اختیار و انتخاب در دنیا چه نقشی در سیر تکامل انسان دارند؟
در سیر تکامل انسان و بر اساس منحنی خلقت، همه ما از نقطه آغازی حرکت کرده و مسیری را پشت سر گذاشتهایم تا به دنیا رسیدهایم. بعد از دنیا هم همین مسیر را برمیگردیم؛ تا به نقطه ابتدایی برسیم. تفاوت اصلی حرکت در این دو مسیر این است که نقطه ابتدایی برای همه ما سرشار از نور و پاکی بوده و همگی در اوج سعادت و نیکوترین نظم، اعتدال و ارزش قرار داشتهایم[1]، اما در زمان برگشت به جایگاهی که قبلاً از آن آمدهایم همه در وضعیت یکسانی نیستیم. یکی از دلایل این تفاوت، قدرت اختیاری است که خداوند به ما داده است. ما در بازه زمانی حضورمان در دنیا و با نوع انتخابهای خود تعیین میکنیم در چه شرایطی و با چه وضعیتی به نقطه شروع برگردیم.
با وجود اینکه خداوند با فرستادن پیامبران و راهنماها راه و چاه را به ما نشان داده و حجت را بر همه تمام کرده است، اما در نهایت این خود ما هستیم که با اختیار راهمان را انتخاب میکنیم. نکته قابل توجه این است که عاقبت فرد ناآگاه قاصر و مقصر در این مسیر متفاوت است. کسی که خودش برای شناختن راه خوشبختی و سعادت کوتاهی کرده، خیلی فرق دارد با کسی که هیچ اطلاعاتی در این مورد نداشته و محروم مانده است. قطعاً خدا این دو گروه را مثل هم بازخواست نمیکند.
در بررسی سیر تکامل انسان با مراحل مختلفی مواجه هستیم، که یکی از این موارد زندگی در عالم دنیاست. دنیا ویژگیهای زیادی دارد که یکی از مهمترین موارد آن داشتن ساختار رحمی است. محیط دنیا مانند رحم مادر قدرت سازندگی دارد و بر اساس میزان و نوع آمادگی ما در این فضای رحمی، تولدهای مختلفی به عوالم بعدی رخ میدهد. برای پشت سر گذاشتن موفق مسیری که در پیش داریم، باید بهترین نوع تولد را بشناسیم و برای رسیدن به آن تلاش کنیم.
ساختار رحمی و قدرت سازندگی دنیا
سیر تکامل انسان از نقطه شروع و ازل تا رسیدن به نقطه ابدی شامل چندین مرحله است. این مراحل عبارتند از مرحله قبل از دنیا، مقطع دنیا یعنی فاصله تولد تا وفات، عالم قبر یا ملکوت که بازه زندگی در برزخ تا رسیدن به قیامت است و بعد از آن هم قیامت و زندگی ابدی.
یکی از ویژگیهای عالم دنیا ساختار رحمی آن است. بر اساس قاعده نسبت و شباهت عالم دنیا به رحم مادر، در واقع ما مرحله زندگی دنیایی خود را مانند دوران جنینی در محیطی رحمی سپری میکنیم. وقتی جنین از رحم مادر خارج میشود، قدم به عالم جدیدی میگذارد که بسیار بزرگتر، پیشرفتهتر و زیباتر از عالم قبلی است. شرایط ما در رحم دنیا هم همینطور است و مرگی برای ما وجود ندارد. با وفات از عالم دنیا وارد عالمی بینهایت بزرگتر، زیباتر، کاملتر، جذابتر و پیشرفتهتر از دنیا یعنی عالم ملکوت و برزخ میشویم. نسبت ملکوت به دنيا مثل نسبت دنيا به رحم مادر است، بنابر سیر تکامل انسان برای ورود به عالم بزرگتر ملکوت، بايد در فرصت محدود عمرمان شرايط و لوازم زندگی در برزخ را فراهم کرده و روحمان را آماده انتقال به آنجا کنیم.
سیر تکامل انسان به گونهای است که جنین در بازه زمانی حضور در رحم مادر، فرصت دارد خود را برای ورود به عالم دنیا و زندگی در آن آماده کند. نوع تولد جنین به میزان آمادگی او در رحم مادر بستگی دارد. میزان آمادگی و تلاش ما در رحم دنیا هم نوع تولدمان به عالم برزخ را تعیین میکند.
گاهی جنین در رحم مادر اندامسازی متناسب با شرایط دنیا را متوقف میکند و دنبال ساخت چیزهایی میرود که نه در رحم و نه در دنیا فایدهای ندارند؛ مثلاً سر، انگشت و دست اضافه تولید میکند. حتی اگر حرکت جنین از تبدیل شدن به حالتهای انسانی متوقف شود، بزرگ شدنش متوقف نمیشود، بلکه در جهت دیگری که غیرضروری و حتی مضر است، ادامه پیدا میکند. ما هم در رحم دنیا دائماً در حال صیرورت، بزرگ شدن و شکلگیری هستیم و بر اساس نوع و میزان تلاشمان وجود انسانی و غیرمادیمان ساخته میشود. بر اساس اینکه اندامسازی و تلاش ما در رحم دنیا تا چه میزان با شرایط زیستی عالم آخرت منطبق است، به شکلهای حیوانی و جهنمی یا شکلهای انسانی و بهشتی میرسیم.
اگر جنین از قدرت سازندگی رحم مادر غافل شود و اعضای بدن خود را متناسب با فضای دنیا نسازد، هنگام ورود به عالم دنیا با مشکلاتی مواجه میشود، که یا قابل حل نیستند یا درمان و رفع آنها نیازمند زمان و هزینه زیادی است. ما در رحم دنیا باید مراقب و متوجه این نکته باشیم تا بتوانیم، نهایت بهره را از قدرت سازندگی این محیط رحمی ببریم و هرچه برای عالم بعد نیاز داریم را همین جا بسازیم.
انواع تولد در سیر تکامل انسان
در سیر تکامل انسان بر اساس نوع و میزان فعالیت و سطح آمادگی جنین در رحم مادر شش نوع تولد به عالم دنیا وجود دارد. ما هم از رحم دنیا با همین تعداد و نوع تولد وارد عالم ملکوت و برزخ میشویم. این شش نوع تولد شامل تولدهای سالم، سالم قوی، ضعیف، بیمار، ناقص و معلول هستند.
جنین در رحم مادر و ما در رحم دنیا دائماً در حال بزرگ شدن هستیم. اگر این بزرگ شدن متناسب با شرایط زیستی دنیا و عالم ملکوت باشد، به تولد سالم یا سالم قوی میانجامد و در غیر این صورت تولدی ضعیف، بیمار، ناقص یا معلول خواهد بود. در سیر تکامل انسان فقط تولد سالم و سالم قوی مطلوب بوده و بقیه تولدها دردسرساز هستند و بسته به نوع، شدت و تعداد بیماری باید در آنها رنج درمان را تحمل کنیم.
در حرکت جنین به سمت دنیا فقط جنینهایی سالم و قوی متولد میشوند که از همان ابتدای قرار گرفتن در رحم مادر شروع به کسب تجهیزات لازم برای زندگی دنیا کرده باشند؛ یعنی باید دائماً غذایی را که از مادر دریافت میکنند، به میلیاردها سلول به شکلهای مختلف و متناسب با ساختار دنیا تبدیل کرده و اندامهای موردنیاز زندگی دنیایی را تهیه کنند. در تولد سالم قوی، جنین با قدرتی بیش از جنینهای دیگر وارد دنیا میشود و از آنها سبقت میگیرد. نمونه آن نوزادانی هستند که از زیبایی، قدرت بدنی یا نبوغ خاصی برخوردارند.
در سیر تکامل انسان جنینهایی که تولد ضعیف یا بیمار دارند، بسته به میزان ضعف و نوع، شدت و تعداد بیماری باید معطل شوند و رنج تقویت و درمان را به جان بخرند. مثلاً ممکن است جنینی زردی داشته یا برخی از اجزای سیستم بدنی او مثل ریهها کامل رشد نکرده باشد، در این شرایط باید به مدت چندین روز یا چند ماه در دستگاه بماند تا به شرایط ایدهآل نزدیک شود. اگر بیماری و ضعف شدیدتر باشد، قطعاً طول دوره درمان هم بیشتر خواهد شد.
جنین در تولد ناقص با کمبودهایی مواجه است، چون برخی از ابزارهای موردنیاز برای زندگی در عالم دنیا مثل دست، پا یا چشم را با خود نیاورده است. این کمبودها در عالم دنیا قابل جبران نیستند، بنابراین جنین ناقص همیشه رنج نقص را با خود به همراه دارد. در برخی موارد هم جنین به جای کمبود عضو، اعضای زیادی مثل انگشتان اضافه، دو سر، چهار پا یا چندین دست دارد. این اجزای اضافه، دردسرهایی برای او ایجاد میکنند و معلوم نیست قابل درمان باشند یا خیر!
در تولد معلول هم جنین به دلیل وجود عیب و ایراد در اجزای موردنیاز برای زندگی در دنیا با دردسرهایی مواجه میشود؛ مثلاً راه رفتن و تردد فردی با پاهای فلج سختتر از راه رفتن فردی با پاهای سالم است.
ارتباط نوع تولد با حقیقت بهشت و جهنم
نکته مهم درباره عالم دنیا و آخرت این است که میزان و نوع آمادگی ما برای شرایط زیستی عالمی که به آن وارد میشویم؛ در هنگام خروج از عالم رحمی و ورود به عالم بالاتر، بهشت و جهنم ما را میسازد؛ باید توجه کنیم که بهشت و جهنم ساختارهایی مجزا از هم نیستند؛ بلکه ما تنها یک فضا و ساختار اصلی داریم که همان بهشت است و ورود و تولد ما به جهنم معلول ناهماهنگی ما با ساختار زیستی آخرت است که فضای آخرت را برای ما تبدیل به جهنم میکند؛ مانند نوزادی که اعضای مورد نیاز برای تنفس در دنیا را نساخته و به محض ورود به دنیا و با هر دم و بازدم رنج خواهد کشید؛ جهنم هم نتیجه تطبیق نداشتن ما با بهشت است.
فضای دنیا برای نوزادی با چشم، گوش و سیستم تنفسی سالم و نوزاد نابینا و ناشنوا با سیستم تنفسی بیمار یکسان است، ولی نوزاد بیمار به دلیل عدمتطبیق با این فضا نمیتواند، از آن استفاده کند. فضای دنیا برای چنین مولودی جهنمی و غیرقابل تحمل خواهد بود. عالم آخرت هم همینطور است و دو رو دارد که یک روی آن بهشت و رحمت و روی دیگرش عذاب و جهنم است.[2]
در سیر تکامل انسان حداقل میزان تولد سالم برای ما این است که با بهشت تطبیق داشته و چیزی خلاف و نامتناسب با آن همراه نداشته باشیم. جنین وقتی عضوی کم یا زیاد داشته باشد، در ساختار رحم مادر مشکلی نداشته، اما در دنیا عذاب میکشد؛ چون دنیا قدرت ساخت عضوی که او با خود نیاورده را ندارد و از بین بردن و زدودن اجزای اضافه هم درد دارد. افکار و باورهای غلط و باطل هم حکم همین اعضا را دارند، که در تولد به عالم بعدی میتوانند ما را به چالش بکشند. انتخابها، ارتباطها، افکار و رفتارهای ما در رحم دنیا بايد طوری مديريت شوند، که روحمان را برای زندگی در برزخ و شرایط خاص آن آماده کنند. این کمترین کاری است که باید برای نفس خود انجام دهیم و آن را برای تولد به آخرت آماده سازیم. تولدی که زمان مشخصی ندارد و هر لحظه ممکن است رخ دهد.
سؤالات وجودی در سیر تکامل انسان
ما موجوداتی با مراحل خلقت چندگانه هستیم، پس در برنامهریزی برای زندگی خود باید سیر تکامل انسان را بهصورت کامل ببینیم. این مسئله به قدری مهم است که امیرالمؤمنین (علیهالسلام) میفرمایند: «خدا رحمت کند کسی را که میداند از کجا آمده، در کجا هست و به کجا میرود.»[3]
در زندگی روزمره اگر به جایی دعوت شویم اولین سؤالی که میپرسیم، «کجا؟» است و در واقع با این سؤال قصد آگاهی از ویژگیهای مقصد را داریم. جواب این سؤال در چگونگی آماده شدن ما نقش دارد؛ مثلاً اگر برای اردویی تفریحی در شمال و مناطق جنگلی دعوت شده باشیم، نوع آمادگی ما متفاوت با زمانی است که برای اردویی علمی در دل کویر دعوت میشویم.
سیر تکامل انسان به گونهای است که بعد از این دنیا به عالم برزخ و قیامت متولد میشویم. عقل و منطق سالم حکم میکند که برای این سفر و متناسب با آن آماده شویم. هنگام ورود به هریک از این عوالم باید به سؤالهایی جواب بدهیم که کتبی و شفاهی نیستند. این نوع پرسشها که سؤالات وجودی نام دارند شبیه سؤالهایی هستند، که دنیا از جنین میپرسد و همان جا سریع به آنها رسیدگی میشود. ما با زبان خود نمیتوانیم این سؤالها را انکار کنیم، چون باطن و نوع زندگی ما پاسخگوی آنهاست.
جنینی را در نظر بگیرید که در رحم مادر برای خود چشمی نساخته و کور است. تا وقتی جنین در رحم مادر حضور دارد، وجود این نقص برایش درد و رنجی ایجاد نمیکند، اما زمان ورود به دنیای نور و طول موج متوجه این کمبود و آسیبهای ناشی از آن میشود. کور بودن جنین یعنی او در درون رحم که جای عمل و سازندگی بوده سیر تکامل انسانی را درست طی نکرده و این باعث شده که وجودش به نقص مبتلا شود.
دنیا برای جنین جای حساب و کتاب است. بهمحض تولد، میلیاردها حساب روی قطعهقطعه بدن جنین باز میشود و با به دنیا آمدنش نقصانها و کمبودها بهسرعت به حساب آمده و به درد و رنج تبدیل میشوند. عالم دنیا هم برای ما ساختاری رحمی دارد؛ در واقع دنیا بهعنوان رحم دوم ما عالمِ سازندگی و عمل است و در آن درد و محاسبهای در کار نیست، اما با تولد به عالم برزخ و آخرت سؤال و جوابها شروع میشود. سؤالها درباره مقدماتی است که منجر به تشکیل قلب سلیم میشوند. هرچه ما در دوران جنینی میسازیم، چه در رحم مادر و چه در رحم دنیا، فارغ از ویژگیهای محیطی که درون آن قرار داریم باید بر اساس ویژگیهای محیطی باشد، که قرار است به آنجا متولد شویم.
شرط تولد سالم از نگاه قرآن (قلب سلیم)
اگر به سیر حرکات جنین در رحم مادر دقت کنیم میبینیم که او لحظهبهلحظه به فکر دنیا بوده و تمام فعالیتهایش حرکتی جهتدار برای تولد سالم به دنیاست؛ در واقع تمام تشکیلات موجود در رحم مادر مقدمهای برای ساخته شدن بدنی سالم است.
ما هم در حال حرکت به سوی عالمی هستیم که برای زندگی لوازم و مقرراتی دارد و برای ورود به آن باید این ملزومات را داشته باشیم، درست مثل نوزادی که بعد از پایان دوره جنینی، دست، پا، بدن و حواسی مانند بینایی و شنوایی را همراه خود دارد.
تولد ما به عالم برزخ و قیامت باید از سلامت لازم برخوردار باشد، پس هیچچیز در دنیا به اندازه سالمسازی روح اهمیت ندارد و همه کارهای ما باید در جهتی باشد که نفسمان را به سلامت برساند. در حرکت به سمت عالم برزخ و قیامت همه مراحل زندگی مثل ازدواج، بچهدار شدن و ارتباطهای انسانی برای روحمان هم فرصت است و هم تهدید! اگر بتوانیم در این مراحل تحت هر شرایطی دچار غم، ترس، نگرانی و اضطراب نشده و ارتباطهای معنوی، شادی و آرامش خود را حفظ کنیم، یعنی تهدیدها را به فرصت تبدیل کرده و در جهت سالمسازی روح و نفس خود موفق بودهایم.
در سیر تکامل انسانی خود زمانی که به عالم برزخ و قیامت متولد میشویم، مواردی مثل ثروت، علم، مقام، مدرک، همسر و فرزندان که تمام عمر برای به دست آوردن آنها تلاش میکنیم، همراه ما نیستند و فایدهای هم برایمان ندارند. بر اساس کلام خدا تنها دارایی و ثروت مفیدی که منجر به تولد سالم در آخرت میشود، قلب سلیم است.[4] قلب سلیم قلبی است که بتواند ما را با شرایط زیستی آخرت سازگار کند؛ اگر ما خود را بهعنوان انسان میشناسیم، باید بدانیم که در سیر تکامل انسان، قلب سلیم ضروریترین نیاز زندگی دنیا و آخرت است. پس همه انتخابها، ارتباطها، رفتار و افکارمان در رحم دنیا باید مقدمهای برای ساخت قلب سلیم باشد. قلب تنها دارایی و اصل وجود ماست، همان موجودی که پس از مرگ جسم به عالم آخرت متولد میشود و باید خودش را برای زیستن در شرایط متفاوت آخرت آماده کرده باشد. درواقع میتوان واژه قلب سلیم در تولد به آخرت را معادل و همارز واژه جسم سالم در تولد به دنیا دانست؛ جسم سالم تنها دارایی و درواقع تمامی وجود نوزاد است و در سیر تکامل انسان به سمت آخرت قلب سلیم هم تنها دارایی و تمامی وجود ماست.
امام صادق (علیهالسلام) قلب سلیم را قلبی میدانند که هنگام ملاقات با خداوند، معشوقی جز خدا در آن نباشد.[5] بر اساس تعریف قرآن هم خداوند، اهلبیت (علیهمالسلام) و جهاد در رأس معشوقهای چنین دلی قرار دارند.[6] هر معشوق دیگری جز این موارد باید به عنوان ابزاری برای ساخت قلب سلیم مورد استفاده قرار بگیرد.
مهندسی معشوق؛ مهمترین وظیفه برای رسیدن به تولد سالم
در سیر تکامل انسان مهمترین ابزار برای ساختن باطن انسانی و تولد سالم به عالم آخرت داشتن قلب سلیم است. برای این کار باید حتماً سه معشوق الله، اهلبیت (علیهمالسلام) و جهاد را در رأس همه محبوبها و معشوقهایمان قرار دهیم، در غیر این صورت فاسق بوده و از دایره انسانیت خارج هستیم. فسق را پیش از این معنا کرده و گفتیم که انسان فاسق انسانی غیرطبیعی است که در انتخابهای خود به جای انتخاب سود و لذت نامحدود، با لذتی زودگذر مشغول شده و اصلاً نیاز و عشقی نسبت به لذات بالاتر در وجود خود احساس نمیکند. الله، اهل بیت و جهاد در واقع نقشه راه رسیدن ما به معشوق بینهایت است.
در مورد جنین گفتیم که در رحم مادر فرصت دارد تا خود را با عالم دنیا سازگار کند و سالم به دنیا متولد شود. دنیا هم برای ما مثل رحم مادر محلی است که در آن باید خود را برای تولد سالم به عالمی بسیار باشکوهتر و وسیعتر آماده کنیم. یکی از اصول و کارهای لازم در این مسیر آن است که در برنامهریزیها، انتخابها، ارتباطها، افکار و رفتارهای خود با جدیت دغدغهها و معشوقهایمان را اولویتبندی و مهندسی کنیم. در سیر تکامل انسان مهمترین وظیفهای که برای مقطع دنیا تنظیم شده، خودسازی و آماده کردن خود برای ابدیت است. بقیه کارها همه مقدمه و اموری اعتباری هستند که ما را به این هدف نهایی نزدیک میکنند.
غفلت در خودسازی و تنظیم نظام محبتی باعث میشود که سرمایه عمر و جوانی، که با آن میتوانیم ابدیت و آخرت را بخریم، صرف کمالاتی پایینتر از حد انسانی شوند؛ نتیجه این غفلت هم تولدی ناسالم با صورتی غیرانسانی به عالم آخرت و برزخ است، درست مثل جنینی که در رحم مادر از وظیفه اندامسازی برای تولد سالم غافل شده و در نهایت با دست، پا و سری ناقص، بیمار یا معلول به عالم دنیا متولد میشود.
در این مقاله به بررسی مقطعی از سیر تکامل انسان یعنی زندگی در عالم دنیا و شباهتهای محیط دنیا و رحم مادر پرداختیم. ابتدا به ابزار اختیار و انتخاب و نقش آنها در چگونگی پشت سر گذاشتن این سیر تکاملی اشاره کردیم. در ادامه بیان کردیم که دنیا هم مانند رحم مادر ساختاری رحمی با قابلیت سازندگی بالا دارد. هر ابزار و تجهیزاتی که برای تولد به عالم برزخ و آخرت نیاز داریم، باید در دنیا تهیه شود. همچنین تولدهای ششگانه از رحم مادر و رحم دنیا به عوالم بعدی و برخی از ویژگیهای آنها را معرفی کردیم.
پس از این مبحث سؤالهای وجودی را بررسی کردیم، سؤالهایی که در بدو تولد به هر عالمی از ما پرسیده میشوند، کتبی و شفاهی نیستند و نوع زندگی و میزان تلاش ما در رحمی که در آن قرار داشتهایم، کیفیت جواب ما به این سؤالها را مشخص میکند.
گفتیم از میان انواع تولدها فقط تولد سالم مطلوب است. تولد سالم از نگاه قرآن داشتن قلب سلیم و دلی است که خداوند در رأس معشوقهایش باشد. بر همین اساس مهمترین وظیفه ما در دنیا این است که محبوبها و نظام محبتی خود را طوری تنظیم کنیم، که در نهایت منجر به ساخت قلب سلیم شود.
فایل 6 تمدنسازی
[1] لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ فِي أَحْسَنِ تَقْوِيمٍ؛ سوره تین، آیه 4
[2] بَاطِنُهُ فِيهِ الرَّحْمَةُ وَ ظَاهِرُهُ مِنْ قِبَلِهِ الْعَذَابُ؛ سوره حدید، آیه 13
[3] رَحِمَ اَللَّهُ اِمْرَءً … عِلْمَ مِنْ أَيْنَ وَ فِي أَيْنَ وَ إِلَى أَيْنَ؛ الوافی، ج 1، ص 116
[4] إِلَّا مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ؛ سوره شعراء، آیه 89
[5] اَلْقَلْبُ اَلسَّلِيمُ اَلَّذِي يَلْقَى رَبَّهُ وَ لَيْسَ فِيهِ أَحَدٌ سِوَاهُ؛ الکافی، ج 2، ص 16
[6] سوره توبه، آیه 24