1. خانه
  2. slash
  3. تاریخچه مقاومت در فلسطین
  4. slash
  5. تشکیل جنبش مقاومت فلسطین حاصل چه اتفاقاتی بود و چه نتایجی داشت؟

تشکیل جنبش مقاومت فلسطین حاصل چه اتفاقاتی بود و چه نتایجی داشت؟

مروری بر چگونگی تشکیل جنبش مقاومت فلسطین و نتایج اقدامات آن در راه استقلال فلسطین

مروری بر چگونگی تشکیل جنبش مقاومت فلسطین و شاخه های آن

شاید اغلب ما اینطور فکر کنیم که شیوۀ مقاومت و مقابلۀ فلسطینیان از ابتدای رژیم صهیونیستی تا امروز به همین شیوه بوده و آنها از ابتدای اشغال کشورشان سیستم منسجمی برای مقاومت داشته اند، درحالی که چنین نیست. جنبش مقاومت فلسطین مسیر پرپیچ و خمی را گذرانده تا به مقصد برسد.

تشکیل جنبش مقاومت فلسطین و تشکیل گروه های مقاومت مردمی در فلسطین به انتفاضۀ اول برمی گردد. چند انتفاضه در طول تاریخ توسط مردم فلسطین صورت گرفته که همگی کوتاه بودند و زود سرکوب شدند، اما انتفاضۀ سال 1987 بسیار مهم و سرنوشت ساز شد، به این واقعه «انتفاضۀ اول» می گویند. جنبش و لرزشی که سریع و پرقدرت باشد، انتفاضه نام دارد. اما انقلابیون جهان حرکت معترضانۀ غیرنظامیان فلسطینی مقابل اسرائیل را انتفاضه می نامند. انتفاضه حرکتی بود که در آن مردم فلسطین با سنگ در برابر سربازان مسلح اسرائیل ایستادگی کردند.

در طول تاریخ اشغال فلسطین احزاب و گروه های مردمی مختلفی تشکیل شدند و هر کدام با شیوۀ تفکر و عملکرد خاص خود تلاش کردند که فلسطین را آزاد کنند، اما مشکل اصلی عدم اتحاد اغلب آنها با یکدیگر بوده است. احزاب برجسته ای که ضمن تشکیل جنبش مقاومت فلسطین قد علم کردند، عبارتند از سازمان آزادی بخش فلسطین، جنبش فتح، جهاد اسلامی فلسطین، جبهۀ مردمی برای آزادی فلسطین، جبهۀ دموکراتیک، کمیته های مقاومت مردمی و حماس. بعضی از این سازمان ها مثل سازمان آزادی بخش فلسطین پس از تشکیل جبهۀ مقاومت دستخوش تغییراتی در عملکرد و تفکر جهادگرانه و مقاومت محور شدند، اما برخی مثل حماس همچنان به آرمان هایشان در راه آزادی فلسطین وفادار ماندند.

در این میان طبق توافقی به نام «اسلو» قراردادی بین سازمان آزادی بخش فلسطین و اسرائیل مبنی بر تشکیل یک دولت خودگردان در فلسطین برقرار شد. محتوای این قرارداد چه بود؟ توافق اسلو به نفع چه کسانی بود؟ اسلو چه نتایجی به دنبال داشت؟ آیا تشکیل دولت خودمختار فلسطین قدم مثبتی در راه استقلال و آزادی فلسطین بود؟ آیا تشکیلات خودمختار فلسطین توانست حقوق بربادرفتۀ فلسطینی ها را زنده کند؟

برای دریافت پاسخ تمام این سؤال ها با ما همراه باشید.

انتفاضۀ اول

عوامل مختلفی در شروع انتفاضۀ اول[1] فلسطین و تشکیل جنبش مقاومت فلسطین مؤثر بودند. درگیری مجاهدان فلسطینی و سربازان اسرائیلی و شهادت 4 نفر از مجاهدین در کوی «الشجیعه» در جنوب غزه خشم مردم را برانگیخت. از طرفی پلیس بیت المقدس به گروه یهودی «پاسداران جبل هیکل» اجازه داد که در قدس مراسم دینی مخصوصشان را برگزار کنند. مسلمانان هم شدیداً مقاومت کردند، ده ها مسلمان زخمی شدند و یهودی ها از محل حادثه فرار کردند. شهادت یک معلم فلسطینی و ورود وزیر امور خارجۀ آمریکا به نام «جورج شولتر» به فلسطین منجر به تظاهرات فلسطینی ها شد. فرماندۀ نظامی اسرائیل حکم اخراج رهبر معنوی جهاد اسلامی به نام «شیخ عبدالعزیز عوده» را صادر کرد. این موضوع منجر به گسترش اعتراضات به سایر مناطق هم شد، حتی یک حرکت انتحاری هم توسط این گروه در شمال تل آویو صورت گرفت. این رویدادها زمینه های قیام انتفاضه را به مرور فراهم کرده بود.

چند کارگر فلسطینی توسط یک کامیون اسرائیلی زیر گرفته شدند. در این حادثه چند فلسطینی شهید شدند. فلسطینی ها روز بعد همزمان با تشییع پیکر شهدایشان به مقر ارتش اسرائیل در جبالیا سنگ پرتاب کردند. صهیونیست ها تیر هوایی شلیک کردند و فلسطینی ها جوابشان را با کوکتل مولوتف و سنگ دادند. شروع رسمی انتفاضه از این نقطه بود و شهر به شهر گسترش یافت.

عوامل محرک انتفاضه

عوامل مختلفی در بروز انتفاضه در فلسطین و به دنبال آن تشکیل جنبش مقاومت فلسطین بسیار مؤثر بودند، عواملی مثل:

  • انقلاب اسلامی ایران:

یکی از اصلی ترین دلایل شروع انتفاضه انقلاب اسلامی ایران بود[2]. مردم فلسطین با مشاهدۀ اتحاد و قدرت شیعیان ایران در انقلاب ایران انگیزۀ فراوانی به دست آوردند. انقلاب ایران آنها را به هیجان آورد و امید را در دلشان زنده کرد. آنها با پیروزی ایرانیان باور کردند که ابرقدرت ها را هم می توان شکست داد. قدرت اسلام در آنها جان گرفت، توان حرکت به جانشان تزریق شد و یک الگوی مبارزه یافتند.

  • ناامیدی فلسطینی ها از رهبرانشان:

فلسطینی ها از رهبرانشان ناامید شده بودند. سازمان آزادی بخش فلسطین «ساف» که همواره محل تکیه و امید مردم بود، دچار تحول بسیاری شده بود. ساف از یک سازمان مدافع و مبارز به سازمانی منفعل و محافظه کار تبدیل شده بود که برای کسب هویت و احترام، همینطور از ترس قضاوت و برچسب زنی سیاستمداران غربی به تندروی و تروریسم، رزمندگی ها و آرمان هایش را از دست داده بود.

فلسطینی ها از سیاست های تکراری و بی ثمر رهبرانشان خسته شده بودند. سیاست هایی که غالباً از یک تاکتیک واحد استفاده می کردند و مرکز ثقل مبارزه ها را به خارج از فلسطین و اراضی اطراف اسرائیل مثل اردن یا لبنان می کشاند. هر کدام از این دولت ها هم بنا به منافع خودشان سیاست جدیدی پیش می گرفتند و سر فلسطینی ها بی کلاه می ماند. فلسطینی ها فهمیده بودند که علاج دردشان در درون کشور است، نه بیرون.

  • سیاست های سرکوبگرانۀ رژیم صهیونیستی:

اقدامات اسرائیل صبر فلسطینی ها را سر برده بود و عامل محرکی برای تشکیل جنبش مقاومت فلسطین شد. قتل، غارت، بازداشت گروهی، شکنجه، اهانت و … فلسطینی ها را برای ایستادگی و مقابله علیه ظلم به یقین رساند و آنها را آمادۀ قیامی مردمی کرد.

  • ناامیدی فلسطینی ها از حمایت سایر دولت ها:

آنها به خوبی فهمیده بودند که سایر کشورها مخصوصاً دولت های عربی آنها را رها کرده اند. کشورهای عربی پس از مدتی ایستادگی در کنار فلسطین و تجربۀ ناکامی های مکرر دیگر تمایل و تصمیمی برای ادامۀ همراهی فلسطین نداشتند. آنها عمل را رها کرده و صرفاً به شعار بسنده کردند، پس لزوم تشکیل جنبش مقاومت فلسطین حس شد. فلسطینی ها فهمیدند که باید از ناسیونالیسم[3] عربی قطع امید کنند[4] و مثل ایرانی ها به اندیشۀ محکم تکیه به اسلام و حرکت از درون مسلح شوند، نه تفکر غلط نژادی و قیبله ای.

درون مایۀ انتفاضه

مردم فلسطین در سالهای رنج و سختی سرکوب عملاً آموختند که رمز مقاومت و پیروزی حرکت آنها خمیرمایۀ اسلامی آن است، نه چیز دیگر؛ پس با نگرش اسلامی و با الگوگیری از انقلاب اسلامی ایران به میدان انقلاب آمدند و انتفاضه ای مردمی را رقم زدند. تا پیش از این مردم ابزاری در دست رهبرانشان بودند و عملاً کار خاصی انجام نمی دادند، اما حالا از پستو بیرون آمده، غیرت انقلابی و اسلامی پیدا کرده و خودشان جرئت و غیرت مطالبه پیدا کرده بودند.

دیگر نوع مبارزه فرق کرده بود. در مبارزات قبلی صرفاً نیروهای چریکی و عملیاتی وارد میدان می شدند، حالا قیامی مردمی ایجاد شده و مرد، زن، کودک، جوان و پیر با سلاحی عجیب و نامتعارف مثل سنگ در برابر گلوله می جنگیدند. جالب آنکه دیگر مرگ و زندگی برای آنها اهمیتی نداشت؛ زیرا اندیشه های اسلامی آنان را در برابر گرم ایمن کرده بود و حیات شرافتمندانه را در مبارزه می دیدند. درون مایۀ این مبارزه معرفت و آگاهی مردم بود، معرفتی عمیق که آنها را به اتحاد و حرکت رسانده بود. حرکتی الهی که امیدش از غیر خدا بریده بود، راه نجات را بازگشت به خویشتن و نبرد برای رسیدن به تمدنی اسلامی می دید و منجر به تشکیل جنبش مقاومت فلسطین شده بود.

گروه های مقاومت مردمی فلسطین

در طول تاریخ اشغال فلسطین گروه های مردمی متعددی تلاش کردند که فلسطین را از چنگ اسرائیل رها کنند، اما آنچه از تعداد فراوان آنها در مسیر پیروزی مهم تر است، اتحاد و هم دلی بین آنهاست. احزاب مهم و مؤثری که با تشکیل جنبش مقاومت فلسطین ایجاد شدند، عبارتند از سازمان آزادی بخش فلسطین که به «ساف» مشهور است. ساف دارای چندین زیرمجموعه است که عمدتاً وابسته به سافند، اما این گروه ها بعضاً فعالیتشان را به طور مستقل از هم دنبال می کنند و در ساختار و فعالیتشان تفاوتهایی وجود دارد.

  • سازمان آزادی بخش فلسطین:

سران عرب در سال 1964 در کنفرانس اتحادیه عرب ساف را تأسیس کردند. اعراب می ترسیدند که از صحنۀ خاورمیانه خارج شوند و به ناکامی بین المللی برسند. پس تصمیم گرفتند که نفوذ سیاسی شان بر گروه های فلسطینی را توسعه بدهند. آنها می خواستند نبرد خاورمیانه را در پشت صحنه طبق منافع خودشان کنترل کنند. از طرفی در نظر داشتند که برای همیشه از پدید آمدن گروه ها و حزب های مستقل فلسطینی رها شوند، تا مبادا گروهی تشکیل شود که مسیرش با خواسته ها و منافع سران عرب متضاد باشد.

ساف در سال 1974 به استقلال خوبی رسید، در سازمان ملل شناخته شد، ناظر سازمان بین الملل شد، اعتبار خاصی پیدا کرد، کاردان ها و دیپلمات هایش به سایر کشورها فرستاده شدند و روابط بین المللی عمیقی پیدا کرد. این موضوع منجر به تحول درون  سازمانی بزرگی در ساف شد. ساف که دیگر تا حدودی از هویت اولیه اش فاصله گرفته بود، به سازمانی تشریفاتی تبدیل شد. بعضی نخبگان فلسطینی در این شرایط، مخصوصاً بعد از شکست ارتش عرب از رژیم اسرائیل در سال های 1948، 1956 و 1967 دیگر رهبری ساف را نپذیرفتند، شدیداً از سیاست های محافظه کارانۀ ساف نسبت به غرب انتقاد کردند و عزم استقلال کردند.

  • جنبش فتح:

یکی از مهم ترین سازمان های نظامی فلسطین در مسیر تشکیل جنبش مقاومت فلسطین جنبش «فتح» یا جنبش آزادی بخش میهنی فلسطین نام دارد. فتح مهم ترین گروه از احزاب ساف است که تحت رهبری «یاسر عرفات» بود. آنها معتقد بودند، خودشان باید آزادسازی فلسطین را در دست بگیرند. جنبش فتح رویکردی ناسیونالیسیتی و مقداری سوسیالیستی[5] دارد. فتح به دنبال آزادی فلسطین از طریق مبارزه های چریکی و شورش انقلابی بنا شد و آن را پی گرفت. فتح به تکیۀ فلسطینیان به تشکیلات خودشان با حمایت دولت های عرب و البته دوستان خارجی معتقد بود.

  • جبهه مردمی برای آزادی فلسطین:

جبهه خلق برای آزادی فلسطین سازمانی سیاسی و نظامی است که با هدف آزادی فلسطین از طریق مبارزات چریکی تأسیس شد و دومین گروه بزرگ از مجموعه گروه های ساف است. مواضع سرسختانۀ این گروه مخالف مواضع فتح و مخالف میانه روی است. شاخه های نظامی آن به نام گردان های «ابوعلی مصطفی» پس از شهادت دبیر کل جبهه ایجاد شدند. هم مسلمانان و هم مسیحیان در این جبهه حضور دارند و تنوع مذهبی در اعضاء آن قابل توجه است. این گروه به دلیل رویکرد فکری خود به قوم گرایی عربی، سوسیالیست و ضد امپریالیسم شناخته می شود.

  • جهاد اسلامی فلسطین:

سه دانشجوی فلسطینی در دهۀ 1970 در خلال تشکیل جنبش مقاومت فلسطین گروه جهاد اسلامی فلسطین[6] را در مصر تشکیل دادند. این جنبش شیوۀ مبارزۀ مسلحانه را برای نابودی اسرائیل پیش گرفت. حمله های بسیاری به شکل جنگ های چریکی توسط گردان های قدس و عملیات استشهادی توسط گروه های ضربتی اجرا شد. عملیات نظامی که توسط گردان های «قدس» از جهاد اسلامی و «عزالدین قسام» از حماس انجام شد، عامل حملۀ اسرائیل در سال 2008 به غزه بود. این گروه بیشتر از سایر گروه ها به حماس نزدیک بود و اشتراکات زیادی با هم داشتند. آنها سرسختانه مخالف مذاکرۀ صلح و توافق نامۀ اسلو بودند.

  • جبهه دموکراتیک برای آزادی فلسطین:

این گروه ضمن تشکیل جنبش مقاومت فلسطین از جبهۀ خلق برای آزادی فلسطین انشعاب یافته است. این جدا شدن به دلیل اختلاف نظر آنها در مورد اولویت بندی فعالیت ایدئولوژیک و سیاسی نسبت به مبارزۀ مسلحانه و نظامی بود. جبهۀ دموکراتیک به عنوان یک گروه روشنفکر شناخته می شد و به دنبال آن بود که فلسطینی مردمی و دموکرات ایجاد کند که عرب و یهود بدون درگیری در کنار هم زندگی کنند و به هم احترام بگذارند. جبهۀ دموکرات جداً مخالف قدرت گیری افراطیون و درگیری های نظامی بود و بیشتر اعضای آن ساکن سوریه بودند.

  • کمیته های مقاومت مردمی:

در سال 2000 میلادی مجموعه ای از گروه های نظامی و شبه نظامی فلسطین که ساکن نوار غزه و کرانۀ باختری بودند، اعلام موجودیت کردند. اکثر اعضاء آن از اعضاء پیشین جنبش فتح بودند و شامل گردان های «صلاح الدین» و «الناصر» می شدند.

  • حماس:

یکی از جنبش های اسلامی که با تشکیل جنبش مقاومت فلسطین ایجاد شد، «حرکة المقاومة الإسلامیة» یا «حماس» نام دارد. حماس[7] در سال 1987 میلادی/ 1366 شمسی شکل گرفت تا سرزمین های اشغالی فلسطین را آزاد کند. این جنبش همزمان با شروع انتفاضۀ اول در فلسطین شکل گرفت. این جنبش توسط «شیخ احمد یاسین» و بعضی اعضاء «اخوان المسلمین» شکل گرفت. حماس در سال 2005 میلادی به عنوان اولین گروه اسلام گرای جهان عرب در انتخابات فلسطین پیروز شد و به عرصۀ سیاست وارد شد. دو سال بعد هم توانست گروه فتح را شکست بدهد و نوار غزه را در کنترل سیاسی خودش دربیاورد. ساختار تشکیلات حماس شبیه اخوان المسلمین است. اصول اسلامی، شورا، رهبری حاصل از بیعت عمومی و تبعیت از رهبری پایه های تشکیلات حماس را تشکیل می دهند. دفتر سیاسی، دفتر نظامی و دفتر تبلیغاتی حماس سه نهاد اصلی آن هستند که فعالیت حماس را هدایت می کنند. گردان های «عزالدین قسام» شاخۀ نظامی این جنبش را تشکیل می دهند. از ویژگی های مهم و ممتاز حماس تأکید ویژۀ آن بر اسلام و تعلق قدس به تمام امت اسلام است.

حماس به دنبال پایه ریزی تشکیل دولت اسلامی است؛ از آنجایی که دولت اسلامی بدون تربیت الهی و اسلامی خانواده غیرممکن است، تربیت خانواده و جامعه اولویت حماس است. حماس در ابتدا تصمیمی برای مبارزۀ مسلحانه نداشت، اما بعدها وارد اقدامات مسلحانه علیه اسرائیل شد. ایران، حماس و حزب الله لبنان همواره دوشادوش هم علیه سپاه دشمن می جنگند.

حماس در انتخابات شورای قانون گذاری فلسطین در سال 2006 تبدیل به حزب حاکم مجلس قانون گذار فلسطین شد. در این ماجرا مقام نخست وزیری دولت خودمختار فلسطین به یکی از رهبران حماس به نام «اسماعیل هنیه» رسید. تا پیش از این ماجرا اتحادیه اروپا، ایالات متحده و اتحادیه عرب به تأمین بودجۀ دولت خودگردان کمک می کردند. بعد از این ماجرا آنها ادامۀ حمایت خود را مشروط به تغییر بندهایی از منشور حماس دانستند. حماس این پیشنهاد را رد کرد و تلاش کرد نیاز مالی ادارۀ دولت را به کمک هم پیمان های سنتی اش تأمین کند.

توافق اسلو

در سال 1993 پیمانی به نام «پیمان اسلو» بین ساف و اسرائیل در واشنگتن امضا شد. نام رسمی توافق اسلو «بیانیه اعلام اصول اولویت های موقت دولت خودگردان» است. چون مذاکرات مخفیانۀ این توافق در شهر اسلو کشور نروژ صورت گرفت، آن را توافق اسلو نامیدند.

نتیجۀ این پیمان تشکیل یک نهاد اداری موقت به نام «حکومت خودگردان فلسطین» بود. اسلو قرار بود پنج سال اعتبار داشته باشد و بعد به یک توافق دائمی تبدیل شود. در توافق دائمی هم قرار بر حل مسائل مربوط به بیت المقدس، آواره های فلسطینی، شهرک های اسرائیلی و مسائل امنیتی بود. اسلو به دنبال کنار گذاشتن مقاومت مسلحانه مقابل اسرائیل و خاتمۀ درگیری بین ساف و اسرائیل بود، به همین دلیل بسیاری از فلسطینیان خواستار لغو این قرارداد بودند. بر اساس این توافق بنا شد که طرفین یکدیگر را به رسمیت بشناسند، خروج تدریجی اسرائیل از نوار غزه و کرانۀ باختری صورت بگیرد، اصول صلح محقق شود، سپس تشکیلاتی خودگردان در فلسطین ایجاد شود.

متأسفانه این توافق نتیجۀ یکسان و برابری برای طرفین نداشت. دولتی خودمختار با کمتر از 80 درصد مساحت کرانۀ باختری و کمتر از 2 درصد مساحت اراضی فلسطین به فلسطینیان رسید. میزان بیکاری نیروهای کار آن به حدود 50 درصد رسید و تدابیر امنیتی شدیدی از جانب اسرائیل نسبت به کارگران فلسطینی صورت گرفت. همینطور میزان درآمد هر فلسطینی حدود 30 درصد کاهش پیدا کرد.

پیمان اسلو تشکیل دولت خودگردان فلسطین را به عنوان یک نهاد اداری موقت تصویب کرد. قرار بود که این دولت خودگردان بعد از پنج سال به «دولت مستقل فلسطین» تبدیل شود. متأسفانه صهیونیست ها طبق معمول همیشۀ تاریخ به تعهداتشان پایبند نماندند، اراضی بیشتری از فلسطینی ها غصب شد و آنقدر شهرک سازی های آنها گسترش یافت که گویی دولت شهرک نشین ها محقق شده است. آمار نشان می دهد که میزان شهرک نشینان پیش از توافق اسلو در سال 1993 تا کنون رشد حدود 240 درصدی داشته است.

دولت خودمختار فلسطین

دولت خودمختار فلسطین یک نهاد سیاسی است که مسئولیت ادارۀ مناطق خودمختار فلسطینی در غزه و کرانۀ باختری را دارد. گفتیم که این تشکیلات بعد از تشکیل جنبش مقاومت فلسطین و پس از توافق نامۀ اسلو تأسیس شد و هدفش ایجاد یک دولت مستقل و خودمختار برای فلسطینی ها بود.

تشکیلات خودمختار فلسطین دارای نهادهای مختلفی از جمله دولت، مجلس، دستگاه های اجرایی و قضائیست، اما قدرت و نفوذ آن در منطقه تحت تأثیر عوامل مختلفیست؛ مثلاً فعالیت های مجلس به دلیل اختلافات داخلی میان گروه های مقاومت با مشکلاتی جدی مواجه شده است. منابع مالی و اقتصادی دولت خودمختار از چند منبع مختلف تأمین می شود. منابعی مثل کمک های بین المللی از جانب کشورهای مختلف و سازمان های بین المللی مثل اتحادیه اروپا و آمریکا، نفقه های کشورهای عربی، مالیات از کسب و کارها و شهروندان و منابع طبیعی مثل بخش های مرتبط با کشاورزی و … اما کمک دولت های غربی با وجود حماس و تشکیل جنبش مقاومت فلسطین متوقف شد.

در مورد تشکیلات خودمختار فلسطین نظرات مختلفی وجود دارد. بعضی معتقدند که این تشکیلات در شرایط کنونی کارآیی لازم را ندارد و بیشتر به عنوان یک نمایندۀ نمادین یا سیاسی عمل می کند. البته تنش بین حماس و تشکیلات خودگردان یکی از موانع جدی بر سر راه توافق های موفق است. حماس در نوار غزه حکمرانی می کند و معمولاً مواضع سخت تری در مقایسه با تشکیلات خودمختار دارد. این موضوع باعث دودستگی و سردرگمی بین فلسطینیان شده است.

ده ها سال از تشکیل جنبش مقاومت فلسطین و ایجاد این تشکیلات می گذرد، اما مسئولانش به جای آنکه همراه مردم کشورشان باشند، برای طمع قدرت و ماندن در قدرتشان تن به هر گونه خدمتی به آمریکا و اسرائیل می دهند و مقابل حرکت های ملی فلسطینی ها ایستاده اند. این تشکیلات بارها به مردم فلسطین خیانت کرده، به آنها حمله کرده، رزمندگان مقاومت را به اسرائیل تحویل داده و با گروه های مقاومت مخصوصاً حماس مقابله کرده است. حماس و جهاد اسلامی هم ساکت ننشسته اند، مسائل پشت پرده در توافق اسلو را فاش کرده اند و شکاف بین آنها و تشکیلات خودگردان آنقدر عمیق شده است که مقابل هم قرار گرفته اند. به این ترتیب دولتی که در ابتدا قصدش رساندن مردم به صلح و صفا و آرامش بود و پس از تشکیل جنبش مقاومت فلسطین محل امید فلسطینیان بود، به وسیله ای برای سرکوب خاموش مردم تبدیل شد. آنها عملاً قوانینی را پذیرفتند که مردم به را به شهروند درجۀ دو تبدیل کردند. در واقع آنها نه تنها ظلم را پذیرفتند، بلکه به آن مشروعیت دادند.

سیری در حقیقت جنبش مقاومت

مسیر تشکیل جنبش مقاومت فلسطین صرفاً یک داستان تاریخی نیست که برای قصۀ شب کودکانمان بخوانیم تا به خواب بروند، یا فقط یک برهه از تاریخ نیست که در کلاس درس تدریسش کنیم، حتی یک واقعۀ هیجان انگیز حماسی نیست که آن را دستمایۀ شعارها و هیجان های موقتمان کنیم. سیر تشکیل جنبش مقاومت فلسطین سیر تکوین جبهۀ حق علیه باطل و نبرد خیر با شر است، که در دل خود هزاران آزمون و خطا و شکست و پیروزی دارد. تمام کسانی که به دنبال حضور در سپاه امام آخرالزمان هستند، باید نقاط ضعف و قوت این جنبش را بشناسند، موانع حرکت را شناسایی کنند، راه های تقویت آن را بیابند و ریشۀ شکست ها و پیروزی ها را پیدا کنند.

نبرد حق و باطل از ابتدای خلقت انسان آغاز شده و تا برپایی تمدن نوین الهی توسط منجی موعود ادامه دارد، تشکیل جنبش مقاومت فلسطین فقط بخشی از این سیر پیوسته است.

مردم فلسطین قبل از تشکیل جنبش مقاومت فلسطین اعتماد به نفسشان را از دست داده بودند، به دولت های عربی تکیه داشتند و بیشتر آلودۀ افکار ملی و قومی بودند، تا آراسته به اهداف الهی و معنوی. همین مواضع به شکست آنها منجر شد، تا زمانی که انقلاب اسلامی ایران به عنوان الگویی بی نظیر برای فتح و مقاومت به فریاد آنها رسید. الگوبرداری از انقلاب ایرانیان منجر به تشکیل جنبش مقاومت فلسطین شد و آنها در عوض تکیه به قدرت خود و امید به دولت های عرب به خدا اعتماد کردند و قدرت خود را از آرمان های اسلام دریافت کردند. این موضوع برای تمام کسانی که می خواهند در نبرد حق و باطل مؤثر باشند، موضوعی اساسی و سرنوشت ساز است.

انقلاب اسلامی ایران به عنوان انقلابی که ظهور منجی را فراهم می کند، به همه نشان داد که با قدرت ایمان می توان ابرقدرت ها را در هم شکست، به شرط آنکه نفْس ما اسیر آلودگی ها نباشد و شیطان، حمله های مختلفش و شیوه های مقابله با او را بشناسیم.

شیطان همواره در سپاه حق نفوذ می کند و بین سربازان جبهۀ حق تخم نفاق و تفرقه می کارد. هر کدام از مجاهدانی که کمتر به خودسازی پرداخته اند، از اصول اخلاقی و مبانی تشکیلات الهی بیشتر دور مانده اند، بیشتر به خودرأیی و منیت مبتلا هستند، از موضع خود کوتاه نیامده و منجر به چندشاخه شدن و تضعیف سپاه حق می شوند، درست مثل انشعاب هایی که پس از تشکیل جنبش مقاومت فلسطین ایجاد شد.

طمع شیطان به سقوط جبهۀ حق بسیار است و ضعف های اخلاقی و تربیتی سربازان جبهۀ حق محل نفوذ و حملۀ اوست، درست مثل سازمان ساف که روزی وسیلۀ نجات جبهۀ مقاومت بود، اما خیلی زود شیفتۀ خوش نامی، شهرت و قدرت شد و آرمان های آزادگان فلسطین را بر باد داد. سازمانی که سرشاخۀ نبرد با شیطان بود، بردۀ شیطان شد و مسیر جنبش را به سمت اهداف شیطان هدایت کرد. دولت خودمختاری که قرار بود، خانۀ امن مبارزان باشد و مظلومان را حمایت کند، با ظاهری مشروع و قانونی به سرکوب خاموش آزادگان فلسطین پرداخت.

رسیدن به تمدن نوین جهانی و ظهور حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) با معجزه و امداد غیبی رخ نمی دهد. خداوند این تکلیف را بر دوش اهل زمین گذاشته است. انسان ها باید به مهارت مبارزۀ درونی با نفْس و شیطان، سپس به قدرت مبارزۀ بیرونی با سپاه شیطان برسند. این مبارزۀ بیرونی به تشکیلاتی قوی و منسجم نیازمند است، درست مثل اتحادی که بین انقلاب اسلامی ایران، حماس فلسطین و حزب الله لبنان ایجاد شد، اما این کافی نیست و باید بسیار گسترده تر و قدرتمندتر شود. هیچ قیام و انقلاب بزرگی بدون تشکیلات منسجم و سربازانی تشکیلاتی به پیروزی نمی رسد. مشکل آن است که آزادگان جهان یا به ریاضت فردی مشغولند، یا پرداختن به پیرایش و آرایش نفس را رها کرده و صرفاً به جهاد مشغولند. تا زمانی که افراد به این درک از چگونگی برپایی تمدن نوین الهی نرسند و به تلاش برای کسب مهارت های درونی و بیرونی نپردازند، همچنان باید به درد زمین تن بدهیم و شاهد جولان شیطان و سپاهش در جهان باشیم.

 

[1] صالح، محسن محمد، فلسطین، کوالا لامپور، بی نا، ۲۰۰۲میلادی، ص 83 و 84/ المسیری، عبدالوهاب؛ تاثیر انتفاضه بر رژیم صهیونستی، ترجمه احمد کریمیان، قم، نشر دفتر تبلیغات اسلامی، 1385، چاپ اول، به نقل از: المعجم الوسیط، انتشارات مجمع اللغة العربیه، قاهره، 1973میلادی/  ستوده، محمد؛ انتفاضه فلسطین و بی ثباتی فزاینده در اسرائیل، مجله علمی پژوهشی علوم سیاسی، ش 17، بهار 81/ صفاتاج، مجید؛ انتفاضة الاقصی، بیجا، انتشارات دفاع از ملت فلسطین، 1381، چاپ اول

[2] فتحی، ابراهیم، انتفاضه و طرح اسلامی معاصر، تهران، هدی، 1371، ص 23 و 128/ بنیامین نتانیاهو، مکان تحت‏شمس، ترجمه محمد عودة الدویرى، عمان: دارالجلیل للنشر، 1995، ص 38/ زیاد ابو عمر، جنبشهاى اسلامى در فلسطین، ترجمه هادى صبا، تهران: نشر سفیر، 1371، ص 13/ جمیله کدیور، انتفاضه حماسه مقاومت فلسطین، تهران: اطلاعات، 1372، ص 230 – 228

[3] ملی گرایی و تکیه به نژاد

[4] سعیدی، زامل، جبهه نجات ملی فلسطین، تهران، دفتر مطالعات سياسي و بين المللي وابسته به وزارت امور خارجه جمهوري اسلامي ايران، 1370، ص 126/ فتحی، ابراهیم، انتفاضه و طرح اسلامی معاصر، تهران، هدی، 1371، ص 86

[5] جامعه گرایی و جامعه خواهی

[6] محمدکریمى، پشت نقاب صلح، تهران: کیهان، 1380، ص 75/ جنبش جهاد اسلامى فلسطین، فلسطین (سرزمین، تاریخ و مقاومت)، تهران: انتشارات جنبش جهاد اسلامى فلسطین، 1379، ص 44

[7] سید هادى خسروشاهى، اسراییل پایگاه امپریالیسم و حرکت‏هاى اسلامى در فلسطین، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامى، 1370، ص 150

اشتراک گذاری در
مقالات مشابه
کامنت خود را بگذارید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *