خواننده: سید یوسف
شاعر: سیدصادق آتشی
آهنگساز: علیرضا مرادی
تنظیمکننده: پارسا کمالی

توضیحات
خواننده: سید یوسف
شاعر: سیدصادق آتشی
آهنگساز: علیرضا مرادی
تنظیمکننده: پارسا کمالی
متن شعر
روزی روزگاری بود ای دوست
که ما در میان کوچهها بودیم،
و همچون خیال، همه در حرکت.
خبرها بر سر ما فریاد زدند؛
اینکه دشمنان ظلم را از حد گذراندهاند
و ستم برپا شده!
کشتن کودکان و بمباران…
و ترس بر مردم سایه افکنده.
نگو ما بیتفاوتیم!
انسانها در میان زخمهایند!
آنجا نور صبح را دفن کردهاند!
و صدای تزویر و فریب بلند است.
اکنون در میان وحشت و سکوت جهان،
آتش افزونتر شده است
و مرگ در همه جا میچرخد و جولان میدهد،
و جهان در تماشاگههای ننگ، تماشا میکند!
این جنگ، یک نسلکشی است!
ای دوست! دیر شده است دیگر!
برای تو و برای من، آرامش فراهم است،
اما در آنجا، کودکانشان از گرسنگی خواهند مرد!
برای تو و برای من، پیام روشن است،
و تاریخ ما را محاکمه و قضاوت خواهد کرد،
در وحشت، تسلیم ترس نباشیم!
بیا تا انسانیت را زنده کنیم!
دیگر موسیقی ها: