راهنمای زندگی ما کیست؛ چه کسی ما را به مقصد می‌رساند؟

  1. خانه
  2. امام کیست؟
  3. راهنمای زندگی ما کیست؛ چه کسی ما را به مقصد می‌رساند؟

راهنمای زندگی ما چگونه ما را به سعادت می‌رساند؟

راهنمای زندگی ما کیست؟ اصلاً بیایید یک قدم عقب‌تر بایستیم؛ آیا ما نیازمند راهنمای زندگی هستیم؟ به‌عنوان یک انسان چه نقشی در این جهان داریم؟ رابطه ما با این جهان و سایر موجودات بر چه مبنا و معیاری شکل گرفته؟

این عالم از مجموعه‌ای از موجودات تشکیل شده که هرکدام ساختار وجودی مخصوص به خود را دارند. بعضی از آن‌ها تنها دارای ویژگی‌های جمادی‌اند، بعضی‌ها کمالاتی در حد گیاهان دارند و برخی هم ویژگی‌ها و کمالات حیوانی را از خود بروز می‌دهند؛ البته موجودات غیرمادی و مجرد مانند فرشتگان هم در این عالم وجود دارند که صاحب کمالات عقلی‌ بوده و اسباب اجرای تدبیرات خداوند هستند. به‌عنوان انسان علاوه‌بر این ویژگی‌ها دارای بعد فوق عقلی هم هستیم که بخش غیرمادی وجود ما را تشکیل داده و با کمال مطلق و بی‌نهایت در ارتباط است، همان بخشی که به ما جنبه انسانی می‌دهد و ما را از سایر موجودات متمایز می‌کند. مسلماً ما با عقلی که حتی توانایی شناخت کامل جسممان را ندارد، توانایی درک بُعد فوق عقلی و غیرمادی وجود خود را نداریم؛ پس طبیعی‌ست که برای جبران این ناتوانی به سازنده خود یعنی کسی‌که جهان را خلق کرده و مدیریت می‌کند و یا به متخصص معصومی که نماینده مورد اطمینان خالق ماست، مراجعه کنیم؛ درواقع هر تصمیمی غیر از این، تصمیمی کاملاً غیرتخصصی و از روی نادانی بوده و عاقبت و سرانجام خوبی برای ما به همراه ندارد.

هر سیستم پیچیده‌ای برای رسیدن به حداکثر کارایی خود نیاز به رعایت دستورالعمل‌ها و مراقبت‌هایی دارد که از سوی سازنده برای آن مشخص شده است. ما به‌عنوان انسان چه به لحاظ روحی و چه از لحاظ جسمی پیچیده‌ترین موجود این عالم هستیم، اما در‌عین‌ این پیچیدگی، از محدودیت‌های مادی هم برخورداریم؛ یعنی به‌تنهایی توانایی تعریف درست از خود، شناخت نیازها، ابعاد و ساختار ریاضی وجودمان را نداریم؛ پس ما برای رسیدن به پاسخ سؤالات خود و برای قرار گرفتن در مسیر هدف خلقتمان، به راهنمای زندگی نیازمندیم.

 

دین و ناتوانی طی کردن مسیر

ما در دنیا با سیستم‌ها و نظام‌های متفاوتی سروکار داریم. نظام‌هایی که هرکدام ادعای رشد و رساندن ما به سعادت را در بخش‌های مختلف وجودی‌مان دارند. یکی تضمین می‌دهد که ما را از لحاظ مادی به موفقیت رسانده و مسیر رشد اقتصادی را برایمان هموار خواهد کرد؛ دیگری به ما قول درخشش در عرصه زیبایی و توانایی‌های جسمی را می‌دهد؛ سیستمی راه پیشرفت در عرصه‌های سیاسی، اجتماعی و… را برایمان هموار می‌کند و مجموعه‌ای دیگر هم ما را در رساندن به قله‌های دانش و موفقیت‌های علمی یاری می‌کند. اگرچه ممکن است هرکدام از این مجموعه‌ها در حیطه کاری خود موفق عمل کنند، اما تقریباً هیچ مجموعه‌ای پیدا نمی‌شود، که توانایی به موفقیت رساندن ما را در همه زمینه‌ها داشته باشد؛ چون از پیچیدگی‌های وجودی ما خبر نداشته و از اطلاعات لازم و کافی که سعادت تمام ابعاد وجودی‌مان را تضمین کند، برخوردار نیست.

سیستم‌های بشری علی‌رغم تمام ادعاهای خود حتی توانایی شناخت و به سعادت رساندن بخش مادی وجود ما را هم ندارند. وجود انواع بیماری‌ها و عدم شناخت کامل حتی کوچکترین اجزاء بدن ما بعد از هزاران سال، اثباتی بر وجود همین ناتوانی است، اما نکته اینجاست که وجود ما تنها به بخش مادی و جسمانی هم محدود نمی‌شود و همان‌طور که گفتیم، ما دارای یک بخش فطری هم هستیم که از جنس بی‌نهایت بوده و همان بعد انسانی ماست. ساختار وجودی ما به‌گونه‌ای طراحی شده که در بخش انسانی وجودمان تنها الله یا بی‌نهایت مطلق اله ماست؛ به‌عبارت دیگر برای رسیدن به کمال انسانی و هدف خلقت خود چاره‌ای جز رسیدن به الله و شباهت با او نداریم. پس درواقع هم در بخش مادی و جسمانی‌مان و هم در بعد فطری و انسانی خود نیازمند یک برنامه تخصصی و راهنما هستیم.

اگر بخواهیم دین را به درستی تعریف کنیم، باید بگوییم که انسان به عنوان یک ساختار ریاضی که برای هدف مشخص شباهت به خدا آفریده شده است، نیازمند برنامه و مسیری است که بتواند این هدف را به تحقق برساند و این برنامه همان دین است؛ در واقع دین ساختار و مجموعه‌ای از قواعد است که منطبق با هدف خلقت و ساختار وجود انسان طراحی شده است؛ در نتیجه دین بر انسان مقدم است، یعنی ابتدا دین حق وجود داشته و سپس بر اساس مؤلفه‌های آن انسان آفریده شده است.

خدایی که خالق و سازنده این وجود پیچیده است، حتی پیش از خلقت ما راهنمای زندگی ما را مشخص کرده و تمام آنچه برای رسیدن به سعادت و کمال انسانی نیاز داریم را در قالب دین در اختیار او قرار داده است. درواقع دین تنها برنامه‌ای‌ست که شاخصه‌های سعادت دنیایی و آخرتی ما را در هر پنج بخش جمادی، گیاهی، حیوانی، عقلی و انسانی یا فوق عقلی فراهم کرده و تمام ابعاد وجودمان را به شکلی متعادل و متعالی تغذیه، تقویت و مدیریت می‌کند؛ چون از طرف تنها کسی که از اطلاعات تخصصی لازم برای رساندن ما به هدف خلقتمان برخوردار است، در اختیار راهنمای زندگی ما قرار داده شده، اما شرط رسیدن به این کارکرد دین چیست؟

تا به اینجا فهمیدیم که تنها دین که یک برنامه کاملاً تخصصی از جانب خالق ماست، توانایی به سعادت رساندن تمام ابعاد وجود ما را دارد؛ اما برای رسیدن به یک دین کارا نیاز به وجود کسی داریم، که نه‌تنها با ابعاد وجودی ما و نیازهایمان آشنایی کامل دارد، بلکه دین را به‌طور کامل می‌شناسد و از نحوه اجرای آن هم کاملاً باخبر است؛ درحقیقت متخصص معصوم همان راهنمای زندگی ما بوده که خداوند پیش از خلقت ما، دین را در اختیار او قرار داده و تنها کسی‌ست که می‌داند نیازهای ساختار وجودی ما چیست و دین چگونه می‌تواند با رفع این نیازها ما را به مقصد برساند.

چرا حاکمیت متخصص معصوم مهم است؟

حاکمیت معصوم بر جامعه مهم‌ترین اصل در اسلام است؛ چون تنها شرایطی‌ست که در آن همه مردم جهان توانایی شکوفا کردن کمالات وجودی و قوای مختلفشان را دارند؛ در حقیقت مصیبتی بالاتر از نبود امام و حاکمیت او بر کل انسان‌ها وجود ندارد؛ چون نبود امام و حاکمیت الهی به‌عنوان راهنمای زندگی ما مساوی با حکومت طاغوت‌ها و افراد غیرمتخصصی‌ست که شروعی برای انحراف‌ها و گرفتاری‌های ما و سقوط جوامع بشری‌ هستند.

ما در حال حاضر علی‌رغم داشتن رابطه وجودی با اماممان، به او دسترسی نداریم. اگرچه ممکن است خیلی از ما اهمیت حاکمیت معصوم را درک نکنیم، اما درحقیقت عدم دسترسی به امام یا متخصص معصوم عاملی‌ست برای اینکه زندگی اغلب ما در حد کمالات جمادی، گیاهی، حیوانی و یا نهایتاً علمی باقی مانده و هیچ‌وقت در بخش انسانی وجودمان به شکوفایی نرسیم؛ یعنی سال‌ها به زندگی خود ادامه می‌دهیم در‌حالی‌که نه اله‌مان را می‌شناسیم و نه با رب خود آشنا می‌شویم، به همین دلیل هم نهایتی جز رسیدن به کمالات پایینی وجودمان برای خود تصور نکرده و در جهت رسیدن به کمال انسانی و هدف خلقتمان تلاشی نمی‌کنیم.

انس و عادت ما به کمالات جمادی، گیاهی و حیوانی باعث می‌شود تا ما به سبک زندگی رایجی که در جامعه وجود دارد، عادت کنیم. این عادت نوع نگاه ما به زندگی و هدف خلقت را تغییر داده و ما را به جایی می‌رساند که اگرچه نسبت به اموری مثل از بین رفتن درختان و حیوانات حساس بوده و واکنش نشان می‌دهیم، اما نسبت به نبود متخصص معصومی که راهنمای زندگی ما و عامل سعادت جامعه است، کاملاً بی‌تفاوتیم؛ درحقیقت به جایی می‌رسیم که مرگ بخش انسانی وجودمان و تلف شدن انسان‌ها در ما تأثیری نداشته و ما را وادار به واکنش نمی‌کند؛ درحالی‌که شباهت به الله و رسیدن به حیات انسانی، لازمه سعادت دنیا و آخرتی ما بوده و به‌قدری مهم است که تمام انبیاء و ائمه در طول تاریخ تلاش خود را برای رساندن ما به این نقطه به‌کار برده‌اند.

 

ما در این مقاله به بررسی ساختار وجودی‌مان پرداختیم. گفتیم که ساختار ریاضی وجودی ما به‌گونه‌ای طراحی شده که برای رسیدن به کمال نیاز به برنامه تخصصی و وجود متخصص داریم. دین به‌عنوان تنها برنامه تخصصی هدایت شده از سوی خالق ماست که می‌تواند شاخصه‌های سعادت دنیایی و آخرتی ما را در هر پنج بخش وجودمان فراهم کند؛ اما اجرای درست دین نیاز به متخصص معصومی دارد که نه‌تنها ابعاد وجود ما و دین را می‌شناسد، بلکه به‌عنوان راهنمای زندگی ما در اجرای درست دین عمل می‌کند.

اشتراک گذاری در

[copy_shortlink]

یک پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *