
مسئلۀ آینده نگری و نقش آفرینی در ساخت آینده جهان آنقدر مهم است که تقریباً می توان اصلی ترین رسالت انبیاء را پرداختن به همین موضوع دانست.
همۀ انبیاء مأمور بوده اند که پیروان خود را بر اساس فهم آینده تربیت کنند؛ چون اساساً رسالت انبیاء، تربیت افراد بر محور شاخصه های دینی است و دین نیز چیزی به جز فهم امیدوارانۀ آینده و ساخت آینده نیست. دین جریانی است که از گذشته شروع شده و تا قیامت ادامه پیدا خواهد کرد؛ بنابراین انسان دین دار کسی است که در این روند قرار گرفته و خودش را عضو این مجموعه بداند و بر اساس عضویت در حزب خدا و لشگر انبیاء فعالیت داشته باشد. کسی که زندگی فعلی اش را بر اساس آینده برنامه ریزی و هدف گذاری می کند و به دنبال ایفای نقشی مؤثر در این صحنه است، تبدیل به یک موجود جاودانه می شود که گویی از ابتدای تاریخ زیسته و حیاتش تا ابدیت استمرار دارد؛ چنین فردی علاوه بر ثواب اعمال خود، در ثواب تک تک اعمال صالح گذشتگان و آیندگان نیز سهیم است. در نقطۀ مقابل، کسی که دین داری اش را محدود به زمان حال کرده و به انجام امور عبادی و اعمال نیک کوتاه مدت دل خوش کرده، در همان محدودۀ عمر شصت، هفتاد سالۀ خود دفن می شود و پیوندی با گذشته و آینده برقرار نمی کند. چنین فردی، فهم درستی از معنا و رسالت دین ندارد و به معنای واقعی هیچ پیوندی با دین و رسولان الهی برقرار نکرده است.
با ذکر این مقدمات، برگردیم به سؤالی که کمی بالاتر مطرح کردیم؛ این که آینده جهان که خداوند توسط انبیاء به بشر وعده داده است، چه جور آینده ای است؟ چه مژده هایی برای آن ذکر شده؟ خصوصیات آن چیست؟ و قرار است در آن آینده چه اتفاقاتی بیفتد؟
پاسخ این سؤالات کلیدی را در مقالۀ بعدی مرور خواهیم کرد.
[1] Utopia
[2] كتاب مقدس، زبور داوود، بخش مزامير، مزمور 37