آینده زمین و انسان چه خواهد شد؛ آیا آینده روشن است؟  

آینده زمین و انسان چگونه رقم میخورد؟ آیا آیندۀ روشنی در انتظار انسان است؟ در بطن این جنگها و ناآرامی‌ها آیا می‌توان نقطۀ روشنی پیدا کرد؟ آینده زمین و انسان در بستر تمدن جهانی به کدام سو می‌رود؟  

این‌ها سوالاتی است که شاید شما هم بارها با خود تکرار کرده باشید. سوالاتی که به نظر می‌رسد، روز به روز بر اهمیت آنها افزوده شده و ذهن افراد بیشتری را به خود مشغول می‌کنند. در هر برهه از زمان گروه‌های مختلفی بر روی زمین مستقر می‌شوند و حاکمیت در دست تمدن‌های خاصی قرار می‌گیرد. مطالعۀ تاریخ، وضعیت ساکنین قدیم زمین و تمدن‌های حاکم را مشخص می‌کند، اما مهم‌تر از گذشته، آینده‌ای است که در پیش داریم. بسیار اهمیت دارد که بدانیم آینده زمین و انسان در قرآن چگونه ترسیم شده و خداوند چه آینده‌ای را برای تمدن بشری وعده داده است؟ حاکمان و وارثان زمین در آینده چه کسانی هستند؟

ربوبیت خداوند اقتضا می‌کند که وضع آینده روشن باشد، تا افراد با امید و انگیزه به سوی آن حرکت کنند. یکی از مهم‌ترین مسائل مطرح شده دربارۀ آینده زمین و انسان وعده‌ای است که خداوند در این باره داده و آن وراثت صالحین و حاکمیت اهل دین بر زمین است و این یعنی همۀ افراد صالح و آنانی که در تربیت صالحان نقش دارند، در آینده زمین و انسان و حاکمیت نهایی آن سهیم هستند.

با توجه به آنچه که پیرامون معنای دین و اثر نیات در زندگی انسان گفتیم؛ همۀ پیامبران برای حاکمیت دین و دین‌داری در سطح زمین و تحقق آینده‌ای تلاش می‌کردند، که در آن تمام انسان‌ها بتوانند از نعمت‌های وحی، نبوت و رهبری متخصص معصوم بهره‌مند شوند. در راستای این هدف حتی اگر موفق می‌شدند، فقط در گوشه‌ای از زمین حکومت تشکیل دهند، کوتاهی نمی‌کردند. برای نمونه می‌توانیم به حکومت‌‌های حضرت داوود، سلیمان، یوسف و ذوالقرنین (علیهم‌السلام) اشاره کنیم. پیامبران اگر می‌توانستند تمدن‌های دیگر را هم تسخیر می‌کردند، که نمونۀ آن داستان حضرت سلیمان و ملکه سباء است.

به دلیل اینکه در همۀ زمان‌ها مستکبران و کافران هم وجود داشته‌اند؛ شاید حاکمیتی که هدف انبیا بود، در زمان خودشان محقق نمی‌شد، ولی آن‌ها مأمور بودند امت‌های خود را بر اساس آینده تربیت کنند. آینده‌نگری انبیا به جغرافیای خاصی محدود نبود و نگاهشان فارغ از جغرافیا و به وسعت آینده زمین و انسان بود. آن‌ها پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم) و منجی آخرالزمان را به امت‌های خود معرفی کرده و آیندۀ روشنی را برای آنان ترسیم می‌کردند. این اقدامات در نوع حرکت مردم به سمت آینده و تلاش‌های آنان مؤثر بود و به نوعی به آن‌ها جهت می‌داد.

همان طور که در بحث‌های گذشته بیان کردیم؛ آینده‌سازی و تربیت نسل صالح برای آینده توسط انبیا از این جهت بود که آن‌ها با این کار، خود را در همۀ اعمال خیر آیندگان تا زمان ظهور امام زمان (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) شریک کرده و این کارها را در نامۀ عمل خود ثبت می‌کردند. در دوران ظهور و هنگام رجعت هم بسیاری از انبیا و امت‌های پیشین حاضر می‌شوند و نتیجۀ کارهای خوب یا بد خود را می‌بینند و این هم نشانۀ دیگری از اهمیت بحث آینده و تلاش برای آینده‌سازی است. مفاهیم آینده، جاودانگی و ابدیت مواردی هستند که در آیات و روایات زیادی به آن‌ها اشاره شده است. در ادامه به برخی از آیات و روایات دربارۀ آینده زمین و انسان و وعدۀ وراثت صالحین می‌پردازیم.

آینده زمین و انسان و وراثت صالحین

در ابتدای آیات 105 و 106 سورۀ مبارکۀ انبیا را با هم بررسی خواهیم کرد؛ «وَ لَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ إِنَّ فِي هَٰذَا لَبَلَاغًا لِقَوْمٍ عَابِدِينَ» مطابق با این آیه اولین خداوند نوید می‌دهد که آینده زمین و انسان در اختیار بندگان صالح خواهد بود و در ادامه می‌فرماید؛ در دل این بشارت برای هر اهل دین و عبادت‌کننده‌ای پیام روشنی وجود دارد.[1] با توجه به اینکه بندگان صالح فقط متعلق به برهۀ خاصی از زمان نیستند و در طول تاریخ همیشه چنین بندگانی وجود داشته‌اند، نتیجه می‌گیریم جریان حرکت افراد صالح در زمین هیچ‌وقت متوقف و نابود نمی‌شود و روزی به مقصد و هدف نهایی خود خواهد رسید.

نکتۀ مهم دربارۀ بخش اول آیه، وراثت صالحین است. از واژه‌های وراثت، ارث و ورثه زمانی استفاده می‌کنیم که مرگی اتفاق افتاده باشد، پس باید مرگی برای مالکان و حاکمان کنونی زمین رخ دهد و آن‌ها از بین بروند تا میراثشان به صالحین برسد. این نکته یعنی در آخرالزمان و آینده زمین و انسان جمعیت صالحین و قدرتشان آن‌قدر زیاد خواهد شد که می‌توانند تمدن حاکم بر زمین را به مرگ و نابودی بکشانند، برای حکومت نهایی یعنی دولت کریمه زمینه‌سازی کنند و آینده زمین و انسان را به ارث ببرند.

نکتۀ دوم پیامی است که برای هر عبادت‌کننده‌ای وجود دارد. تفسیرهای مختلفی دربارۀ این آیه وجود دارد که یکی از زیباترین آن‌ها کلام رهبر انقلاب است که از دل این آیه نگاهی سازنده و امیدوارانه به دین می‌کنند. ایشان می‌فرمایند: «عابدین و اهل دین، اگر فهم آینده‌نگرانه به دین نداشته باشند، اصلاً دین را نفهمیده‌اند. دین‌داری یعنی نگرش مثبت به آینده و حرکت به سوی آن که در یک حرکت سازنده رو به جلو است.»[2] دین‌داری در تعریف ایشان معادل آینده‌نگری و آینده‌سازی است.

بحث آینده‌سازی به قدری مهم است که نقش‌ها و نیت‌هایی که برای ساخت آینده داشته‌ایم، بیش از کارهایی که در زمان زندگی خود انجام داده‌ایم، در قیامت و نوع محشور شدنمان نقش ایفا می‌کنند. کارهای ما در زمان زنده بودنمان حتی اگر با اخلاص و تقوا هم انجام شده باشند، توشه‌ای نیستند که بتوانند نیاز قیامت پنجاه هزار ساله و ابدیتمان را تأمین کنند، ولی نیت‌های کارساز و نقش‌آفرین در آینده می‌توانند دستمان را در قیامت پر کنند.

ایفای نقش در آینده به معنای تلاش و زمینه‌سازی برای تشکیل دولت کریمۀ آخرالزمان و حکومت جهانی حضرت مهدی (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) است، چون به فرمودۀ امام باقر (علیه‌السلام) منظور از صالحین و وارثان زمین یاران حضرت مهدی (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) در آخرالزمان هستند.[3] به این ترتیب میزان مهدوی بودنمان می‌تواند، مقدار سهم و نقش ما در آینده زمین و انسان، تحقق وعدۀ وراثت صالحین و همچنین میزان اجر آخرتی‌مان را مشخص ‌کند.

آینده زمین و انسان و وراثت مستضعفین

دومین آیه دربارۀ آینده زمین و انسان آیۀ 5 سورۀ مبارکۀ قصص است که به وراثت مستضعفین اشاره دارد.[4] «وَ نُریدُ أَن نَمُنَّ عَلیَ الَّذینَ استُضعِفوا فِی الأرضِ وَ نَجعَلَهُم أَئِمَّةً و نَجعَلَهُمُ الوارِثینَ» نکتۀ مهم دربارۀ وراثت این است که با نوعی قدرت‌نمایی همراه است، چون باید کسی بمیرد تا دیگری میراثش را به ارث ببرد. در اینجا مسئلۀ اختیار مطرح نیست و باید مالکان و حاکمان زمین را به سوی مرگ سوق داد و میراث آن‌ها و حاکمیت را به ارث برد و این قطعاً مفهوم جنگ و درگیری دارد.

مستضعفین کسانی هستند که به ضعف کشیده شده‌اند. این تعریف دارای مراتبی است و شامل همۀ محرومان و مظلومان عالم می‌شود. امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) در تفسیر این آیه، واژۀ مستضعفین را به آل‌محمد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم) و حضرت مهدی (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) نسبت می‌دهند.[5] بالاترین مستضعف امام زمان (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) هستند که حدود هزار و دویست سال است حاکمیت از ایشان سلب شده، به استضعاف کشیده شده‌اند و نمی‌توانند بر امت و فرزندان خود حکومت کنند.

آینده زمین و انسان و خلیفة‌اللهی مؤمنین

آیۀ سوم دربارۀ آینده زمین و انسان آیۀ 55 سورۀ مبارکۀ نور است که به مقام خلیفة‌اللهی مؤمنین و افراد اهل عمل صالح بر روی زمین اشاره می‌کند.[6] «وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضَىٰ لَهُمْ وَ لَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا يَعْبُدُونَنِي لَا يُشْرِكُونَ بِي شَيْئًا» البته در گذشته و در مقطعی از زمان برخی پیامبران و پیروانشان خلیفه بودند و بر زمین حاکمیت داشتند، اما حاکمیتی که در این آیه به آن اشاره می‌شود، غلبه بر کل زمین توسط دینی است که موردپسند خداوند ‌باشد. یکی از نتایج چنین غلبه و حاکمیتی از بین رفتن ترس‌ها و خجالت‌های اهل دین و ایجاد فضای امن برای دین‌داری است.

یکی دیگر از نتایج چنین حاکمیت عامی این است که همۀ مردم زیر نظر رب و مربی حقیقی‌شان یعنی خداوند عبودیت می‌کنند و به ‌سرعت شبیه مربی خود شده و از شرک رها می‌شوند. متأسفانه در حال حاضر ما درگیر شرک‌های جمادی، گیاهی، حیوانی و عقلی زیادی هستیم و نمی‌توانیم خدا را خالصانه عبادت کنیم.

آینده زمین و انسان و حاکمیت دین اسلام

بر اساس آیات قرآن برای نمونه سورۀ توبه آیۀ 33 «هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَىٰ وَ دِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ» خداوند دین اسلام را جهانی و آینده‌ساز طراحی کرده و در نهایت بر همۀ دین‌ها حاکم می‌کند.[7] اما این حاکمیت به مذاق مشرکین خوش نمی‌آید و آن‌ها مقاومت کرده و اجازه نمی‌دهند به راحتی این تغییر حاکمیت رخ دهد؛ در واقع برای استقرار جهانی دینی که موردپسند خداوند است، بین دو گروه مشرکین و صالحین، که وارث نهایی زمین هستند، حتماً درگیری و کشمش وجود خواهد داشت، اما در نهایت با وجود همۀ اکراهی که کافران دارند پیروزی از آن مؤمنین و صالحین خواهد بود.[8] «وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ»، «وَ دِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ» مؤمنین، صالحین و وارثان زمین افرادی اهل مبارزه، شجاع، غیور و نترس هستند. آن‌ها با تمدن‌های استکباری و مدرنیته درگیر شده و به قدری آن‌ها را تضعیف می‌کنند، که در نهایت تمدن‌های آنان به مرگ و نابودی رسیده و از بین می‌روند.

امام صادق (علیه‌السلام) زمان تأویل آیاتی که به غلبۀ دین حق اشاره دارند را هنگام قیام حضرت مهدی (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) می‌دانند.[9] بر اساس فرمایش امام حسین (علیه‌السلام) هم حاکمیت دین حق بر همۀ ادیان به دست نهمین فرزند از نسل ایشان یعنی حضرت مهدی (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) به وقوع می‌پیوندد.[10]

بر اساس آنچه در روایت‌های زیادی به آن اشاره شده، زمین در زمان حضرت مهدی (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) پر از ظلم و ستم است.[11] نکتۀ مهم این است که امام زمان (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) بدون خواست و اختیار ما و با زور و اجبار ظهور نمی‌کنند؛ اگر قرار بود اجبار و اکراهی در کار باشد این اتفاق در زمان پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم) و حضرت علی (علیه‌السلام) رخ می‌داد و مردم سال‌ها در محرومیت نمی‌ماندند. علت اینکه دوران غیبت حدود هزار و دویست سال طول کشیده برای این است که مردم باید بدون زور و اجبار و با اختیار امامشان را بخواهند. سؤال این است چطور با وجود حاکمیت ظلم و جور، امام زمان (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) می‌توانند ظهور کنند و حاکمیت را به عهده بگیرند، آن‌هم در شرایطی که همۀ مردم خواهان ایشان هستند؟ چه اتفاقی رخ می‌دهد که با وجود اینکه زمین پر از ظلم و جور است، آنقدر افراد صالح تربیت می‌شوند که وعدۀ وراثت صالحین و حاکمیت دین حق بر زمین تحقق می‌یابد؟ در مقالات بعد به این سؤال‌ها می‌پردازیم.

در این مقاله به اهمیت موضوع آینده، آینده‌نگری و آینده‌سازی اشاره کردیم. خداوند با ربوبیت خود وضع آینده زمین و انسان را روشن کرده و مأموریت همۀ پیامبران را تلاش برای تحقق این آینده و تربیت نسل‌هایی نقش‌آفرین و زمینه‌ساز در ساخت آینده زمین و انسان قرار داده است. روشن بودن وضعیت آینده باعث می‌شود با امید و انگیزه به سوی آن حرکت کنیم. از طرف دیگر با توجه به عمر محدودمان در دنیا می‌توانیم با نیت‌های آینده‌نگرانه و تلاش‌های زمینه‌ساز در ساخت آینده خود را در این آینده سهیم کنیم.

یکی از وعده‌ها دربارۀ آینده زمین و انسان وراثت صالحین و حاکمیت دین اسلام و اهل آن بر زمین است. طبق تعریف واژۀ وراثت باید مرگی اتفاق بیفتد تا میراث‌ها به وارثان برسد و این یعنی تمدن‌های حاکم بر جهان به سمت نابودی می‌روند و حاکمیت و وراثت صالحین رخ می‌دهد؛ البته به دلیل وجود همیشگی مستکبران در کنار افراد صالح و اکراه آنان برای پذیرش حکومت دین‌داران، این تغییر حاکمیت با وقوع درگیری‌هایی انجام می‌شود.

بر اساس روایات، وارثان زمین حضرت مهدی (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) و یاران ایشان هستند، بنابراین اگر به دنبال این هستیم که در آینده زمین و انسان نقش و سهمی داشته باشیم، باید خود را برای ظهور ایشان آماده کنیم. میزان تلاش و زمینه‌سازی ما برای تحقق ظهور و وعدۀ وراثت صالحین مقدار سهم ما از این آیندۀ روشن را مشخص می‌کند. با توجه به اینکه ظهور باید بدون اجبار انجام شود، نیاز به زمینه‌سازی و ساخت پایگاه‌هایی دارد که در مقالات بعد به اقدامات زمینه‌ساز و مؤثر در این زمینه می‌پردازیم.

 

[1] وَ لَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ إِنَّ فِي هَٰذَا لَبَلَاغًا لِقَوْمٍ عَابِدِينَ؛ سوره انبیا، آیات 105 و 106

[2] پایگاه اینترنتی دفتر حفظ و نشر آثار مقام معظم رهبری، در دیدار زائران حضرت رضا (علیه‌السلام)، 15 / 1/71 13

[3] هُم أصحابُ المَهدِی فی آخِر الزَّمان؛ بحارالأنوار، ج ۱۴، ص 33

[4] وَ نُریدُ أَن نَمُنَّ عَلیَ الَّذینَ استُضعِفوا فِی الأرضِ وَ نَجعَلَهُم أَئِمَّةً و نَجعَلَهُمُ الوارِثینَ؛ سوره قصص، آیه 5

[5] هُم آلُ مُحَمَّدٍ یبعَثُ اللهُ مَهدِیُهم بَعدَ جَهدِهِم فَیعِزُّهُم و یذِلُّ عَدُوَّهُم؛ بحارالأنوار، ج ۵۱، ص 54

[6] وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضَىٰ لَهُمْ وَ لَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا يَعْبُدُونَنِي لَا يُشْرِكُونَ بِي شَيْئًا؛ سوره نور، آیه 55

[7] هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَىٰ وَ دِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ؛ سوره توبه، آیه 33

[8] «وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ؛ سوره صف، آیه 8» «وَ دِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ؛ سوره توبه، آیه 33»

[9] وَاللّهِ! ما نَزَلَ تَأویلُها بَعدُ، وَ لا یَنزِلُ تَأویلُها حَتّیٰ یَخرُجَ القائِمُ، فَإذا خَرَجَ القائِمُ لَمْ یَبْقَ کافِرٌ بِاللّهِ العَظیمِ؛ بحار‌الأنوار، ج 52، ص 324

[10] مِنّا اثنا عَشَرَ مَهديّاً أوّلُهُم أميرُالمؤمنينَ عليُّ‌بنُ‌أبي‌طالبٍ عليه‌السلام و آخِرُهم التاسعُ مِن وُلدِي و هو الإمامُ القائمُ بالحقِّ يُحْيِي اللّهُ بهِ الأرضَ بَعد مَوتِها و يُظهِرُ بهِ دِينَ الحقِّ على الدِّينِ كُلِّهِ و لو كَرِهَ المُشرِكونَ؛ بحار‌الأنوار، ج 36، ص 385

[11] یَمْلَأُ اللهُ به الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا کَمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *