مقدمات ظهور حضرت مهدی (علیه‌السلام) چگونه فراهم می‌شود؟

  1. خانه
  2. آینده مشترک جهان در ادیان
  3. مقدمات ظهور حضرت مهدی (علیه‌السلام) چگونه فراهم می‌شود؟

افزایش شمار صالحین و شدت گرفتن غربال‌ها در آستانه ظهور حضرت مهدی (علیه‌السلام)

بارزترین ویژگی منتظران ظهور حضرت مهدی (علیه‌السلام) چیست؟

افراد صالح در آستانۀ ظهور حضرت مهدی (علیه‌السلام)، چگونه و با چه سازوکاری به قدرت می‌رسند؟

با وجود درهم آمیختگی حق و باطل و کفر و ایمان در آخرالزمان، آیا امکان تفکیک افراد صالح از ناصالح وجود دارد؟

واقعۀ ظهور حضرت مهدی (علیه‌السلام) یک واقعۀ بین‌المللی و جهانی است؛ واقعه‌ای که زندگی بشر را در تمام ابعاد فردی و اجتماعی تحت تأثیر قرار می‌دهد و یک تمدن جدید با مؤلفه‌هایی نوین را بنیان‌گذاری می‌کند. بدیهی است که چنین تغییرات عظیمی با این وسعت و عظمت و با این سطح از تأثیرگذاری، نمی‌تواند در عرض مدت کوتاهی اتفاق بیفتد. بسترسازی این اتفاقات نیازمند تحولات عمیق و بنیادی است که از مدت‌ها قبل از ظهور آرام‌آرام شروع می‌شود، در نزدیکی‌های ظهور شدت می‌گیرد و در نهایت در روز موعود با خروج حضرت از خانۀ کعبه و بیعت یاران با ایشان به نقطۀ اوج می‌رسد.

در ادامۀ سلسله مقالات این بخش پیرامون آیندۀ جهان از منظر قرآن، در این مقاله به بررسی چند آیۀ مهم دیگر دربارۀ ظهور حضرت مهدی (علیه‌السلام)، ویژگی یاران ایشان و حوادث پیرامون این واقعۀ عظیم می‌پردازیم.

میانه‌روی و اعتدال، ویژگی یاران مهدی (علیه‌السلام)

هر آسیبی که به بشر وارد می‌شود، از افراط و تفریط در امور مختلف زندگی است. افراط و تفریط از مهم‌ترین آفاتی هستند که سلامت زندگی بشر در دنیا و سلامت حرکت او به سمت ابدیت و آخرت را به خطر می‌اندازند؛ اگر کسی می‌خواهد یاور واقعی حضرت مهدی (علیه‌السلام) باشد و نقشی اثرگذار در ظهور ایشان داشته باشد، باید طریق میانه‌روی و اعتدال را برگزیند و از زیاده‌روی یا سستی در امور مختلف، چه در امور مادی و چه امور معنوی، پرهیز کند.

خداوند در آیات مختلفی از قرآن، دین اسلام را دین اعتدال و امت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را امت میانه رو معرفی می کند. از جملۀ این آیات، آیۀ 143 سورۀ بقره است که می فرماید: «…جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا لِتَكُونُوا شُهَدَاءَ عَلَى النَّاسِ…؛ ما شما را امتی میانه و معتدل قرار دادیم تا بر مردم گواه باشید.» اگر کسی بر صراط مستقیم حرکت کند و قوانین اسلام را به معنی واقعی در زندگی خود پیاده کند، هم امور دنیوی اش به خوبی اداره می شود، هم امور مربوط به زندگی جاودانه و ابدی؛ هم از امور مادی به حد کافی لذت می برد، هم از امور عبادی و دینی. چنین شخصی به دلیل اینکه همۀ ابعاد وجود خود را محترم می شمارد و به نیازهایشان رسیدگی می کند، همیشه شاد و آرام است. در مقابل کسی که گرفتار افراط یا تفریط می شود، همواره دچار تلاطم و ناآرامی های روحی است؛ زیرا بخشی از وجودش را به دلیل تغذیۀ بیش از حد چاق و سنگین کرده و بخش های دیگر را گرسنه و فقیر نگه داشته است.

چنین چیزی هرگز مورد تأیید اسلام نیست و کسی که این سبک از زندگی را برمی گزیند، توان انجام حرکت های بزرگ و جهانی را ندارد. به همین دلیل خداوند امت آینده ساز را امتی معرفی می کند، که تعادلشان را در صراط مستقیم حفظ می کنند و دچار تندروی و کندروی نمی شوند: «قُلْ كُلٌّ مُتَرَبِّصٌ فَتَرَبَّصُوا فَسَتَعْلَمُونَ مَنْ أَصْحَابُ الصِّرَاطِ السَّوِيِّ وَمَنِ اهْتَدَى؛ بگو: هریک (از ما و شما) منتظریم، پس منتظر باشید که به زودی خواهید دانست که رهروان راه راست و ره یافتگان چه کسانی هستند!». [1]«فَتَرَبَّصُوا» فعل امر است و ز معنای آن چنین برمیآید که خداوند انسان را به آینده حواله می دهد. امام کاظم (علیه السلام) در تفسیر این آیه از پدر خود نقل می کنند که منظور از راه راست، همان حضرت مهدی (علیه السلام) است و کسی بر طریق هدایت قرار می گیرد که مطیع امر ایشان باشد. [2]

افزایش قدرت و شمار صالحین، هنگام تحقق آینده موعود

همان طور که در ابتدای مقاله گفتیم، واقعۀ ظهور حضرت مهدی (علیه السلام) یک واقعۀ تمدن ساز است که پایه های تمدن منحط حیوانی را از جا می کَند و تمدنی نوین بر اساس شخصیت حقیقی و الهی انسان  ها بنا می کند. واضح است که رقم زدن چنین اتفاق شگرفی، از یک جمعیت کوچک و محدود ساخته نیست و جبهۀ حق برای آنکه به این مرحله از توانایی برسد، باید کثرت پیدا کند. خداوند این موضوع را در آیۀ 24 سورۀ جن بشارت می دهد و می فرماید: «حَتَّىٰ إِذَا رَأَوْا مَا يُوعَدُونَ فَسَيَعْلَمُونَ مَنْ أَضْعَفُ نَاصِرًا وَأَقَلُّ عَدَدًا؛ (کارشکنی کفار همچنان ادامه می یابد) تا آنچه را به آن ها وعده داده شده ببینند، آنگاه خواهند دانست که چه کسی یاورش ضعیف تر و جمعیتش کمتر است!»

نمونۀ آشکار قدرت گرفتن جبهۀ حق و تضعیف جبهۀ باطل در عصر ما، واقعۀ طوفان الأقصی است. هیچ کس فکر نمی کرد این واقعه که توسط گروه کوچکی اتفاق افتاده، بتواند همۀ دنیا را علیه مستکبرین بسیج کند. درست است که جمعیت مبارزه کننده در غزه و فلسطین جمعیت کوچکی هستند، اما ده ها میلیون انسان در سراسر جهان، با ادیان و اعتقادات گوناگون و ملیت های متفاوت، پس از واقعۀ طوفان الأقصی به نفع مردم فلسطین به برگزاری تجمعات وسیع و راهپیمایی پرداختند؛ این در حالی است که تاکنون در هیچ کجای دنیا چنین جمعیتی با این تنوع و کثرت به نفع استکبار جهانی و در حمایت از سیاست های آن ها دورهم جمع نشده اند.

نمونۀ دیگر از قدرت گرفتن و افزایش شمار صالحین در آخرالزمان، راهپیمایی بزرگ اربعین است که در آن، میلیون ها انسان با ادیان و مذاهب مختلف حول محور یک رهبر آسمانی جمع می شوند. حماسۀ اربعین به همگان ثابت کرده است که امام حسین (علیه السلام)، با آنکه قرن هاست به شهادت رسیده، اما همچنان این جذابیت و قدرت را دارد که ده ها میلیون انسان عاشق را از سراسر جهان، حول محور خود جمع کند و بین آن ها پیوند دوستی و الفت برقرار کند. این یک اتفاق شگفت انگیز است که در هیچ کجای دنیا و برای هیچ شخصیتی سابقه نداشته است. طبیعتاً وقتی امام شهید می تواند مردم را اینچنین دورهم جمع کند، این اتفاق در بیعت با یک امام زنده با قدرت و استحکام بیشتری رخ می دهد.

همدلی جهانی ایجاد شده بین مردم در اثر واقعۀ طوفان الاقصی، ثابت کرد که فرهنگ اربعین می تواند مرزهای یک کشور را درنوردد و به کل دنیا تسری پیدا کند. اربعین و طوفان الأقصی ثابت کردند اگر امکان تشکیل اجتماعات یکپارچه در جهان وجود داشته باشد، اکثریت مردم دنیا با هم همدل بوده و خواهان نابودی ظلم و استکبار هستند. حرکت عظیمی که در اثر نزدیکی قلوب مردم دنیا ایجاد شده، روز به روز شدت می گیرد تا زمینۀ قیام نهایی و ظهور حضرت مهدی (علیه السلام) را فراهم کند. چنین حرکتی با هیچ وسیله ای قابل توقف یا بازگشت نیست و جبهۀ استکبار هر چقدر تلاش کند، نمی تواند جلوی این حرکت پیش رونده را بگیرد؛ کما اینکه سانسورها و بایکوت های خبری و رسانه ای نتوانست جلوی سیل عظیم حضور مردم در گردهمایی جهانی اربعین را بگیرد. این ارادۀ خداوند برای تحقق بخشیدن به آیندۀ درخشان تاریخ است.

تفکیک پاکان از ناپاکان در آستانه ظهور

خداوند در آیۀ 17 سورۀ حدید از زنده شدن زمین بعد از موت آن سخن می گوید و می فرماید: «اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يُحْيِي الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا قَدْ بَيَّنَّا لَكُمُ الْآيَاتِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ؛ بدانید خداوند زمین را بعد از مرگ آن زنده می کند. ما آیات (خود) را برای شما بیان کردیم، شاید اندیشه کنید!» در تفسیر این آیه از امام صادق (علیه السلام) نقل شده که منظور از زنده شدن زمین بعد از مرگ آن، برقراری عدل پس از ظلم است. امام باقر (علیه السلام) نیز تفسیری با همین مضمون دارند که در آن، کفر را عامل مرگ زمین و برقراری عدل به وسیلۀ حضرت مهدی (علیه السلام) را عامل حیات زمین معرفی می کنند. تفاسیر دیگری در همین رابطه از سایر اهل بیت نیز نقل شده که همگی به ظهور حضرت مهدی (علیه السلام) به عنوان عامل حیات بخش زمین اشاره می کنند.

این تفاسیر نشان می دهند که با ظهور حضرت مهدی (علیه السلام) به عنوان منجی موعود ادیان، کفر و ظلم در سراسر جهان به طور کامل از بین می رود و صلح، عدالت و دوستی جای آن را می گیرد. اما نکتۀ مهمی در این رابطه وجود دارد و آن این است که از بین رفتن کامل کفر و ظلم و نابودی کافران و ظالمان به دست حضرت مهدی (علیه السلام) فقط وقتی اتفاق می افتد، که صف این افراد از افراد مؤمن و صالح جدا شود؛ تا زمانی که این صف بندی به طور کامل اتفاق نیفتد و تا زمانی که احتمال هدایت حتی یک نفر از کفار، یا احتمال تولد حتی یک مؤمن در نسل و ذریۀ کفار وجود داشته باشد، خداوند عذابش را نازل نمی کند: «لَوْ تَزَيَّلُوا لَعَذَّبْنَا الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْهُمْ عَذَابًا أَلِيمًا؛ اگر مؤمنان از کافران جدا بودند، یقیناً کافران (از اهل مکه) را به عذابی دردناک مبتلا می کردیم.» این سنت خداوند است؛ خداوند رحمت و عدالت محض است و به احدی از بندگانش ظلم نمی کند.

اما یک سؤال مهم؛ این صف بندی چگونه و با چه معیاری انجام می شود؟ چه عواملی سبب می شود که پرده از چهرۀ نفاق کنار رود و مرز بین مؤمنان و کافران به طور دقیق آشکار گردد؟ درک پاسخ این سؤال در گرو شناخت سنت غربال است. سنت غربال یکی از سنت های مهم الهی است. خداوند همواره افراد را در شرایطی قرار می دهد تا باطن خود را آشکار کنند و درونیات خود را بیرون بریزند؛ تا اگر نورانیتی درون کسی هست و بر اثر ناآگاهی در جبهۀ باطل قرار گرفته، راه هدایت را پیدا کند و اگر کسی با نفاق و دورویی خودش را در بین اهل حق جای داده، پرده از چهره اش کنار رود و باطن پلیدش آشکار گردد. این غربال گری در آخرالزمان هر روز شدیدتر می شود، تا جایی که مرز بین جبهۀ حق و جبهۀ باطل کاملاً مشهود شده و زمینه برای قیام و ظهور حضرت مهدی (علیه السلام) فراهم گردد. به گفتۀ بزرگان، یکی از معیارهای تمییز حق و باطل در عصر ما، مسئلۀ فلسطین است. فلسطین صحنۀ آشکار رویارویی دو جبهۀ حق و باطل است و موضع گیری هرکس در قبال جنایات اسرائیل در این سرزمین، نشان می دهد که دلش با کدام جبهه است.

در مقالات بعدی برخی دیگر از آیات قرآن پیرامون ظهور حضرت مهدی (علیه السلام) را باهم مرور می کنیم.

 

[1]  سوره طه، آیه 135

[2]  بحارالانوار، ج  24، ص 150

اشتراک گذاری در

[copy_shortlink]

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *