چرا خلقت انسان پیش از امام معصوم ممکن نیست؛ مراحل آفرینش چگونه بوده است؟
چرا خلقت انسان پیش از امام ممکن نیست؟ خدا چرا انسان را آفریده است؟ نخستین چیزی که خداوند آفرید چه بود؟ مراحل خلقت و آفرینش جهان چگونه اتفاق افتاده است؟ اینها سؤالات مشترک تمامی انسانهاست که تمامی ادیان هم به آن پاسخ دادهاند. داستانهای اساطیری و قصههای ادیان گوناگون برای آفرینش، مراحل، دلایل و اهداف گوناگونی مطرح کردهاند؛ دلایلی که بسیاری از آنها پهلو به افسانه میزنند و نمیتوانند ذهن منطقی انسان را نسبت به این اتفاق اقناع کنند. در این میان اما پاسخ اسلام بسیار متفاوت است؛ اسلام معتقد است که خلقت انسان پیش از امام ممکن نیست و بر همین اساس هم مراحل خلقت و آفرینش را بسیار متفاوت ذکر میکند.
شاید پاسخ به این سؤال را که چرا از دیدگاه اسلام آفرینش انسان پیش از امام و مربی معصوم ممکن نیست، باید در پاسخ اسلام به هدف خلقت جستجو کرد. اسلام برای خلقت انسان هدفی خاص ذکر کرده که شباهت به خداوند و تبدیل شدن به موجودی نامحدود و بینهایت است. حرکت از محدودیت قوه به سمت بینهایت و رسیدن به فعل هدفی است که با ذات بینهایتطلب انسان هماهنگ است، اما مراحل خلقت و آفرینش در قرآن چگونه است؟
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
الرَّحْمَنُ ﴿۱﴾ عَلَّمَ الْقُرْآنَ ﴿۲﴾ خَلَقَ الْإِنْسَانَ ﴿۳﴾[1]
آیات ابتدایی سوره مبارکه الرحمن آفرینش قرآن را پیش از خلقت انسان بیان میکند؛ با این وجود اگر انسانی نبوده است پس خداوند قرآن را به چه کسی آموخته است؟ شاید اگر در تفسیر این آیه دقیق شده و یک بار این مسیر را بر اساس آنچه که تاکنون از نفس خودمان استخراج کردیم، بررسی کنیم؛ به پاسخ یکی از سؤالات دیرینه انسان دست پیدا کنیم.
خلقت انسان پیش از امام یا پس از آن؟
از دیدگاه فلسفه اسلامی خلقت انسان پیش از امام معصوم ممکن نیست و این کار در اندیشه اسلامی مانند بنا کردن دانشگاهی است، بدون اینکه به دروس آن و استادی که باید این دروس را ارائه کند، فکر کرده باشیم؛ اگر خلقت انسان پیش از امام معصوم اتفاق میافتاد، جهان ما هم به دانشگاهی بدون مربی تبدیل میشد، در حالی که این مسأله با حکمت خدا در تضاد است و همانطور که به آیات ابتدایی سوره الرحمن اشاره کردیم، مفاد درسی و استاد دانشگاه دنیا پیش از خلقت انسان آفریده شدهاند و خلقت انسان پس از آن اتفاق افتاده است، اما چرا؟
در مقالات قبل به این اشاره کردیم که الله هستی جاری در هر چیز است، اما ما نه میتوانیم با هستی مطلق و بینهایت ارتباط برقرار کنیم و نه میتوانیم او را بشناسیم؛ در حقیقت تنها زمانی توانایی ارتباط با کمال مطلق را داریم که ظهور پیدا کرده و قالبی به خود بگیرد یا نمونهای از آن پیدا شود. ازهمینرو خداوند در اولین جلوه، عالیترین نمونه از خود را آفریده و تمام کمالات وجودی خود را به او داده است. مَثَل اعلی، خلیفةالله یا نور محمدیه، کاملترین نمونه از اسماء و صفات خدا بوده و تنها تفاوتش با الله در این است که قائم به ذات خود نیست؛ پس دلیل امکانپذیر نبودن خلقت انسان پیش از امام از منظر اسلام، هدف و کارویژهای است که برای انسان تعریف میکند. از دیدگاه اسلام انسان خلق شده تا شبیه به خدا شود و برای رسیدن به این هدف نیاز به نمونهای قابل لمس، فهم و درک از صفات خدا دارد. این نمونه همان مثل اعلی یا امام معصوم است که خلقت او پیش از انسان اتفاق افتاده است. در واقع خدا پیش از خلقت انسان مقدمات لازم برای زندگی انسان را فراهم کرده است.
خلقت با اسم رحمان خدا آغاز میشود،[2] که قویترین اسم و بهنوعی دربرگیرنده تمام اسمها بعد از الله است. خدا در مراحل خلقت، ابتدا خلیفةالله یا عالیترین جلوهاش را آفریده و سپس باقی موجودات و عالمهای دیگر را در طول یکدیگر و از هستی و وجود مثل اعلی خلق کرده است؛ یعنی پس از خلق مثل اعلی، جبروت، ملکوت و طبیعت یا ناسوت، بهصورت عالمی پس از عالم دیگر آمده و هر کدام چکیده و عصاره عالم قبل از خود میباشند؛ تا آنجاکه مثل اعلی در عالیترین درجه قرار گرفته و طبیعت یا دنیا در پستترین جایگاه قرار میگیرد.
هنگامیکه ما پا به این جهان میگذاریم، با انواع و اقسام سؤالات در مورد نحوه و مراحل خلقت روبهرو میشویم که طبیعتاً با وجود مادی و محدودمان توانایی پاسخگویی به بسیاری از آنها را نداریم. این سؤالها تنها توسط خالق و سازنده ما و در سایه درنظر گرفتن بُعد بینهایت و سیر حیاتی که قبل از ورود به دنیا داشتیهایم و بازگشتی که پس از آن به آخرت داریم، قابل تفسیر و توضیحاند. سؤالهایی مانند اینکه من از کجا آمدهام؟ پیش از ورود به دنیا مراحل خلقت من به چه صورت و با چه کیفیتی بوده است؟ اصل، ریشه و حقیقت من از کجا نشأت میگیرد؟ نیازهای من در عالم دنیا چیست و خداوند مسیر رسیدن من به سعادت را چگونه طراحی کرده است؟
نیاز به مربی در مسیر حرکت
حقیقت ما هم از مثل اعلی گرفته شده و روح بینهایتمان قبل از ورود به دنیا و جای گرفتن در کالبد جسم تمام عوالم را از جبروت به ملکوت و سپس به عالم طبیعت طی میکند. نفسی که به بدن ما تعلق گرفته، نیاز دارد تا در باشگاه دنیا تحت آزمایشها، چالشها و شرایط گوناگون قرار بگیرد و اسماء و صفات بالقوه خود را به بالفعل تبدیل کند، تا مسیر بازگشت به عالم آخرت و اصل و ریشه خود را به سلامت طی کند. در این بین رحمت بیانتهای خدا که برای ما عالیترین مراتب را در نظر گرفته، اقتضا نمیکند که ما را در این مسیر پرخطر و ناآشنا بدون مربی، برنامه، نقشه راه و سبک زندگی رها کند. بههمیندلیل هم اولین مخلوق خود را خلیفةالله قرار میدهد تا در مقام مربی، ما را بهسمت هدف خلقتمان که شباهت به خودش و کسب اسماء و صفات اوست، راهنمایی کند؛ پس به راستی خلقت انسان پیش از امام معصوم ممکن نیست.
خلیفةالله همان مربی ماست که نهتنها الگویی از جنس و قالب خودمان است، بلکه قرار است ما را تا جایگاه خلافت الهی بالا برده و به مقام خود برساند؛ پس نیاز ما به خلیفةالله بهعنوان کسی که مسیر شباهت ما به الله را میداند و هموار میکند، از اولین و ضروریترین نیازهای هرکدام از ماست. ما در تمام ابعاد وجودیمان نیاز به راهنما و متخصص داریم، شاید بهدلیل انس با شرایط زندگی مادی این ضرورت را در مسائل دنیایی خود حس نکنیم، یعنی فکر کنیم که این نیاز با رفتن به دانشگاه و تحصیل ما قابل حل شدن است، اما رسیدن ما به هدف خلقت قطعاً بدون وجود راهنما و خلیفةالله امکانپذیر نیست.
ما در بخش انسانی وجودمان بدون هیچ چونوچرایی به یک سبک زندگی الهی و همینطور امام، مربی و متخصص معصوم که حرکت ما را بهسمت هدف تنظیم میکند، نیازمندیم. زمانی که با هدف خلقت خود آشنا نباشیم کدهای قرآن پیرامون مراحل خلقت انسان خیلی برایمان قابل فهم و دارای اهمیت نیست. انسانی که خود را در زندگی محدود دنیا تعریف میکند، نیازی به متخصص معصوم احساس نمیکند و این مسأله که چرا خلقت انسان پیش از امام ممکن نیست در ذهنش سؤالی ایجاد نمیکند؛ در حالیکه همین سؤال به ظاهر ساده میتواند پرده از مراحل آفرینش جهان و بنیانهای اندیشه شیعی بردارد. درحقیقت همانطور که یک کلاس تمام ارزش و اعتبار خود را از استادش میگیرد و کسی دانشگاه بدون استاد را برای تحصیل انتخاب نمیکند و یا به یک بیمارستان بدون پزشک نمیرود، جهان خلقت هم نیاز به یک مربی و متخصص معصوم دارد و بدون وجود انسان کامل و حجت خدا معنایی پیدا نمیکند.
تعلیم قرآن قبل از خلقت انسان
ساختار آفرینش از مراحل خلقت گرفته تا ساختار وجودی هریک از موجودات، یک ساختار کاملاً ریاضی است و بر همین اساس اکنون میتوانیم پاسخ سؤالی که در ابتدا مطرح شد را بیان کنیم. اگر هنوز انسانی خلق نشده، قرآن به چه کسی تعلیم داده شده و چرا خلقت انسان پیش از امام انجام نشده است؟
طبق آنچه که گفتیم، وجود ما بهعنوان انسان از مَثَل اعلی و نور محمدیه نشأت گرفته شده و پس از طی عوالم گوناگون به جسممان تعلق پیدا کرده. خداوند نقشه راه زندگی ما را پیش از خلقتمان ایجاد کرده و آن را به خلیفةالله یا مثل اعلی تعلیم داده است. یعنی خدا برای خلقت ما هدفی را در نظر گرفته که رسیدن به اسماء و صفات الهی یا شباهت به الله است و از آنجا که پیمودن درست این مسیر بهتنهایی ممکن نیست، در اولین تجلی خود مربی ما یعنی مَثَل اعلی را خلق کرده و آنچه برای هدایت ما نیاز دارد را به او آموخته است و در مراحل بعد، ما و سایر موجودات را از وجود این عالیترین نمونه از خودش خلق کرده است. خداوند قرآن یعنی نقشه راه و آنچه ما در مسیر رسیدن به الله و تشبه به اسماء و صفات او نیاز داریم را پیش از خلقت ما به مثل اعلی تعلیم داده است.
[1] سوره مبارکه الرحمن، آیات 1 تا 3
[2] سوره الرحمن، آیه 1
2 پاسخ
سلام. عالی بود
با اینکه سوره الرحمن جزو سورههایی هست که زیاد قرائت میکنیم ولی به شخصه هیچوقت دقت نکرده بودم که چرا علّمالقرآن قبل از خلَقَالانسان مطرح شده.
ممنون از شما و این سایت فوقالعاده
مفید و کاربردی