بازگشت اسرای کربلا به مدینه؛ بررسی زمینه ها و دلایل تاریخی
شاید این پرسش برای شما نیز مطرح شده باشد که بازگشت اسرای کربلا به مدینه چگونه شکل گرفت و چه عوامل تاریخی و اجتماعی در وقوع این رویداد مهم نقش داشتند؟ واقعه عاشورا، یکی از تاثیرگذارترین و مصیبت بارترین رویدادهای تاریخ اسلام است؛ رویدادی که با شهادت امام حسین علیه السلام و یاران وفادارشان و اسارت اهل بیت ایشان، نقطه عطفی در تاریخ تشیع و وجدان امت اسلامی رقم زد. پس از پایان نبرد، خاندان امام حسین علیه السلام به اسارت گرفته شده و مسیر سخت و تلخی از کربلا تا کوفه و سپس به شام را پشت سر گذاشتند. این اسارت تنها یک حادثه تاریخی نبود، بلکه نقطه آغاز روشنگری و افشای حقیقت واقعه عاشورا برای دنیای اسلام شد.
بازگشت اسرای کربلا به مدینه، فراتر از رخدادی صرفا تاریخی، حامل پیام ها و آموزه های عمیق اعتقادی، اجتماعی و سیاسی است که تا امروز الهام بخش نسل های مختلف مسلمانان و آزادگان جهان بوده است. این واقعه، نه تنها نشانه ای از شکست سیاست های سرکوبگرانه و ظاهری یزید و دستگاه اموی در به انزوا کشاندن حقیقت و خاموش نگه داشتن ندای مظلومیت اهل بیت بود، بلکه سرآغاز موجی از بیداری، اعتراض و آگاهی در سطح جامعه اسلامی، به ویژه در دل شام و مدینه شد.
تبیین چرایی و چگونگی بازگشت اهل بیت امام حسین علیه السلام به مدینه، ما را با ابعاد پنهان تر و کمتر گفته شده ای از این واقعه سترگ روبه رو می سازد؛ ابعادی که شامل نقش پررنگ افکار عمومی، واکنش های اجتماعی در شام، افشای جنایات واقع شده در کربلا، تاثیر خطبه های سیدالساجدین علیه السلام و حضرت زینب سلام الله علیها و حتی تحولات در سیاست های یزید می شود.
از سوی دیگر، بازگشت اسرای کربلا به مدینه را می توان نقطه عطفی در تاریخ اسلام دانست که مسیر حرکت های اعتراضی و معنوی علیه ظلم را هموار ساخته و پیام مقاومتی جاودانه را در دل تاریخ ثبت کرد.
پرسش اساسی اینجاست که چه عواملی سبب شد بازگشت اسرای کربلا به مدینه تحقق یابد؟ این بازگشت تاریخی چگونه رقم خورد و تحت چه شرایط سیاسی، اجتماعی و روانی اتفاق افتاد؟ در این مقاله تلاش می کنیم با رویکردی تحلیلی و با استناد به معتبرترین منابع تاریخی، زمینه ها و دلایل تحقق بازگشت اسرای کربلا به مدینه را به تفصیل بررسی کرده و زوایای کمتر دیده شده آن را روشن سازیم.
زمینه های اجتماعی و سیاسی قبل از بازگشت اسرای کربلا به مدینه
پس از وقوع فاجعه عاشورا، جامعه اسلامی به ویژه مناطق مرکزی خلافت، درگیر فضای تبلیغاتی شدید حکومت اموی بود. امویان با استفاده از رسانه ها و منابر رسمی، تلاش می کردند چهره امام حسین علیه السلام و یارانشان را مخدوش و نهضت عاشورا را حرکتی علیه نظم جامعه اسلامی معرفی کنند. در این میان، شهر شام به عنوان پایتخت سیاسی یزید، تحت تاثیر مستقیم و سنگین ترین موج تبلیغات قرار داشت. مردم شام، به دلیل فاصله جغرافیایی و اطلاع رسانی یک سویه، شناختی از اهل بیت پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم و اهداف نهضت حسینی نداشتند و اخبار ساختگی اموی را بدون چون و چرا می پذیرفتند.
اهل بیت امام حسین علیه السلام پس از پایان تلخ عاشورا، ابتدا به کوفه و سپس در حالی که از رنج های روحی و جسمی در هم شکسته بودند، به شام فرستاده شدند. وضعیت آنان در این ایام، سرشار از غربت و مظلومیت بود. اسرا، که عزیزترین چهره های اهل ایمان و پاکی بودند، به شکل تحقیرآمیزی در میان مردم شام به نمایش گذاشته شدند تا حقانیت شان زیر سوال رفته و هدف نهضت کمرنگ جلوه کند.
اما خطبه های حضرت زینب سلام الله علیها و امام سجاد علیه السلام در شام، نقطه عطف تغییر اوضاع شد. آنان علی رغم شرایط دشوار اسارت، با شهامت و توان سخنوری خیره کننده، پرده از چهره کریه حکومت اموی برداشته و حقایق پنهان مانده عاشورا را آشکار کردند. این خطبه ها، نه تنها تاثیر روحی عمیقی بر مردم شام گذاشت، بلکه زمینه را برای درک ماهیت حقیقی فاجعه عاشورا و مشروعیت بخشی به قیام امام حسین علیه السلام فراهم آورد. این روشنگری ها، به تدریج در افکار عمومی شام رسوخ کرده و سرآغاز تحولاتی شد که درنهایت به بازگشت اسرای کربلا به مدینه انجامید. این تحولات، نمایانگر قدرت حقیقت و پایداری اهل بیت در برابر ظلم بوده که شرایط سیاسی و اجتماعی آن روز را به نفع بازگشت خاندان پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم تغییر داد.
تأثیر عمیق خطبه های امام سجاد و حضرت زینب علیهماالسلام بر افکار عمومی
یکی از مهم ترین عوامل زمینه ساز بازگشت اسرای کربلا به مدینه، خطبه های تاریخی و روشنگرانه حضرت زینب و امام سجاد علیهما السلام در کاخ یزید بود. پس از ورود اسرای کربلا به شام و حضور آنان در مجلس یزید، فضای سنگین هراس و خفقان بر مردم برقرار بود و بسیاری حقیقت ماجرای کربلا و هویت اسرا را نمی دانستند. در همین شرایط، حضرت زینب و امام سجاد علیهماالسلام با بیانی شجاعانه و لحنی کوبنده، سکوت مجلس را شکسته و به ایراد خطبه هایی پرداختند که فضای عمومی شام را دگرگون ساخت.[1]
«آیا گمان می کنی که با این ستم و تجاوز، عزت یافته ای و با این کار، امر ما را بر خود دشوار ساخته ای؟ هرگز چنین نیست! بدان که این رسوایی و جنایت، حاصلِ اندیشه و عملِ خودِ توست. اگر چنین می اندیشی، به راستی بد اندیشیده ای.»[2] این بخشی از سخنان کوبنده حضرت زینب سلام الله علیها در مجلس یزید است؛ خطبه ای که سرشار از فصاحت، صراحت و افشاگری بود و بدون هراس، مظلومیت اهل بیت و ماهیت جنایتکارانه واقعه عاشورا را آشکار ساخت و یزید را به چالش کشید. این جمله، تنها بخشی از شجاعت و بصیرت آن بانوی بزرگ را نشان می دهد که بلافاصله در میان مردم شام زمزمه شد و حقایق پنهان را فاش ساخت.
امام سجاد علیه السلام نیز با خطبه ای پرشور، نسب و جایگاه اهل بیت پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم را یادآور شده و حاضرین را به تأمل در حقیقت ماجرا دعوت کردند.[3] آن حضرت فرمودند: «أَيُّهَا النَّاسُ أُعْطِينَا سِتّاً وَفُضِّلْنَا بِسَبْعٍ …» و مردم شام که تا آن روز اسرا را خارجی و باغی پنداشته بودند، رفته رفته به عمق فاجعه و مظلومیت اهل بیت پی بردند.
بازخوانی این خطبه ها نشان می دهد که اسارت اهل بیت، خود زمینه ای برای افشاگری و روشنگری شد. مردم شام به شدت تحت تأثیر قرار گرفته، بسیاری به گریه افتادند و فضای همدردی و هم بستگی با اسرا پدید آمد؛ تا جایی که تردید نسبت به مشروعیت حکومت یزید در دل ها ایجاد شد.
درحقیقت، این خطبه ها نقش بی بدیلی در اطلاع رسانی عمومی و تغییر افکار مردم شام داشته و یزید را به شدت در تنگنا قرار داد. موج همدردی و عصیان مردم در شام، یکی از جدی ترین عوامل مؤثر در بازگشت اسرای کربلا به مدینه بود؛ چرا که ادامه اسارت اهل بیت می توانست به خیزش عمومی و به خطر افتادن اساس حکومت اموی بینجامد.
تغییر فضای افکار عمومی شام پس از ایراد خطبه ها
پس از ایراد خطبه های روشنگرانه حضرت زینب و امام سجاد علیهماالسلام در کاخ یزید، فضای عمومی شام به شکل جدی دچار تغییر شد. تا پیش از این، دستگاه تبلیغاتی اموی با تحریف حقایق، تلاش کرده بود مردم شام را نسبت به ماجرای کربلا و هویت اسرا گمراه کند اما افشاگری و صراحت اسرای کربلا، دیوارهای تبلیغات جعلی را فرو ریخته و حقیقت عاشورا را بر همگان آشکار ساخت.
مردم شام که تا آن زمان، اسرا را گروهی شورشی و بیگانه تصور می کردند، با شنیدن حقیقت، دچار بهت و تأثر شدند. بسیاری از حاضران در مجلس، به نشانه همدردی با اهل پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم، گریه و ناله سر دادند و فضای مجلس که پیش تر سراسر سرور و تحقیر بود، تبدیل به صحنه اندوه و پشیمانی گشت. این واکنش عاطفی و تغییر نگرش، به سرعت از مجلس یزید به کوچه و بازار شام سرایت کرده و رفته رفته شهر را در برگرفت.
نقش خطبه های افشاگرانه اهل بیت به قدری عمیق بود که محاسبات حکومت اموی را کاملاً برهم زد. یزید و اطرافیانش به خوبی دریافتند که ادامه اسارت اهل بیت و اقامت آنان در شام، می تواند خطر جدی شورش و بی ثباتی را به دنبال داشته باشد. تغییر افکار عمومی و موج همدردی با اهل بیت، یکی از اصلی ترین عوامل بازگشت اسرای کربلا به مدینه شد، چراکه یزید برای حفظ ظاهر حکومت و پیشگیری از بحران، ناچار شد با آزادی و بازگشت این خاندان موافقت کند.
درنتیجه باید گفت، تحولات اجتماعی و تغییر فضای افکار عمومی شام، یکی از زیربنایی ترین عوامل تاثیرگذار در بازگشت اسرای کربلا به مدینه بود و نشان داد قدرت کلام حق، حتی در اوج خفقان و ظلم، می تواند جریان تاریخ را تغییر دهد.
واکنش یزید و دستگاه خلافت؛ ترس از شورش و بحران مشروعیت
پس از ایراد خطبه های افشاگرانه توسط حضرت زینب و امام سجاد علیهماالسلام، یزید و دستگاه خلافت اموی با موجی از واکنش های اعتراضی و هیجان عمومی در شام مواجه شدند. حقیقت عاشورا و مظلومیت اهل بیت پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم آن چنان در دل های مردم اثر گذاشته بود که جو اجتماعی به سرعت متحول شد. یزید که تا پیش از این از طریق تبلیغات گسترده، خود را پیروز میدان کربلا معرفی می کرد، ناگهان با فضای خشم، اندوه و تردید عمومی مواجه گردید.
ترس و نگرانی یزید از واکنش مردم، به وضوح در منابع تاریخی چون لهوف و مقتل خوارزمی منعکس شده است.[4] نقل شده که پس از خطبه های شورانگیز اهل بیت، صدای ضجه و گریه مردم شام مجلس را فرا گرفت تا جایی که بسیاری حتی به یزید اعتراض کردند. برخی منابع اشاره دارند که اطرافیان یزید و مشاورانش نیز نسبت به پیامدهای سنگین ادامه اسارت اهل بیت هشدار دادند[5]؛ چرا که تداوم این وضعیت می توانست جرقه شورش و طغیان عمومی را در شام و حتی سراسر جهان اسلام شعله ور کند.
ادامه اسارت خاندان پیامبر نه تنها بر حیثیت شخصی یزید بلکه بر مشروعیت کل حکومت اموی سایه افکند. یزید به خوبی واقف بود که اگر فضای همدردی و اعتراض گسترش یابد، پایه های خلافتش تضعیف و حتی متزلزل خواهد شد. در چنین شرایط بحرانی، برای جلوگیری از بحران مشروعیت و فروپاشی اقتدار سیاسی، سیاست یزید از تقابل به نوعی عقب نشینی و اقدام ظاهری به ترحم و حمایت تغییر کرد.
درنهایت باید گفت که ترس یزید از شورش گسترده و بحران مشروعیت، یکی از اصلی ترین عواملی بود که زمینه بازگشت اسرای کربلا به مدینه را مهیا ساخت. او برای حفظ قدرت و جلوگیری از افزایش خشم عمومی، ناچار شد تصمیم به آزادی و بازگشت اهل بیت بگیرد؛ تصمیمی که نه از سر رأفت، بلکه نتیجه فشارهای اجتماعی و بیم از سقوط خلافت بود.
برملا شدن ماهیت جنایت در شام و سراسر جهان اسلام
پس از روشنگری ها و خطبه های کوبنده اهل بیت در شام، افشاگری درباره جنایت کربلا و مظلومیت خاندان پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم، نه تنها در شام باقی نماند بلکه به سرعت در سراسر جهان اسلام گسترش یافت. مسافران، کاروان ها و حتی اسیران آزاد شده، اخبار واقعه را با خود به دیگر شهرها بردند و موجی از آگاهی و نگرانی در میان مردم مسلمان ایجاد شد.
در این فضا، حقیقت اسارت اهل بیت و فجایعی که بر آنان گذشته بود، به زودی به نقطه رسوایی تاریخی دستگاه اموی تبدیل شد. دیگر نمی شد جنایت علیه امام حسین علیه السلام و یارانشان را توجیه کرد و چهره اهل بیت را نزد افکار عمومی مخدوش نگه داشت؛ چراکه افکار عمومی شام، حالا کاملاً دگرگون شده بود و مردم کوفه، مدینه، عراق و حجاز نیز در جریان حقیقت قرار گرفته بودند.
این افشاگری و گسترش خبر جنایت، خطر فروپاشی مشروعیت سیاسی یزید و بنی امیه را شدت بخشید. مردم با شنیدن خبر اسارت و رنج های فرزندان پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم، نسبت به مواضع گذشته خود احساس ندامت و خشم کرده و درنتیجه آن فضای اجتماعی علیه حکومت اموی شعله ور شد. فشار اجتماعی از مناطق مختلف، یزید را به شدت تحت تأثیر قرار داد؛ تا جایی که اسارت بیشتر خاندان پیامبر را در شام غیرممکن و رسواکننده دید.
بدین ترتیب، برملا شدن ماهیت حقیقی جنایت و فراگیر شدن اندوه و همدردی با اهل بیت، شرایط را به گونه ای رقم زد که یکی از مهم ترین عوامل بازگشت اسرای کربلا به مدینه همین رسوایی تاریخی و بیم از فروپاشی مشروعیت خلافت یزید بود. بازگشت اسرا، به حرکتی تاریخی تبدیل شد که حاصل آشکار شدن حقیقت و تاثیر بی بدیل کلام و پایداری اهل بیت در برابر ظلم و فریب بود.
راهبرد یزید در کنترل بحران؛ تظاهر به پشیمانی و احترام ظاهری
در پی گسترش موج اعتراضات و برملا شدن حقیقت جنایت کربلا، یزید ناچار شد برای کنترل بحران به اتخاذ راهبردی جدید روی آورد. او که هم اکنون با خطر آشکار فروپاشی مشروعیت و فشار اجتماعی مواجه بود، سعی کرد چهره ای نرم تر و متظاهرانه از خود به نمایش بگذارد. به همین منظور در مجالس رسمی، تلاش کرد نسبت به اهل بیت ابراز احترام کرده و حتی به نوعی توبه و پشیمانی زبانی از آنچه بر خاندان پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم گذشته بود، نشان دهد.
یزید بنا به درخواست مقامات و تحت فشار شرایط، دستور داد نامه هایی برای بازگرداندن اهل بیت به مدینه تهیه کنند و برای کاروان آن ها تشریفات ویژه ای در نظر بگیرند. او حتی هدایایی ظاهری به اسرا تقدیم کرد تا این اقدام خود را به عنوان نشانه ای از حسن نیت جلوه دهد. البته این احترام و پشیمانی، جنبه ای ظاهری و سیاسی داشته و هدف اصلی آن خاموش کردن بحران و حفظ قدرت بود.
درنهایت، یکی از مهم ترین اقدامات یزید برای مدیریت بحران و کاهش فشار افکار عمومی، تصمیم به بازگشت اسرای کربلا به مدینه بود. این رویکرد، هرچند به ظاهر با احترام و بزرگداشت اهل بیت انجام شد، بیش از هر چیز نشانه ضعف سیاسی حاکمیت و تسلیم شدن در برابر حقیقت و فشار اجتماعی گسترده بود.
مطالبه مستقیم اهل بیت برای بازگشت به مدینه
در روزهای پایانی اسارت اهل بیت در شام، حضرت زینب سلام الله علیها و سایر بازماندگان کربلا به طور جدی و مستقیم خواستار پایان اسارت و بازگشت به مدینه شدند. این مطالبه گری شجاعانه، به خصوص توسط حضرت زینب سلام الله علیها ، نقش تعیین کننده ای در شکل گیری مسیری جدید داشت. ایشان با قدرت بیان و استدلال، یزید را نسبت به جایگاه اهل بیت و مظلومیت شان به چالش کشیده و اتمام حجت کردند.
در منابع تاریخی آمده است که حضرت زینب سلام الله علیها بارها مقابل یزید ایستاده و با صراحت اعلام کرده که هیچ دلیل شرعی یا اخلاقی برای نگه داشتن اسرای کربلا در شام وجود ندارد. این پافشاری و ایستادگی اهل بیت، یزید را ناچار به تجدیدنظر در موضع خود کرد. او علاوه بر مواجهه با فشار افکار عمومی و بحران مشروعیت، حالا در برابر خواسته روشن و مستدل اهل بیت نیز قرار گرفته بود. به این ترتیب درخواست اهل بیت برای بازگشت اسرای کربلا به مدینه صریح و غیرقابل انکار شده و تمامی بهانه ها را از یزید و دستگاه خلافت گرفت. یزید که دیگر راهی برای حفظ اسرا نداشت، ناگزیر به قبول این مطالبه شد و دستورات لازم برای آماده سازی کاروان و تأمین امنیت در مسیر را صادر کرد. بدین ترتیب، تحقق خواسته اهل بیت و فراهم شدن مقدمات بازگشت اسرای کربلا به مدینه، نتیجه پیگیری، شجاعت و استواری خاندان پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم و نقطه عطفی در تاریخ پس از عاشورا بود.
ماجرای بازگشت اسرای کربلا به مدینه نقطه عطفی تاثیرگذار در تاریخ اسلام است که برآمده از پیوند چند عامل اساسی و در راس آن، روشنگری و مطالبه گری اهل بیت امام حسین علیه السلام بود. خطبه های کوبنده، بیدارگر و صریح حضرت زینب سلام الله علیها و امام سجاد علیه السلام در شام، نه تنها معادلات حکومت اموی را به هم زده بلکه وجدان عمومی شام و سراسر جهان اسلام را بیدار کرد. این خطبه ها فضای رسانه ای دروغین و تبلیغات حکومت را شکسته و حقیقت حوادث کربلا را برای مردم روشن ساخت.
افکار عمومی متحول شده، فشار اجتماعی گسترده، رسوایی تاریخی امویان و مطالبه مستقیم خانواده اهل بیت برای بازگشت، مجموعه عواملی بود که یزید را ناچار به پذیرش بازگشت اسرای کربلا به مدینه کرد؛ تصمیمی که نه از سر رأفت یا مردانگی، بلکه زیر فشار عوامل یادشده و برای کنترل بحران مشروعیت و جلوگیری از شورش عمومی بود.
اهمیت تاریخی بازگشت اسرای کربلا به مدینه فراتر از رخدادی سیاسی است. این بازگشت، صدای مظلومیت و پیروزی حقیقت بر ظلم را به سراسر جهان اسلام رسانده و اسارت را به نقطه ای برای بازسازی سرمایه معنوی و فرهنگی شیعه و تقویت نهضت عاشورا بدل ساخت. امروز نیز این واقعه، الگویی از آگاهی بخشی، پایداری و قدرت کلام اهل بیت در برابر استبداد باقی مانده است.
[1]. سید بن طاووس، اللهوف علی قتلى الطفوف، تحقیق مؤسسه نشر الفقه، قم: انتشارات دلیل ما، ۱۴۲۷ق، ص ۲۰۹ ـ ۲۱۱ و سید بن طاووس، اللهوف علی قتلی الطفوف، قم: انتشارات دلیل ما، ۱۴۲۷ق، صص ۲۱۱–۲۱۳
[2]. «فواللهِ ما فَرَيتَ إلا فَجلك و لا حَزَزْتَ إلا في جِلْدِك، و لَسوف تَلْقى يَزيدُ يوماً تَجزى فيه بما قَدَّمَتْ يَداك، و ما اللَّهُ بظلاّمٍ للعَبيدِ. فَإِنْ كانَ هذا رَأيُكَ فَقَدْ أسَأتَ الرَّأيَ» (الاحتجاج، شیخ طبرسی، ج 2، ص 307؛ لهوف سید بن طاووس، ص 187؛ ینابیع المودة، سلیمان قندوزی حنفی، ج 3، ص 99)
[3]. «أَيُّهَا النَّاسُ، أُعْطِينَا سِتّاً وَفُضِّلْنَا بِسَبْعٍ: أُعْطِينَا الْعِلْمَ وَالْحِلْمَ وَالسَّمَاحَةَ وَالْفَصَاحَةَ وَالشَّجَاعَةَ وَالْمَحَبَّةَ فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ. وَفُضِّلْنَا بِأَنَّ مِنَّا النَّبِيَّ الْمُخْتَارَ مُحَمَّداً، وَمِنَّا الصِّدِّيقُ، وَمِنَّا الطَّيَّارُ، وَمِنَّا أَسَدُ اللَّهِ وَأَسَدُ رَسُولِهِ، وَمِنَّا سِبْطَا هَذِهِ الْأُمَّةِ …؛ ای مردم! ما را شش ویژگی عطا شده و به هفت فضیلت برتری یافتهایم: به ما علم، حلم، بردباری، سخاوت، فصاحت، شجاعت و محبوبیت در دلهای مؤمنان داده شده است. برتری یافتیم که پیامبر برگزیده، محمد (ص)، از ماست؛ صدیق (امیرالمؤمنین)، جعفر طیار، شیر خدا و رسول او (حمزه)، و دو سرور جوانان بهشت (حسن و حسین) همه از ما هستند…» (شیخ مفید، الإرشاد، ج۲، ص۱۳۵؛ سید بن طاووس، اللهوف علی قتلی الطفوف، ص۱۹۴؛ طبرسی، الاحتجاج، ج۲، ص۱۱۲)
[4]. «فَلمّا سَمِعَ یَزیدُ أصواتَ النّاسِ و ضَجَّتَهُم … خَافَ الفِتْنَةَ و عَجَّلَ بإخراجِ أهلِ البیتِ» (سید بن طاووس، اللهوف علی قتلی الطفوف، ص 202، نسخه دفتر انتشارات اسلامی و «فلما اشتدّ بكاء الناس و علت الأصوات… خاف یزید الفتنة فأمر بردّهم إلى المدینة معزّزین مکرّمین» (موفق بن احمد خوارزمی، مقتل الحسین علیهالسلام، ج ۲، ص ۶۴)
[5]. «…فقال بعضهم لیزید: یا أمیرالمؤمنین! قد أبلیتَ عذرک فیما صنعت، فلو أمرتَ هؤلاء النسوة فأخرجتهنّ عن البلد، و رددتهنّ إلی بلادهنّ و ذوی حرمتهنّ…» (سید بن طاووس، اللهوف علی قتلی الطفوف، ص ۲۰۲، قم: دفتر انتشارات اسلامی، ۱۴۲۰ق) و «و خاف یزید عاقبة الأمر، و تشاور الناس حتی أشاروا علیه بردّهم إلی بلدهم…» (ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ص ۷۶، تهران: انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۶۸)