1. خانه
  2. slash
  3. تاریخچه اشغال فلسطین
  4. slash
  5. آیا فلسطیی ها زمینهایشان را به یهودیان فروختند؟ ورود یهودیان به فلسطین چگونه انجام شد؟

آیا فلسطیی ها زمینهایشان را به یهودیان فروختند؟ ورود یهودیان به فلسطین چگونه انجام شد؟

ورود یهودیان به فلسطین چگونه سرعت گرفت؛ نقش یهودیان روسی در تشکیل اسرائیل چه بود؟

نقش یهودیان روسی در تشکیل اسرائیل چه بود و چه عواملی زمینه ساز ورود یهودیان به فلسطین بود؟

ایده ایجاد دولت یا خانه ای برای یهودیان ایده جدیدی نبوده و سنگ بنای آن طی قرن ها گذاشته شده است؛ اما طبیعتا ورود یهودیان به فلسطین و اسکان دادن یهودیان سراسر دنیا در میهنی که متعلق به آن ها نیست، به سادگی امکان  پذیر نبود و نیاز به تدابیری داشت که به مرور و در اتاق فکرهای گوناگون برنامه ریزی شد.

با تشکیل سازمان صهیونیسم جهانی در سال ۱۸۹۷ که هدفش به خدمت گرفتن یهودیان جهان و همبستگی با قدرت های بزرگ بود،[1] موضوع مهاجرت و تشویق ورود یهودیان به فلسطین شکل جدی تری به خود گرفت؛ در همین راستا یهودیان اروپای شرقی و مرکزی که با فشارها، تبعیض ها و نارضایتی های بیشتری مواجه بودند، تمایل بیشتری برای ورود به فلسطین و سکونت در این کشور نشان دادند. اما قاعدتا ورود یکباره یهودیان به فلسطین هم با واکنش مردم این کشور مواجه می شد و هم حساسیت های دولت عثمانی به عنوان حکومت حاکم بر کشور فلسطین را برمی انگیخت. از همین رو صهیونیسم با همکاری سازمان هایی چون کمیسیون استعمار، صندوق یهود و شرکت توسعه سرزمین فلسطین[2] و کمک گرفتن از خانواده های ثروتمندی مانند خاندان روچیلد، اقدام به تهیه زمین های لازم برای سکونت یهودیان و استعمار فلسطین کرده و روند مهاجرت، ورود یهودیان به سرزمین فلسطین و اسکان آن ها را آسان نمودند؛ که در این مقاله قصد داریم به بررسی برخی از اقدامات مهم صهیونیسم در این راستا بپردازیم.

زمین های اولیه برای سکونت یهودیان

تا پایان سرپرستی انگلیس بر فلسطین یعنی تا سال ۱۹۴۸ حدود ۶ درصد از زمین های فلسطین به یهودیان تعلق داشت که البته همین مقدار نیز از طریق مصادره، فریب، توطئه و تحت فشار گذاشتن اعراب برای رها کردن یا فروش اجباری زمین های خود به یهودیان فراهم شده بود.[3] همان طور که پیش از این نیز به آن اشاره کرده بودیم، کشور فلسطین از موقعیت آب و هوایی، جغرافیایی و استراتژیکی ویژه ای برخوردار است. این عوامل باعث شده بود تا پیش از جنگ جهانی اول یعنی در زمانیکه فلسطین، سوریه، لبنان و اردن جزء منطقه شام و تحت حاکمیت دولت عثمانی محسوب می شدند، برخی از فئودال  های سوری و لبنانی علی رغم زندگی در منطقه خود، اقدام به خریداری زمین هایی در منطقه فلسطین کنند. با شکست دولت عثمانی و اشغال شام توسط متفقین، برخی از این ثروتمندان مسیحی اقدام به فروش زمین های خود کرده و با درآمد حاصل از آن به ساختن بناها و کاخ های مجللی در بیروت، دمشق و سایر مناطق پرداختند.

به این ترتیب یهودیان حدود ۶۲۵ هزار دونم[4] از زمین های فلسطین را از فئودال های لبنانی و سوری خریدند که مهمترین آن ها خاندان های آل سرسق، خانواده سلام، بیهم، تیان و… بودند.

ناگفته نماند که برخی از این خانواده ها امتیاز احیای زمین های خود را از دولت عثمانی گرفته بودند، تا پس از اصلاح زمین، آن را در ازای دریافت مبلغی به کشاورزان فلسطینی بفروشند، اما بر خلاف وعده خود عمل کرده و این زمین ها را به یهودیان فروختند؛ البته یهودیان تنها به خرید زمین اکتفا نکرده و در برخی از موارد پس از خرید زمین ها اقدام به تصرف و مصادره کل زمین های منطقه می کردند. این کار با کمک نیروهای انگلیسی انجام می گرفت و منجر به آواره شدن یا کشتار خانواده های فلسطینی ساکن در این مناطق می شد؛ که از آن جمله می توان به زمین های منطقه الحوارث اشاره کرد.

در حقیقت بیشتر زمین های مورد تصرف یهودیان از طریق رابطه پنهانی آن ها با فراماسون های ترک، تمهیدات حکومت بریتانیا برای اهدای زمین به یهودیان و خرید زمین از خانواده های سوری و لبنانی به دست آمده بود. دولت بریتانیا که پس از جنگ جهانی اول بنا بر نقشه ای از پیش طراحی شده سرپرستی فلسطین را بر عهده گرفته بود تا مقدمات لازم برای تبدیل فلسطین به میهنی برای یهودیان را فراهم کند، در موقعیت های مختلف زمین در اختیار یهودیان قرار می داد تا به سهم خود زمینه ورود یهودیان به فلسطین را فراهم نماید، که از آن جمله می توان به موارد زیر اشاره کرد:

  • بخشش ۳۰۰ هزار دونم زمین توسط نماینده دولت انگلیس به آژانس یهود
  • فروش ۲۰۰ هزار دونم زمین با مبلغ ناچیزی به یهودیان
  • هدیه ۱۶۵ هزار دونم از زمین های سلطان عبدالحمید عثمانی توسط دولت انگلیس به یهودیان[5]

به این ترتیب با فراهم شدن زمین های اولیه برای سکونت یهودیان در فلسطین، ترغیب ها و تشویق ها برای مهاجرت به این کشور با جدیت بیشتری دنبال شد و روند مهاجرت یهودیان به فلسطین سرعت گرفت.

ورود مهاجران اروپای شرقی به فلسطین

مرحله ابتدایی مهاجرت و ورود یهودیان به فلسطین طی سال های ۱۸۸۲ تا ۱۹۰۳ میلادی صورت گرفت. طی این سال ها بین ۲۰ تا ۳۰ هزار یهودی که غالبا از کشورهای روسیه، رومانی و لهستان بودند، با هزینه فرد ثروتمندی به نام روچیلد و پشتیبانی گروه دوستداران صهیون و جنبش بیلو به فلسطین مهاجرت کردند.[6] جنبش بیلو که در واکنش به قتل عام یهودیان در پی قوانین ماه مه در روسیه شکل گرفته بود، به دنبال زنده کردن قوم یهود از طریق مهاجرت به فلسطین بود. این جنبش که در حقیقت مضمون صهیونیستی را انتخاب کرده و پوشش های مردم گرایانه یهودی و روسی را به آن اضافه کرده بود، در کنار تبلیغات برای مهاجرت دسته جمعی و سازمان یافته یهودیان به فلسطین، اولین مهاجرت اصلی صهیونیست ها به فلسطین را تشکیل می داد؛ که البته به دلیل عدم آشنایی این گروه با مسائل کشاورزی، آشنا نبودن به آب و هوای فلسطین، درگیری های فرهنگی با یهودیان سنتی و اوضاع اقتصادی نامناسب با مشکلات بسیاری رو به رو شد. در حقیقت گروه بیلو یک گروه صهیونیستی بود که به اهمیت وجود امپریالیسم برای عملی کردن طرح های صهیونیستی پی نبرده بود و از همین رو هم پس از مهاجرت به فلسطین در برهه ای از زمان با مشکلاتی مواجه شد.[7]

در سال های ۱۹۰۴ تا ۱۹۱۴ میلادی حدود ۳۵ هزار یهودی مهاجر که عمدتا از روسیه یا کشورهای اروپایی بودند، از طریق بندر یافا که در آن زمان تنها بندر فلسطین بود، وارد این کشور شدند که به عنوان موج دوم ورود یهودیان به فلسطین شناخته می شود. این مهاجرت بیشتر به دنبال رشد جمعیتی، شرایط دشوار اقتصادی، سختی زندگی، آزارها و تبعیض میان یهودیان و سایر نژادها در کشورهای محل زندگی شان صورت می گرفت.[8] البته بخش قابل توجهی از این سیاست ها با هماهنگی جریان صهیونیست انجام می شد تا با اعمال فشار بر یهودیان آن ها را وادار به ترک محل زندگی خود و مهاجرت به فلسطین یعنی سرزمینی که از سال ها پیش به عنوان وطن یهودیان در نظر گرفته شده بود، نمایند.

پس از جنگ جهانی اول و سرپرستی انگلیس بر سرزمین فلسطین، موج سوم مهاجرت و ورود یهودیان به فلسطین نیز در سال های ۱۹۱۹ تا ۱۹۲۳ صورت گرفت که بیشترین افراد آن را مهاجران روسی و لهستانی که عمدتا از طبقۀ کارگر و تحت تاثیر تفکرات سوسیالیستی بودند، تشکیل می دادند.[9] اگرچه جریان صهیونیست در پوشش ظاهری عوام فریبانه مهاجرت و ورود یهودیان به فلسطین را اقدامی برای نجات زندگی آن ها از دست دولت های یهودستیز نشان می داد، اما در واقع به دنبال تشکیل دولت یهود در فلسطین بود؛[10]دولتی که به عنوان پایگاهی برای عملی کردن نقشه های صهیونیسم عمل کرده و در نهایت نیز آرزوی حاکمیت صهیونیسم بر جهان را محقق سازد.

گروه های مسلح یهودی

اما ورود یهودیان به فلسطین که عمدتا از طریق بندر یافا انجام می گرفت، تبعات دیگری نیز به دنبال داشت؛ استقبال صهیونیست ها از کشتی های مهاجران و موج یهودیانی که دسته دسته به کشور فلسطین وارد می شدند، موجب نارضایتی مردم فلسطین شده و روز به روز آن ها را نسبت به ابعاد اصلی این قضیه آگاه تر می کرد و در نهایت نیز باعث بالا رفتن میزان تنش و درگیری میان مردم فلسطین و مهاجران شد. با افزایش ورود یهودیان به فلسطین و تشکیل شهرک های صهیونیستی، آگاهی مردم فلسطین از نقشه های شوم صهیونیست بیشتر شده و تنش هایی که میان یهودیان و اعراب فلسطینی رخ می داد، یهودیان را به فکر تشکیل گروه های فشار انداخت. از همین رو مهاجران اولیه صهیونیست در سال ۱۹۰۷ میلادی اقدام به تاسیس یک سازمان نظامی صهیونیستی سری به نام بارگیورا کردند که کار مراقبت از شهرک های صهیونیستی در منطقه الجلیل را در قبال دریافت پول بر عهده داشت؛ اگرچه این سازمان در سال ۱۹۰۹ به فعالیت خود پایان داد، اما زمینه تشکیل سازمان گسترده تر و با ثبات تری به نام سازمان هاشومر را فراهم کرد.[11]

 سازمان هاشومر

سازمان هاشومر به معنای «نگهبان جامعه» که یکی از قدیمی ترین سازمان های نظامی صهیونیستی به شمار می رود، در سال ۱۹۰۹ به سرکردگی اسرائیل شوحط در فلسطین تاسیس شد و مسئولیت دفاع و نگهبانی از مناطق یهودی نشین فلسطین را برعهده گرفت. البته این سازمان از ابتدا به صورت مجموعه ای همبسته از صهیونیست ها عمل نمی کرد و درواقع ترکیبی از صهیونیست های شرق اروپا و مناطقی چون اوکراین و قفقاز بود؛ پیوستن یهودیان روسی مارکسیست روح جنگجویی را در میان اعضای این سازمان افزایش داده بود.[12]

با اینکه بیشتر اعضای این سازمان را افرادی از اولین مهاجران روس و از بین حزب کارگران صهیون تشکیل می دادند، اما این سازمان تابعیت مستقیم از سازمان جهانی صهیونیسم را نپذیرفت. سازمان هاشومر که حالا دیگر تبدیل به یک سازمان جنگی شده بود، علاوه بر انجام وظیفه اصلی خود در دفاع از مستعمرات صهیونیستی به فعالیت های دیگر نیز می پرداخت و نقش عمده ای را در ایجاد آبادی های صهیونیستی در فلسطین بر عهده داشت. در جریان جنگ جهانی اول درگیری های داخلی در میان اعضای هاشومر با ایجاد دودستگی در میان اعضای این سازمان برای جنگیدن در کنار انگلیسی ها یا پیوستن به ترک ها بالا گرفت و این اختلافات و درگیری ها در سال ۱۹۲۰ میلادی به اوج خود رسید. به این ترتیب پس از جنگ جهانی اول و در اوایل دهه بیست میلادی که صهیونیست ها نیازمند ایجاد یک نیروی جنگی بزرگ بودند، هاشومر منحل شد و به سازمان هاگاناه پیوست؛ در واقع چیزی که باعث تدام عملکرد سازمان هاشومر تا نیمه های دهه بیست میلادی شده بود، تعهد ایدئولوژیک و ملی اعضای آن نسبت به تفکرات سوسیالیستی سایر گروه ها بود.[13] اگرچه بعضی از اعضای این سازمان پس از پیوستن به هاگاناه همچنان به فعالیت خود در قالب گروه کوچکی ادامه دادند، اما پس از سال ۱۹۲۹ و در جریان انتفاضه اعراب فلسطینی، در نهایت این گروه نیز به سازمان هاگاناه پیوستند.[14]

یهودیان صهیونیسم که از همان ابتدا بنا را بر خشونت و نظامی گری گذاشته بودند، ایجاد سازمان های نظامی و شبه نظامی گوناگون را عامل حفظ بقا و حیات خود می دانستند؛ در حقیقت ماهیت غیر بومی یهودیان صهیونیست، نداشتن مشروعیت قانونی برای حاکمیت بر سرزمین فلسطین، ترس از نابودی و ضعف نیروی انسانی یهودیان در مقابل نیروی انسانی مردم فلسطین دست به دست هم داده تا اندیشه ای نظامی برای جامعه یهودیان صهیونیست ساکن در فلسطین حاکم شود.[15] در سال 1920 میلادی یعنی درست چند سال بعد از اعلامیه بالفور با افزایش ورود به فلسطین و بالا رفتن تعداد مهاجران و شهرک های صهیونیستی یهودیان اقدام به تشکیل سازمانی نظامی به نام هاگاناه کردند که بعدها به همراه سازمان های دیگری مانند اتسل و لحی، هسته ارتش دفاعی اسرائیل و تروریسم صهیونیستی را تشکیل داد.[16]

سازمان هاگاناه

هاگاناه به معنای «دفاع»، یک سازمان نظامی وطن گزین صهیونیستی است که در سال 1920 در قدس تاسیس شده و به عنوان بازوی مسلحی برای آژانس یهود به کار گرفته می شد. اهداف اولیه این سازمان غصب زمین، ایجاد کار، پاسداری و تولید بود، اگرچه محور فعالیت های هاگاناه حول اقدامات نظامی می گشت.[17] این سازمان نه تنها در سال 1929 در سرکوب اعراب فلسطینی معترض به مهاجران یهودی شرکت کرد، بلکه به خانه ها و اموال اعراب حمله می نمود و مسئولیت حمایت و مراقبت از شهرک های صهیونیستی را نیز از زمان تاسیس آن ها بر عهده داشت و روش «برج و بارو» برای ساخت شهرک های صهیونیستی در یک روز نیز از ابداعات این سازمان به شمار می رود. انقلاب 1929 مردم فلسطین در پاسخ به اشغالگری یهودیان صهیونیست باعث گسترش تشکیلات هاگاناه بر مبنای اشغال و تجاوز شد و این سازمان را تشویق به جمع آوری و ذخیره سازی سلاح بیشتری کرد.[18]

در فاصله سال های 1920 تا 1930 میلادی ورود مهاجرانی از اروپای شرقی که اغلبشان افرادی جوان و آرمان گرا بوده و تجربه فعالیت در سازمان های شبه نظامی و مخفی را داشتند، باعث تقویت هاگاناه شد. علاوه بر این انتخاب محل سکونت افراد مهاجر یهودی نیز کاملا با اهداف سیاسی و استراتژیک صورت می گرفت تا علاوه بر تامین نیازهای اقتصادی، بر طرف کننده نیازهای دفاعی صهیونیست ها در رویارویی با اعراب باشد. به این ترتیب هریک از این مهاجران خود به قلعه مستحکمی برای برآوردن خواسته های هاگاناه تبدیل می شدند.[19]

هاگاناه با ایجاد دو فرماندهی مخفی که تابع تشکیلات صهیونیستی متمرکز در آژانس یهود بودند، متحول شد. یکی از این سازمان ها به امور نظامی اختصاص داشته و دیگری مسئولیت امور غیر نظامی را بر عهده داشت. این سازمان از جنگ روانی به عنوان مقدمه ای برای به راه انداختن جنگ نظامی استفاده می کرد و  با تهدید و ترساندن اعراب از آثار جنگ، آن ها را به بیرون بردن زنان و کودکان از شهر تشویق می کرد.[20] سازمان هاگاناه در درون خود گروه هایی مخصوص با هدف حمله های تروریستی تشکیل داد که از آن جمله می توان به دسته های پالماخ که به عنوان نیروی ضربتی هاگاناه عمل می کرد، اشاره کرد.

اگرچه مشارکت در فعالیت های تروریستی تنها محدود به سازمان خاصی نمی شد و به دلیل سکونت نامشروع یهودیان صهیونیست در فلسطین، تمرین های نظامی به صورت هفتگی در مدارس دینی یهودیان، کارگاه های کوچک، حمام ها و کنیسه ها انجام می شد،[21] اما در حقیقت گروه هاگاناه مسئولیت و فرماندهی تاسیس اسرائیل در فلسطین را از سال 1921 تا سال 1948 بر عهده داشت.[22]مسئولیتی که البته با خشونت، تهدید، ارعاب و ترور فلسطینیان همراه بود و در راستای تکمیل اهداف سازمان جهانی صهیونیست پیش می رفت که در مقالات دیگر به صورت گسترده تری به آن خواهیم پرداخت.

 

[1] شکل گیری حکومت و نیروهای مسلح اسرائیل، محمد کرمی کامکار، زمانه 1383، شماره 20

[2] همان

[3] پاسخ به شبهات تاریخی اشغال فلسطین، مجید صفاتاج، ماهنامه پاسدار اسلام، دوره 1391، شماره 370

[4] هر دونم تقریبا معادل با ۱۰۰۰ متر مربع است

[5] پاسخ به شبهات تاریخی اشغال فلسطین، مجید صفاتاج، ماهنامه پاسدار اسلام، دوره 1391، شماره 370

[6] جنبش بیلو، دانشنامه صهیونیسم و اسرائیل

[7] جنبش بیلو، دانشنامه صهیونیسم و اسرائیل

[8] Alroey, G. (2003). Journey to early-twentieth-century Palestine as a Jewish immigrant experience. Jewish Social Studies9(2), 28+

[9] انتقال یهودیان به فلسطین پیش از سال ۱۹۴۸، روند، دانشنامه صهیونیسم و اسرائیل

[10] شکل گیری حکومت و نیروهای مسلح اسرائیل، محمد کرمی کامکار، زمانه 1383، شماره 20

[11] هاشومر، سازمان، دانشنامه صهیونیسم و اسرائیل

[12] تروریسم صهیونیستی، دانشنامه صهیونیسم و اسرائیل

[13] همان

[14] هاشومر، سازمان، دانشنامه صهیونیسم واسرائیل

[15] شکل گیری حکومت و نیروهای مسلح اسرائیل، محمد کرمی کامکار، زمانه 1383، شماره 20

[16] تروریسم صهیونیستی، دانشنامه صهیونیسم و اسرائیل

[17] هاگاناه، دانشنامه صهیونیسم و اسرائیل

[18] همان

[19] تروریسم صهیونیستی، دانشنامه صهیونیسم و اسرائیل

[20] همان

[21]  همان

[22] هاگاناه، دانشنامه صهیونیسم و اسرائیل

 

اشتراک گذاری در
مقالات مشابه
کامنت خود را بگذارید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *