بررسی سرگذشت حضرت نوح و حوادث مختلف دوران رسالت ایشان

  1. خانه
  2. نقش پیامبران الهی در سیر تاریخ
  3. بررسی سرگذشت حضرت نوح و حوادث مختلف دوران رسالت ایشان

وقایع کلیدی زندگی حضرت نوح چه بود و ایشان چه مصائبی برای هدایت بشر به دوش کشیدند؟

حضرت نوح نهمین فرزند از نسل حضرت آدم بودند. نام پدر ایشان «لامک بن متوشلخ» و مادرشان «سمحا بنت انوش» بودند[1]. بعضی منابع و مستندات محل زندگی ایشان را بین النهرین و شهر کوفه دانسته اند[2]. نام «نوح» اسم حقیقی ایشان نیست و این اسم به دلیل گریه های چندصدسالۀ ایشان برای هدایت و نجات قومشان به ایشان نسبت داده شده است. احتمالاً نام اصلی ایشان سکن، عبدالغفار، عبدالملک یا عبدالعلی بوده است[3]. ایشان چهارمین پیامبر بعد از حضرت آدم، حضرت شیث و حضرت ادریس بودند. حضرت نوح اولین پیامبر اولوالعزم محسوب می شوند که مثل چهار پیامبر اولوالعزم دیگر هم صاحب شریعت و کتاب بودند[4].

حضرت نوح چهار فرزند به نام های سام، کنعان، یافث و حام داشتند که همگی غیر از کنعان به پدرشان ایمان آوردند. کنعان به پدرش ایمان نیاورد و در طوفان غرق شد[5]. بنا بر آیات قرآن همسر حضرت نوح به ایشان ایمادن نداشت و همسرش را در میان قوم خود مجنون معرفی کرد. [6]

از مهم ترین و مشهورترین نکات زندگی حضرت، عمر طولانی ایشان است که همواره مورد بحث قرار گرفته است. حضرت نوح را «شیخ الأنبیاء» نامیده اند، اما در مورد سن دقیق ایشان اختلاف نظرهایی وجود دارد. به طور کلی سن ایشان در اغلب منابع بین 930 تا 2500 سال مطرح شده است[7]. عمر طولانی حضرت کاملاً طبیعی بوده و بر اساس معجزه رخ نداده است؛ زیرا هیچ دلیل علمی، عقلی و فلسفی خاصی مبنی بر عدم امکان عمر طولانی وجود ندارد. داستان زندگی ایشان در سوره های اعراف[8]، هود[9]، مؤمنون[10]، شعراء[11]، قمر[12] و نوح به طور مفصل بیان شده است.

موضوعات مهمی که در تاریخ زندگی حضرت نوح اهمیت ویژه ای دارند و در قرآن به آنها پرداخته شده است، عبارتند از:

شریعت و دین ایشان، تحمل رنج های فراوان و طاقت فرسا در امر دعوت مردم، عمر طولانی ایشان، داستان ساخت کشتی توسط حضرت، طوفان و نزول عذاب، پیاده شدن ایشان و همراهانشان روی زمین، ماجرای پسر حضرت نوح و خصوصیات ایشان. نام ایشان 43 بار در قرآن مطرح شده و یک سوره به نام ایشان اختصاص داده شده است.

دین و شریعت حضرت نوح

حضرت نوح اولین پیامبر از پنج پیامبر اولوالعزم بودند. ویژگی پیامبران اولوالعزم آن بود که با آمدنشان شریعت تازه ای نازل میشد. قبل از حضرت نوح شریعت به شکل ویژه وجود نداشت، این موضوع به این معناست که مجموعه ای از بایدها، نبایدها، احکام و دستورها در قالب دین و شریعت به بشر ارائه نشده بود؛ زیرا تا پیش از زمان ایشان عقلانیت انسان ها تا حد معقولی تکامل پیدا نکرده بود و در زمان مبعوث شدن ایشان بود که نیاز به شریعت و رسالت احساس میشد[13].

فساد در زمان حضرت نوح بسیار گسترش یافته بود، مردم از خدای یکتا روی گردان شده و بت پرست شده بودند، چند بت به نام های سواع، یعوث، ود، نسر و یعوق سرآمد بت های آن زمان بودند. فاصلۀ طبقاتی بین مردم شدت گرفته بود و ثروتمندان حقوق ضعیفان را پایمال می کردند، قدرتمندان و حاکمان به زیردستان ظلم می کردند، عدالت از بین رفته بود و در حق مستضعفین اجحاف می شد.

آیات قرآن بیان می کنند که محتوای دین و شریعت حضرت نوح دعوت مردم به یکتاپرستی و اطاعت از فرمان خدا، امر به معروف و نهی از منکر، عدالت و برابری، راستگویی، وفای به عهد و پرهیز از شرک و گناه بوده است[14].

حضرت نوح دارای کتاب آسمانی ویژۀ خود هم بوده اند. کتاب ایشان اسم خاصی ندارد و به «کتاب نوح» معروف است و در قرآن به نام «الکتاب[15]» از کتاب آسمانی ایشان یاد شده است. ایشان اولین پیامبری بودند که در زمینۀ خداشناسی از استدلال های عقلی و منطقی استفاده کردند. کتاب ایشان اولین کتاب شامل سخنان الهی بود؛ اگرچه تمام ادیان الهی همان دین اسلامند که در هر دوره توسط یکی از پیامبران به تکمیل و بلوغ بیشتری می رسیدند و توسط حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) به تکامل کامل و قطعی رسیدند، اما نام خاصی برای دین حضرت نوح در نظر گرفته نشده است؛ به همین دلیل در حال حاضر کسی که ادعا کند، پیرو دین حضرت نوح است وجود ندارد. به طور کلی پیامبران اولوالعزم که صاحب شریعت بودند، اصول دعوت مشترکی داشتند، اصولی مثل پرستش خدا و عبادت او، نفی شرک، دعوت به تقوا، توجه به آخرت و اطاعت از پیامبران الهی.

مصائب حضرت نوح در مسیر هدایت مردم

قوم حضرت نوح چنان در رسوم باطل و عقاید خرافاتی شان لجاجت و پافشاری می کردند، که انگار اصلاً صدای ایشان را نمی شنیدند. آنها حاضر بودند که بمیرند، اما از عقیدۀ سخیف و آلوده شان دست برندارند. لجاجت آنها به جایی رسیده بود که اغلب مردم دست فرزندانشان را می گرفتند و نزد حضرت می آمدند، حضرت را به فرزندانشان نشان می دادند و هشدار می دادند که به سخنان ایشان گوش نکنند. قوم حضرت نوح ایشان را مجنون می خواندند و این لقب را برای ایشان بر سر زبان ها انداخته بودند[16]. مردم برای آنکه نصیحت های حضرت را نشنوند، انگشت بر گوش هایشان می گذاشتند و دامن لباسشان را بر صورتشان می انداختند که ایشان را نبینند. قوم حضرت نوح بسیار لجوج بودند و در برابر هدایت های دلسوزانه و پدرانۀ حضرت، ایشان را چنان کتک می زدند که حضرت بیهوش می شدند، وقتی به هوش می آمدند، دوباره هدایت و نصیحت را از سر می گرفتند و همان ماجرای قبل تکرار می شد[17]. مردم ایشان را تهدید به سنگسار می کردند، اما ایشان لحظه ای از ارشاد دست برنداشتند. در قرآن ذکر شده که ایشان 950 سال در میان قومشان درنگ کردند[18]، اما بعد از حدود 9 قرن ارشاد توسط ایشان فقط گروه بسیار اندکی ایمان آوردند[19]. حضرت نوح خطاب به خداوند فرمودند، من صبح و شام مردم را صدا زدم، اما هر چه بیشتر دعوت کردم، آنها بیشتر از مسیر الهی فاصله گرفتند. در طول 950 سال دعوت حضرت نوح حدود 80 نفر دعوت ایشان را پذیرفتند، به عبارتی در طول هر 12 سال تقریباً فقط 1 نفر دعوت حضرت را پذیرفتند. ایشان را به این دلیل «نوح» یعنی بسیار ارشادگر و نوحه گر نامیدند.

اشراف قوم حضرت نوح خطاب به ایشان می گفتند، ما تو را چیزی جز بشری مثل خودمان نمی بینیم[20]، که جز اراذلی ساده لوح کسی از تو پیروی نکرده است، تو نسبت به ما برتر نیستی و یک دروغگویی. حضرت برای دعوت و هدایت این قوم سنگدل از روش های گوناگونی مثل دعوت های مخفیانه و علنی استفاده می کردند، اما هیچ روشی در قومشان اثر نمی کرد[21].

قوم حضرت نوح از ابتدایی ترین جماعت های بشری روی زمین بودند که به شکل اجتماعی، قومی و گروهی زندگی می کردند. آنها هم بنیان گذار کفر همگانی و هم بدترین گروهی بودند که بنیان گذار فسق اجتماعی بودند[22]. این قوم چنان در بی ایمانی پیش رفتند که اولین قومی بودند که خودشان از سر ناباوری از پیامبرشان درخواست بلا و عذاب الهی کردند[23].

عذاب قوم حضرت نوح

یکی از اقوامی که به عذاب شدید خداوند مبتلا شدند، قوم حضرت نوح بودند. این عذاب چنان شدید بود که حتی خود خداوند هم در قرآن از شگفت انگیز بودن آن سخن گفته است. داستان عذاب قوم نوح در میان اقوام و ملت های مختلف رواج داشته و در منابع کهن مثل قصۀ سومری نقل شده است.

وقتی خدا بعد از قرن ها رنج و تلاش حضرت نوح برای هدایت مردم به ایشان وحی کرد که مردم قومش هرگز ایمان نمی آورند[24]، حضرت قومشان را نفرین کردند و گفتند: «خدایا! هیچ جنبنده ای از کافران را در زمین جا نگذار.[25]» طبرسی در مجمع البیان نوشته که بر اثر این نفرین حضرت نوح زنان و مردان عقیم شدند، تا چهل سال نوزادی متولد نشد، قحطی همه جا را فرا گرفت و مردم بدبخت و بیچاره شدند[26]. حضرت در این زمان از قومشان خواستند که از خدا طلب آمرزش کنند و به خدا ایمان بیاورند، اما آنها همچنان لجاجت کردند و یکدیگر را به مقاومت علیه حضرت نوح و ایمان به خدای خودشان تشویق کردند[27]. بعد از این واکنش قوم ایشان و سماجت آنها بر کفرشان خدا هم درخواست حضرت نوح را اجابت کرد و طوفانی سهمگین برای مشرکان در نظر گرفت[28].

در مورد جزئیات وقایع این طوفان اختلاف  نظرهایی بین قرآن و سایر منابع کهن وجود دارد، مثلاً طبق قرآن مؤمنان توسط حضرت نوح از طوفان در امان ماندند، اما در روایات دیگر آمده که فقط خاندان حضرت از طوفان نجات پیدا کردند. همسر و پسر حضرت بر اساس آیات قرآن از نجات یافتگان نبودند، اما در روایات کهن از نجات آنها سخن به میان آمده است. در قرآن هیچ ردی از پشیمانی خداوند در مورد نزول بلا بر آنها وجود ندارد، در حالی که سایر روایت ها به این مورد اشاره کرده اند[29].

ساخت کشتی توسط حضرت نوح

خداوند بعد از نفرین حضرت نوح به ایشان وحی کرد: «اکنون در حضور ما و مطابق وحی ما یک کشتی بساز. شفاعت کسانی که ستم کردند را مکن؛ زیرا همۀ آنها غرق شدنی هستند.[30]» حضرت نوح مطابق دستور خدا برای ساخت کشتی مهیا شدند، ایشان تخته هایی را جمع آوری کرده، می بریدند و به هم متصل می کردند. کشتی بسیار بزرگ بود و این کار چندین سال طول کشید. نوشته اند که این کشتی هفت طبقه داشت و هر طبقه دارای چندین بخش بوده است. حضرت علی (علیه السلام) در مورد اندازۀ کشتی فرمودند: «طولش 800 ذراع، ارتفاعش 80 ذراع و عرضش 500 ذراع بود.» در جایی هم فرمودند، بخش حیوانات این کشتی 90 اتاق داشت. کشتی حضرت نوح در بیابان کوفه و در مکان فعلی مسجد اعظم کوفه ساخته شد[31].

حضرت در زمان ساخت این کشتی بسیار مورد طعن و تمسخر مردم قرار می گرفتند؛ مثلاً مردم در تمسخر ایشان می گفتند، کشتی به آب نیاز دارد و اینجا بیابانی خشک است! حضرت خطاب به آنها می فرمودند: «روزی می رسد که ما هم شما را مسخره می کنیم. به زودی می فهمید که عذابی خوارکننده بر شما نازل می شود.[32]» . مشرکان که از پس عزم راسخ و ارادۀ محکم حضرت برنمی آمدند، شروع به هدر دادن زحمت های ایشان کردند. آنها شب ها آنچه را حضرت ساخته بودند می شکستند و خراب می کردند. حضرت به خدا در این مورد شکایت کردند، خداوند به ایشان دستور داد که سگ نگهبانی برای کشتی انتخاب کنند. تا آنکه ساخت کشتی به پایان رسید[33].

چگونگی طوفان نوح

خداوند برای عذاب قوم نوح علامتی قرار داده بود، «فوران تنور» علامت شروع عذاب بود. تعبیرهای مختلفی در مورد معنای این تنور در این روایت گفته شده است. در روایات آمده که جوشش آب از تنور حضرت نوح آغاز شد[34]. بعضی آن را تنور سنگی حضرت حوا دانسته اند[35]. برخی تنور را متعلق به پیرزن مؤمن اهل کوفه دانسته اند[36]. بعضی منابع نوشته اند که قوم بی ایمان حضرت نوح جوشش آب را از تنورهای خانه شان دیدند[37]. برخی هم معتقدند که منظور از تنور همان چاه های زمین است.

وقتی ساخت کشتی تمام شد، خدا از حضرت نوح خواست که با زبان سریانی از همۀ حیوانات جهان بخواهند که نزد ایشان بیایند. حضرت با یک اعلام جهانی همۀ حیوانات را جمع کردند، برای حفظ نسل حیوانات و گیاهان از هر نوع یک جفت نر و ماده[38] را انتخاب کرده و در کشتی جا دادند و از بذرهای گیاه های گوناگون برداشتند[39].

مسافران کشتی عبارت بودند از حضرت نوح، 80 نفر از مؤمنان و یک جفت از هر کدام از انواع حیوانات و قدری بذر گیاه و نهال. هر کدام از مسافران در جای خودشان قرار گرفته بودند و آمادۀ بلای عظیم بودند، تا اینکه آب از تنور جوشید، آسمان را ابرهای تیره گرفت، صدای رعد و برق شنیده شد و طوفان عظیم و عالم گیر آغاز شد، همزمان از آسمان و زمین آب می جوشید، آب آسمان مثل باران نبود، بلکه سیل از آسمان سرازیر می شد. تمام زمین به آبشار تبدیل شده بود و مدتی نگذشت که کشتی روی آب قرار گرفت و تمام زمین و سطوح مختلفش زیر آب رفتند.

پسری از پسران حضرت نوح به نام کنعان با پدرش مخالف بود. حضرت در میانۀ طوفان در کشتی دیدند که پسرشان در حال غرق شدن است، دلشان به حال او سوخت و خواستند او را نجات بدهند[40]، اما او دست رد به سینۀ پدر زد و ترجیح داد، خودش به کوه پناه ببرد و نجات پیدا کند. حضرت که خطر را برای پسرشان احساس کردند، نزد خدا او را شفاعت کردند و خواستار نجات او شدند، اما خداوند شفاعت حضرت را نپذیرفت و گفت، او فرد صالحی نیست و سنخیتی با اهل کشتی ندارد. به این ترتیب حتی شفاعت پیامبر خدا برای پسرش مورد قبول واقع نشد[41]؛ زیرا فکر و عمل نادرست کنعان با مکتب پدر و پیامبرش در تضاد بود. سرانجام کشتی روی کوه جودی پهلو گرفت[42]. آورده اند که این کوه در شمال عراق و نزدیک موصل و قرار دارد و یا کوه آرارت در ترکیه است؛ البته مکان های دیگری هم برای کوه جودی احتمال داده اند[43].

نقش حضرت نوح علیه السلام در تمدن نهایی جهان

حضرت نوح علیه السلام نخستین پیامبر اولوالعزم و اولین پیامبر صاحب شریعتی بودند که برای هدایت انسان مبعوث شدند و نخستین کتاب راهنمای بشر متعلق به ایشان است. شریعت حضرت نوح علیه السلام شریعتی ابتدایی بود و معیارهای لازم برای ساختن تمدن بشری مورد نظر خداوند را نداشت و نیازمند این بود که طی سالیان و توسط پیامبران بعد از ایشان تکمیل شده و به بلوغ برسد، اما شناخت جایگاه و آشنایی با اهمیت حرکت ایشان برای هر انسانی که خط سیر تمدن موعود الهی را دنبال میکند، لازم است.

سرانجام حضرت نوح علیه السلام با همان 80 نفر از کشتی پیاده شده و زندگی بشری را در زمین گسترش دادند. این افراد همگی یکتا پرست بودند، اما در زمین پراکنده شدند و در هیچ یک از تفاسیر نکته ای با این مضمون که تمدنی در سایۀ پیامبری حضرت نوح علیه السلام و پس از طوفان شکل گرفته باشد، دیده نمی‌شود؛ با این وجود تلاشها و روشنگری های ایشان برای قرار گرفتن انسان در مسیر هدایت الهی و عبودیت خداوند از اولین قدمهایی است که در جهت پیشبرد نقشۀ خداوند برای انسان برداشته شده است.

مهم تر از دعوا و اختلاف بر سر جهان شمول بودن رسالت ایشان و یا دلیل جمع آوری حیوانات در داستان حضرت نوح علیه السلام توجه به نکاتی است که میتواند راهنمای مسیر ما در نقش آفرینی آخرالزمانی باشد. از مهم ترین این نکات آینده باوری و نقش آینده در حرکت های انسانی است که در داستان حضرت نوح به خوبی میتوان آن را مشاهده کرد. حضرت نوح سالهای بسیاری را به راهنمایی مردم گذراندن و تمام رنج این سالیان را با امید به آینده و فرارسیدن روزی که تمام اهل زمین اهل ایمان باشند تحمل کردند. با مطالعۀ دقیق این داستان قرآنی میتوان به نکات بسیاری دست یافت؛ از جملۀ این نکات اطاعت و ولایت پذیری است که در داستان قوم نوح به روشنی آن را مشاهده میکنیم. پیروان حضرت نوح با وجود تعداد اندک، سختی مسیر و عجیب بودن ظاهری دستوری که از خدا دریافت کرده بودند، پایداری کرده و سرانجام در مسیری که خدا برایشان تدارک دیده بود، سربلند شدند.

یاری خدا در ظاهرِ طوفان و از جایی که مومنان فکرش را نمی کردند جاری شد و به آسانی تمامی دشمنان و کافران را به یکباره نابود کرد، برای خداوند نجات یکباره و بی دردسر مومنان هم کار دشواری نبود، اما آنان باید در این مسیر سخت آزموده شده، محک خورده و پرورش پیدا میکردند.

علاوه بر آن نقش سنخیت وجودی و شباهت به امام و ولی را در سرنوشت همسر و یکی از پسران این پیامبر الهی مشاهده می کنیم که به درستی نمایانگر این است که اگر در مسیر ولایت الهی قدم برنداریم و با کسب صفات پسنیده خودمان را به امام زمانمان شبیه نکنیم، هیچ پیوندی برایمان نجات بخش نخواهد بود. در کشتی امام زمان تنها کسانی سوار خواهند شد که برای امام بی خطر بوده و در برابر او به سلامتی و امنیت رسیده اند.

گرچه اصول و چهارچوبهای ارائه شده در شریعت حضرت نوح علیه السلام بسیار ابتدایی بوده است، اما تمامی آن 80 نفری که به دعوت ایشان لبیک گفته و در میان ناباوری دیگران با اعتقادی راسخ در کار ساختن کشتی ای عظیم در بیابان برهوت پیامبرشان را یاری کردند، در تمام مسیر تمدن بشری تا روزی که طلیعۀ تمدن نوین الهی با ظهور منجی موعود بدرخشد، سهیم بوده و از یاوران منجی موعود خواهند بود.

[1] ابن کثیر، اسماعیل، قصص الأنبیاء، مصطفی عبدالواحدی، بیروت، مؤسسه علوم قرآن، چاپ چهارم، 1411 قمری، ص 83

[2] بی آزار شیرازی، عبدالکریم، باستان شناسی و جغرافیای تاریخی قصص قرآن، تهران، دفتر نشر و فرهنگ و معارف اسلامی، 1380 شمسی، ص 32

[3] قطب راوندی، سعید بن هبة الله، قصص الأنبیاء، عبدالحلیم حلی، قم، مکتبة العلامة المجلسی، 1430 قمری، ج 1، ص 256 و 257

[4] ثعلبی، احمد بن محمد، الکشف و البیان المعروف تفسیر الثعلبی، ابن محمد بن عاشور، بیروت، دار احیا التراث العربی، 1442 قمری، ج 8، ص 10

[5] کاتب واقدی، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، محمود مهدوی، تهران، انتشارات فرهنگ و اندیشه، 1374 شمسی، ج 1، ص 25

[6] طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی التفسیر القرآن، بیروت، مؤسسة الأعلمی لمطبوعات، 1390 قمری، ج 10، ص 235

[7] جزایری، نعمت الله بن عبدالله، النور المبین فی قصص الأنبیاء و المرسلین، فاطمه مشایخ، تهران، 1381 قمری

[8] آیات 59 تا 69

[9]آیات 25 تا 49

[10] آیات 23 تا 30

[11] آیات 105 تا 122

[12] آیات 9 تا 17

[13] رسولی محلاتی، هاشم، تاریخ الأنبیاء، قصص قرآن از آدم تا خاتم النبیین، قم، مؤسسه بوستان کتاب، 1395 و صفحه 44 از نشر اسلامیه

[14] مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الإسلامیة، 1374 شمسی، ج 2، ص 79

[15] سوره بقره،: آیه 213

[16] عمادزاده، حسین، تاریخ انبیاء از آدم تا خاتم و قصص قرآن، تهران، نشر اسلام، 1388، ص 210

[17] جویری، محمد، کلیات قصص الانبیاء، تهران، اسلامیه، 1384 شمسی، ص 46

[18] عنکبوت: آیه 14/ نوح: آیه 23

[19] مسعودی، علی بن حسین، اثبات الوصیة للإمام علی بن ابی طالب، قم، نشر انصاریان، 1417، ص 41/ بیومی مهران، بررسی تاریخ قصص قرآن، مسعود انصاری، تهران، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، 1383 شمسی، ج 4، ص 16

[20] هود: آیه 27

[21]نوح: آیات 8، 9، 22 و 23

[22] نجم: آیه 52/ الذاریات: آیه 46

[23] هود: آیه 32

[24] هود: آیه 36

[25] نوح: آیه 26

[26] طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، بیروت، دارالمعرفة، 1415 قمری، جلد 10، ص 139 و 140

[27] طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، بیروت، دارالمعرفة، 1415 قمری، جلد 10، ص 131

[28] هود: آیه 25 تا 49/ نوح: 1 تا 25

[29] بیومی مهران، بررسی تاریخ قصص قرآن، مسعود انصاری، تهران، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، 1383 شمسی، ج 4، ص 16

[30] هود: 37

[31] مجلسی، محمدباقر، بحار الأنوار الجامعة لدرر الأخبار الأئمة الأطهار علیهم السلام، بیروت، دار احیاء التراث العربی،  ج 11، ص 335

[32] هود:38 و 39/ مجلسی، محمدباقر، بحار الأنوار الجامعة لدرر الأخبار الأئمة الأطهار علیهم السلام، بیروت، دار احیاء التراث العربی،  ج 11، ص 323

[33] دمیری، محمد بن موسی، حیاة الحیوان الکبری، بیروت، دارالکتب العلمیة، ج 2، ص 415/ مجلسی، محمدباقر، بحار الأنوار الجامعة لدرر الأخبار الأئمة الأطهار علیهم السلام، بیروت، دار احیاء التراث العربی،  ج 65، ص 415

[34] عیاشی، محمد بن مسعود، التفسیر العیاشی، تهران، مکتبة الإسلامیة، 1380، ج 2، ص 147

[35] آلوسی، محمود بن عبد الله، روح المعانی، بیروت، دارالکتب العلمیة منشورات محمدعلی بیضون، 1415، ج 7، ص 77

[36] طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، بیروت، دارالمعرفة، 1415 قمری، جلد 5، ص 247

[37]  آلوسی، محمود بن عبد الله، روح المعانی، بیروت، دارالکتب العلمیة منشورات محمدعلی بیضون، 1415، ج 7، ص 77

 

[38] هود: آیه 40

[39] تویسرکانی، محمد نبی بن احمد، لئالی الأخبار، قم، العلامة، 1413، ج 5، ص 454

[40] هود: آیه 42

[41] هود: آیه 47

[42] هود: آیه 44

[43] طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، بیروت، دارالمعرفة، 1415 قمری، جلد 5، ص 281

اشتراک گذاری در

مقالات مشابه

کامنت خود را بگذارید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *