1. خانه
  2. آینده مشترک جهان در ادیان
  3. بررسی سرنوشت جهان و بشریت با تکیه بر آینده پژوهی قرآنی

بررسی سرنوشت جهان و بشریت با تکیه بر آینده پژوهی قرآنی

آینده پژوهی قرآنی، تنها منبع معتبر برای شناخت آینده موعود جهان

شناخت آینده و رویدادهای پیش رو، از جمله مواردی است که همواره برای بشر جذابیت داشته و مورد توجه مردم و دانشمندان در اعصار مختلف تاریخی بوده است. ما انسان‌ها به‌دلیل ساختار وجودی و فطری‌مان، میل به آینده داریم و دوست داریم از آن‌چه در آینده‌های دور یا نزدیک اتفاق خواهد افتاد، سردربیاوریم؛ البته تمایل ما به آینده‌شناسی و آینده پژوهی فقط برای ارضای حس کنجکاوی‌مان در مورد اتفاقات نیست؛ بلکه به‌دلیل نیازی است که نسبت به این کار احساس می‌کنیم. موفقیت هر کدام از ما در زندگی، تا حد بسیار زیادی وابسته به شناختی است که از آینده داریم و اگر این شناخت مبنای درستی نداشته باشد، زندگی‌مان هم در زمان حال و هم در آینده با چالش‌های جدی مواجه خواهد شد.

آینده پژوهی دانشی است که بر اساس پاسخ‌گویی به نیاز بشر در مورد شناخت آینده شکل گرفته است. این دانش امروزه جایگاه مهمی در دنیا پیدا کرده و وارد عرصه‌های مختلف زندگی بشر اعم از عرصه‌های سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی شده است. در میان رویکردهای مختلفی که در بحث آینده پژوهی وجود دارد، دقیق‌ترین و عمیق‌ترین رویکرد متعلق به قرآن کریم است. تفاوت آینده پژوهی و آینده‌شناسی قرآنی با سایر روش‌های آینده پژوهی در قطعیت آن است. برخلاف سایر روش‌ها که در آن‌ها مقوله‌ای به‌نام احتمال وقوع مطرح است، آینده پژوهی قرآنی از هرگونه احتمال مبراست و به‌دلیل آن‌که از منبع وحی سرچشمه گرفته، هر آن‌چه که قرآن در مورد حوادث آینده پیش‌بینی کرده است، به طور قطع اتفاق خواهد افتاد.

در ادامۀ گفتگوهایی که پیرامون اهمیت آینده‌نگری و نقش‌ هر فرد در ساخت آینده جهان داشتیم، در این مقاله به موضوع آینده پژوهی قرآنی و تصویر آیندۀ جهان در قرآن می‌پردازیم و به این سؤالات پاسخ می‌دهیم که آینده وعده داده شده توسط قرآن چه جور آینده‌ای است، چه مژده‌هایی در مورد آن ذکر شده و قرار است در این آینده چه اتفاقاتی بیفتد؟

قرآن، معتبرترین منبع در ارائه فرمول‌های آینده‌شناسی و آینده پژوهی

معتبرترین منبع در آینده‌شناسی و آینده پژوهی، قرآن کریم است. قرآن کلام خداوند و خداوند آفریدگار جهان است. اوست که عالم هستی و انسان را خلق کرده و به تمامی گذشته و آینده، علم و احاطۀ کامل دارد. خداوند در قرآن فرمول‌های فوق‌العاده‌ای را در همۀ زمینه‌ها از جمله مسئلۀ آینده‌شناسی، آینده‌نگری و آینده‌ پژوهی بیان کرده که از آن جمله، آیات 105 و 106 سورۀ انبیاء و آیۀ 5 سورۀ قصص است. در ادامه به ذکر این آیات که دربردارندۀ پیش‌گویی و بشارت قرآن در مورد آیندۀ جهان هستند، می‌پردازیم.

آیات 105 و 106 سوره انبیاء

«و ما در زبور (پس از تورات) نوشتیم كه زمين را بندگان صالح من به ارث می‌برند؛ همانا در اين (پيش‌گويى) براى گروهِ عبادت‌كننده، پيام روشنى است.» [1]

این آیه جنبه‌های لذت‌بخش و حیرت‌انگیز مختلفی دارد، که نکات کلیدی آن را در سه بخش بررسی می‌کنیم.

  • بخش اول؛ بندگان صالح خدا، صاحبان اصلی زمین‌ هستند

خداوند مسیر حرکت تاریخ را در این آیات مشخص کرده است. مسیر حرکت تاریخ به سمت حاکمیت افرادی پیش می‌رود، که قرآن آن‌ها را «صالحین» خطاب می‌کند. صالحین کسانی هستند که سبک زندگی آن‌ها کاملاً منطبق با هدف خلقت، یعنی رسیدن به مقام خلافت الهی و شبیه شدن به خداست. این افراد چنان به حدود الهی پایبند و در برابر دستورات الهی گوش به فرمانند که مورد تکریم خاص خداوند واقع شده و خداوند در این آیات آنان را با لفظ «عبادی» یعنی «بندگان من» خطاب می‌کند؛ رسیدن به مقام عبودیت و بندگی خدا، شرافتی است که بالاتر از آن برای بشر قابل تصور نیست.

این آیه پیام‌آور آن است که همۀ مردم صالح دنیا از ابتدای خلقت تا پایان جهان، یک جبهۀ واحد را تشکیل می‌دهند. آن‌ها در هر عصری که باشند، با تمامی صالحین در تمام دوران‌ها پیوندی ناگسستنی داشته و حقیقت وجودشان در طول تاریخ جاری شده است. تمام افراد پاک‌طینت و صالحی که در گذشته زندگی ‌کرده و از دنیا رفته‌‌اند، تمام آن‌هایی که در دوران حال زندگی می‌کنند و تمام کسانی که در آینده به دنیا خواهند آمد و مسیر رستگاری را در پیش خواهند گرفت، در یک جبهه قرار دارند و همگی یک امت واحد را تشکیل می‌دهند. عضویت در این جبهه بیرون از حصار زمان است و هرکس به میزان وسعت نفس خود و نقشی که در آینده‌سازی ایفا می‌کند، سهمی از این جبهه دارد.

این نوید خوش، حامل بشارتی مهم برای ماست و آن این است که اگر هر کدام از ما سبک زندگی انسانی و الهی را در عصر خود پیش بگیریم و آن‌گونه که شایسته جایگاه انسانی ماست زندگی کنیم، با تمام پیامبران از حضرت آدم (علیه‌السلام) تا پیامبر خاتم (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) و با تمام صُلحا، شهدا و صدیقین در یک جبهه هستیم و در قیامت نیز با این افراد محشور می‌شویم؛ اگر هر انسانی با حجت خدا در زمان خودش هم‌مسیر باشد و سبک زندگی خویش را با امام زمانش هماهنگ کند، جزء صالحین محسوب می‌شود. این فرد طبق بشارت قرآن علاوه بر آن‌که ثواب اعمال خودش در زمان حال را دارد، در ثواب اعمال تمام صالحین در گذشته و آینده نیز شریک می‌شود؛ چنین فردی به موجودی جاودانه تبدیل می‌شود، که حیات او از گذشته شروع شده و تا ابد استمرار دارد و دیگر یک موجود محدود در حصار زمان و مکان نیست.

  • بخش دوم؛ معنای وراثت

خداوند در این آیات مفهوم «وراثت» را به کار می‌برد و می‌فرماید بندگان صالح من زمین را به «ارث» می‌برند. استفاده از واژۀ وراثت حاوی نکتۀ مهمی است؛ چون وراثت زمانی به کار می‌رود که مرگی اتفاق بیفتد و دارایی‌های متوفی به‌طور کامل به افراد دیگری منتقل شود. بنابراین آیندۀ جهان در نقشۀ خداوند، یک آیندۀ غیر قابل تغییر است که در آن جبهۀ باطل به‌طور کامل نابود می‌شود و کرۀ زمین با همۀ منابع و سرمایه‌هایش در اختیار حق‌طلبان و صالحان قرار می‌گیرد.

  • بخش سوم؛ پیروزی صالحین قطعی است

شکی نیست که در بیشتر ادوار تاریخی، قدرت در اختیار جبهۀ باطل بوده و سردمداران مستکبر، جاه‌طلب و منافق بر مردم حکومت داشته‌اند؛ اما از سوی دیگر، از روند رشد و قدرت‌گیری جبهۀ حق در طول تاریخ نیز نباید غافل شد؛ اگرچه صالحان تا زمان ظهور منجی موعود همیشه در معرض ظلم‌اند و از طرف حکومت‌های استکباری ضعیف نگه داشته می‌شوند، اما جریان رشد و قدرتمند شدنشان در هیچ برهه‌ای از تاریخ متوقف نمی‌شود و هیچ قدرتی هم قادر نیست آن‌ها را به‌طور کامل حذف یا سرکوب کند؛ پس باید مراقب باشیم که فریب قدرت‌نمایی‌های پوشالی مستکبرین را نخوریم. جریان پیروزی صالحان در زمین یک جریان قدرتمند است که آرام‌آرام پیش می‌رود، اما قطعاً پیروز می‌شود؛ پایگاه‌های فرهنگی صالحان مثل مساجد، زیارتگاه‌ها، عبادتگاه‌ها، سازمان‌ها و جریان‌های فرهنگی هیچ‌وقت نابود نشده و شکست نخواهند خورد و همواره مرکزی برای جذب فطرت‌های پاک و بیدار خواهند بود. این ارادۀ خداوند است و هیچ قدرتی یارای ایستادن در برابر ارادۀ خدا را ندارد.

آیه 5 سوره مبارکه قصص

آیۀ دیگری در قرآن کریم که خداوند در آن به آیندۀ جهان و بشریت اشاره می‌کند، آیۀ ۵ سورۀ قصص است که می‌فرماید:

«ما اراده کرده‌ایم که بر مستضعفان زمین منت گذاریم و آن‌ها را پیشوایان و وارثان زمین قرار دهیم.» [2]

خداوند در این آیه به صراحت تاکید می‌کند که اراده کرده مستضعفان جهان را به امامت و وراثت زمین برساند. وقتی صحبت از ارادۀ خداوند به میان می‌آید، یعنی حاکمیت مستضعفان در زمین قطعی است و این آینده غیر قابل تغییر است. واژۀ مستضغفان دارای مراتبی است که همۀ محرومان و مظلومان عالم را شامل می‌شود؛ اما بالاترین مرتبۀ آن مربوط به امامان معصوم (علیهم‌السلام) و سایر رهبران الهی است؛ زیرا با وجود آن‌که این افراد توانایی به سعادت رساندن مردم را داشته‌اند، اما به‌دلیل وجود طاغوت‌ها و نیز تعداد کم پیروان و عدم همکاری آنان در هیچ برهۀ تاریخی نتوانسته‌اند قدرت را به‌طور کامل به‌دست بگیرند و جامعه را هدایت کنند.

بشارت مطرح شده در این آیه، موتور محرکۀ ما برای حرکت و گام برداشتن به سوی آینده است. این نوید کافی‌ است تا قلب ما از اطمینان پر شود و این اطمینان و یقین قلبی را به فرزندانمان و نسل‌های بعدی هم منتقل کنیم. این آیه این معنا را می‌رساند که روند زندگی مستضعفین و صالحین، همواره به سمت قدرت گرفتن پیش می‌رود، نه به سمت ضعیف شدن. این یک ادعا نیست، بلکه واقعیتی است که آن را به چشم دیده‌ایم. دین و دین‌داری در قرن گذشته به عنوان افیون ملت‌ها و عامل ضعف و استضعاف مردم معرفی می‌شد؛ اما امروزه به عامل قدرت و نشاط مردم تبدیل شده است. اقبال عمومی و فراگیری که در سراسر جهان برای حرکت به سمت دین‌‎داری و توحید وجود دارد، شاهد این مدعاست.

نکتۀ مهم دیگری که در مورد این آیه وجود دارد آن است که تحقق این وعده به وسیلۀ معجزات غیبی و امدادهای الهی صورت نمی‌گیرد؛ بلکه خواست خدا در این است که این واقعه به دست خود صالحان رقم بخورد. مستضعفان و صالحان باید به قدرتی چندجانبه در ابعاد سیاسی، نظامی، اجتماعی، اقتصادی، علمی، فرهنگی و … برسند، تا بتوانند به مستکبران قدرتمند غلبه کنند. آن‌ها با تکیه بر تلاش مداوم و همت خود باید مستکبران را نابود کنند و زمین غصب‌شده را از چنگال آن‌ها بیرون بکشند و وارث زمین شوند. لذا لازم است ابتدا در منطقه‌ای از کرۀ زمین یک حکومت قدرتمند تشکیل دهند تا بعد بتوانند با تکیه بر آن، به کادرسازی و لشگرسازی پرداخته و نیروهای بیشتری را برای غلبه بر باطل تربیت کنند.

در رابطه با این‌که این حکومت چه جور حکومتی است و در کجای زمین تشکیل می‌شود، در مقالات بعدی به تفصیل گفتگو خواهیم کرد.

[1]  «وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ؛ إِنَّ فِي هَٰذَا لَبَلَاغًا لِقَوْمٍ عَابِدِينَ»

[2]  «وَنُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ»

اشتراک گذاری در

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *