1. خانه
  2. slash
  3. فلسطین در آخرالزمان
  4. slash
  5. تبعیض و تضاد طبقاتی در میان یهودیان اسرائیل نشانۀ چیست؟

تبعیض و تضاد طبقاتی در میان یهودیان اسرائیل نشانۀ چیست؟

آیا تبعیض و تضاد طبقاتی در میان یهودیان اسرائیل وجود دارد؟

آیا تشکیل وطن ملی یهود مانع ایجاد تضاد طبقاتی در میان یهودیان اسرائیل شده است؟

حقایق مستند تاریخی نشان میدهد که تضاد طبقاتی در میان یهودیان اسرائیل به صورت گسترده ای به چشم میخورد. اما اهمیت چنین آماری کجاست؟ چرا باید وجود داشتن تضاد طبقاتی در میان یهودیان اسرائیل برای ما اهمیت داشته باشد و این تضاد طبقاتی نشان دهندۀ چه حقایقی است؟

در جنگ میان باورها هر یک از طرفین سعی میکند ایدئولوژی خود را به درستی برای دیگران تبیین کند. اما آیا یهودیان صهیونیست قادرند چنین روشنگری ای پیرامون باورهای خود ابراز کنند؟ فارغ از باور صهیونیستها پیرامون انسان های غیر یهودی، وجود تضاد طبقاتی بسیار بالا در میان تودۀ یهودیان و یهودیان اشکنازی پرده از این حقیقت کنار میزند که جامعۀ اسرائیل خلاف آنچه رسانه ها بیان میکنند، آرمان شهر یهودیان جهان نیست و در حقیقت بسیاری از یهودیان تنها ابزارهایی برای پیشبرد اهداف صهیونیست ها هستند.

برخی افراد با نگاه به ظاهر ماجرای تشکیل دولت یهودی در سرزمین فلسطین تصور می کنند با جامعۀ یکپارچه ای از یهودیان مواجه هستند؛ یهودیانی که به گفتۀ خود از ظلم، تبعیض رفتاری دولت ها و ملت های مختلف و یهود ستیزی خسته شده و تصمیم گرفته اند با مهاجرت به ارض موعود آرمان شهر یهودیان جهان را پایه گذاری کنند. ولی آیا واقعیت ماجرا همین است؟

در بررسی ریشه های تشکیل دولت مستقل یهودی در سرزمین فلسطین با فردی به نام تئودور هرتزل به عنوان پایه گذار و رهبر جنبش صهیونیسم آشنا می شویم. هرتزل عقیده داشت یهودی ستیزی و احساسات ضدیهودی مشکلی است که اجازه نمی دهد یهودیان در ارامش زندگی کنند و تنها راه درمان آن ایجاد دولتی مستقل برای یهودیان در سرزمینی جداگانه است. آن ها در ظاهر معترض به تبعیض هایی بودند که دولت ها و ملت ها بین یهودیان و پیروان سایر ادیان قائل می شدند؛ ولی مطالعۀ جنبش صهيونيسم نشان می دهد تفکر پنهان پشت این جنبش نوعی نژادپرستی افراطی است. آن ها خود را از همه برتر می دانستند و نگاهی پست به دیگران داشتند. هدف اصلی این جنبش کسب برتری در همۀ جنبه ها از جمله سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، هنری، اجتماعی و نظامی بر کل نژادها و ملیت های موجود در جهان بوده است.

معمولاً تشکیل هر جنبش، گفتمان یا مجموعه ای باید هماهنگی و یکدستی خاصی بین اعضای آن ایجاد کند و تفاوت ها و تبعیض های درونی را از بین ببرد؛ با این تعریف انتظار می رود جنبش صهیونیسم با تشکیل دولت مستقل یهودی، مجموعۀ یکپارچه و هماهنگی از یهودیان را دور هم جمع کرده باشد.

وقتی اعتراض به تبعیض و تفاوت ها بهانۀ تشکیل دولت و کشوری مستقل است دیگر نباید نشانه ای از این موارد در آن دولت و کشور دیده شود. مطالعۀ وضعیت درونی اسرائیل نشان می دهد طبقه بندی های خاصی در زمینه های اقتصادی، مذهبی و اجتماعی در میان یهودیان وجود دارد؛ آیا این مسئله با اهداف اولیۀ تشکیل وطن ملی یهود در تضاد نیست؟ در این مقاله با مرور بخشی از مسائل اجتماعی، سیاسی و اقتصادی موجود در اسرائیل سعی می کنیم موضوع تضاد طبقاتی در میان یهودیان را بررسی کرده و کشف کنیم آیا اسرائیل به معنای واقعی همان کشور و ملت یکدست و هماهنگی است که ادعای آن را دارد یا کشوری سرشار از تضادها و تفاوت ها است؟

مسائل اجتماعی یهودیان اسرائیل

برای بررسی وضعیت اجتماعی هر جامعه ای باید شاخص هایی از جمله جمعیت، قومیت، نژاد و تفکرات مذهبی مردم آن را مورد توجه قرار داد. برای تشخیص وجود یا عدم وجود تضاد طبقاتی در میان یهودیان اسرائیل هم نیاز است این موارد دربارۀ یهودی های ساکن این سرزمین مطالعه شود. تصویری که اسرائیلی ها از بیرون سعی در نمایش آن به دنیا دارند دولت و ملتی یکپارچه و هماهنگ است که همگی با هدفی مشترک دور هم جمع شده اند؛ ولی واقعیت درونی خبر از وجود چندگانگی در حوزۀ مسائل اجتماعی و همچنین تضاد طبقاتی در میان یهودیان اسرائیل می دهد. مسائل مختلفی وجود دارد که می تواند عامل ایجاد چنین تضادی باشد. در ادامه چند مورد از شاخص های وضعیت اجتماعی اسرائیل و نقش آن ها در ایجاد تضاد طبقاتی در میان یهودیان را بررسی می کنیم.

مسئله جمعیت

جمعیت یکی از شاخص هایی است که کارکردی دوگانه، در تقویت یا تضعیف کشورها، دارد؛ افزایش جمعیتِ همسو با اهداف و آرمان های یک کشور نقطۀ قوت مهمی برای آن به شمار می آید. در سال های اولیۀ تشکیل اسرائیل و در چندین موج مختلف، یهودیان از سراسر دنیا به سوی این سرزمین مهاجرت کردند که منجر به افزایش و تجمع جمعیت یهودی ها در اسرائیل شد؛ اتفاقی که به سود اهداف بنیان گذاران این رژیم بود، اما بررسی جدیدترین آمارها نشان از کاهش نرخ جمعیت در میان عمدۀ گروه های یهودیان دارد؛ این کم شدن جمعیت نتیجۀ کاهش نرخ تولد، کاهش مهاجرت به اسرائیل و همچنین افزایش مهاجرت معکوس یهودیان به سرزمین های دیگر است. مسئلۀ جمعیت که روزی بنیان گذاران رژیم صهیونیستی آن را عامل تقویت قدرت می دانستند، امروزه به مهم‎ترین چالش بقای این رژیم تبدیل شده است.

اسرائیل با وضع «قانون بازگشت» و ارائۀ خدمات به یهودیان و یهودی تبارهایی که وارد خاک این سرزمین می شوند در تلاش است مسئلۀ جمعیت را سامان دهد، اما بررسی دلایل کاهش مهاجرت به اسرائیل و همچنین مهاجرت معکوس به خارج از این سرزمین نشان از نارضایتی یهودیان از وضعیت رفاه و عدالت اجتماعی و همچنین امنیت این کشور دارد. این مسئله حقیقتی تلخ برای یهودیانی است که با رویای تأمین امنیت و رفاه، کشورهای خود را ترک کرده و به اسرائیل مهاجرت کرده اند. مردمی که روزی در اعتراض به تبعیض  علیه یهودی ها از موطن خود کوچ کرده بودند حالا در اسرائیل به معضل تضاد طبقاتی در میان یهودیان دچار شده اند.

تعدد اقوام و ملیت

گاهی راه حلی که برای حل یک معضل ارائه می شود، خود می تواند در ادامه عامل ایجاد مشکلات جدید باشد. مهاجرت یهودیان از سراسر دنیا به اسرائیل راهکاری بود که در ابتدا برای افزایش جمعیت ارائه کردند، ولی در ادامه همین راه حل عامل ایجاد چند دستگی و تضاد طبقاتی در میان یهودیان اسرائیل شد. گروه های مختلفی از یهودیان با نژادها، ملیت ها، زبان ها و فرهنگ های گوناگون در کنار هم قرار گرفته بودند و تعیین فرهنگ و زبانی مشترک که بر همۀ آن ها حاکم شود کار دشواری بود.

علی رغم تصور کلی از اسرائیل که بسیاری آن را سرزمینی با مردمانی یهودی می دانند، جمعیت اسرائیل از ابتدا ترکیبی با درصدهای متفاوت از مردم با نژادها، ملیت ها و ادیان مختلف بوده است؛ ترکیبی که در طول زمان درصدهای آن تغییر کرده، ولی به طور عمده بیشترین میزان جمعیت شامل یهودیان، بعد از آن عرب ها و در آخر اقلیت های دیگر بوده است. نمونه هایی از اقوام ساکن در اسرائیل عبارتند از یهودی های سفاردی و اشکنازی، فلاشا، اقوام چَرکَس ، دُروز، میزراهی، ارمنی ، آشوری، مسیحیان عرب، کردها، سامری ها و مسلمانان فلسطینی!

اگر فقط یهودیان ساکن در اسرائیل را در نظر بگیریم، باز هم با طبقات مختلفی مواجه هستیم؛ چون گروهی از یهودیان که خود را دارای فرهنگ و تمدن برتر نسبت به دیگر گروه های یهودی می دانند، حس مالکیت بیشتری نسبت به این سرزمین داشته و امکانات و شرایط ویژه تری را متعلق به خود می دانند؛ این مورد باعث می شود برخی از یهودیان در درجات بعدی اهمیت قرار بگیرند.

یکی از ریشه های اصلی تضاد طبقاتی در میان یهودیان تقسیم بندی آن ها به سه درجه و گروه مختلف است؛ این درجه بندی عبارتست از یهودیان مهاجر غربی، یهودیان مهاجر شرقی و عرب و یهودیان مهاجر آفریقایی و سیاه پوست. این درجه بندی ها تعیین می کند کدام گروه ها حقوقی مانند حق رأی و کسب مقام و درجات دولتی داشته باشند. بیشترین تبعیض نسبت به دستۀ سوم، یعنی یهودیان سیاه پوست، روا داشته شده است. این گروه از کمترین حقوق شهروندی برخوردارند.

یکی از آثار وجود تضاد طبقاتی در میان یهودیان وقوع فاجعۀ پزشکی دربارۀ یهودی های یمنی تبار است که به آن اشاره می کنیم.

مهاجرت به بهشت موعود یا قتلگاه؟

«سرزمین بدون ملت برای ملت بدون سرزمین» این شعاری بود که در ابتدای قرن بیستم یهودیان را از سرزمین های اصلی خود به سمت فلسطین اشغالی کشاند. مردمی که اغلب از طبقات پایین جوامع خود بوده و در آرزوی رسیدن به یک زندگی آسان روانه اردوگاه ها و شهرک های تازه تاسیس در خاک فلسطین شدند. پس از یهودیان اشکنازی که اصالتا اروپایی تبار بودند، اولین مهاجرت ها به فلسطین از یمن و سوریه اتفاق افتاد. صدها نفر از کودکان یهودیان یمنی به محض پای گذاشتن به فرودگاه «تل آویو» که در آن زمان «لد» خوانده می شد و یا پس از انتقال به اردوگاه موقت «معبروت» که به آنها اختصاص یافته بود، به بهانه های مختلف از جمله بیماری و چکاب و گرفتن آزمایش از خانواده ها جدا و به بیمارستان ها سپرده  شدند. کودکانی که دیگر هیچ رد و نشانی از آنها در تاریخ وجود ندارد و تنها چند روز بعد از جدایی اجباری خبر مرگ آنها بدون تحویل جسد یا آدرس محل خاکسپاری به خانواده هایشان داده  شد. نکته عجیب تر این است که حتی مسئولان وقت از صدور گواهی رسمی فوت برای این کودکان و دادن آن به خانواده های منتظر و ناباورشان امتناع کردند.

سال ۱۹۵۳ میلادی بالاترین آمار مفقودی در میان کودکان مهاجران یمنی به وجود آمد و موجب اعتراض های شدید بسیاری از خانواده های مهاجر از جمله خانواده هایی که کودکان خود را از دست داده بودند، شد. سه کمیته حقیقت یاب در سالهای ۱۹۶۷، ۱۹۸۸ و ۱۹۹۵ تشکیل شد و در سال ۲۰۰۱ میلادی گزارشی به کابینه وقت رژیم صهیونیستی ارائه داده شد. هر سه این کمیته ها اعلام کردند که این کودکان به دلیل بیماری جان سپرده اند، اما خانواده های آنها ضمن تکذیب این گزارش ها افشا کرده بودند که در مواردی از سوی مسئولان و مقامات ذیربط تهدید شده و با درخواست عدم پیگیری شکایات خود مواجه شده اند.

اوایل چنین تصور میشد که اغلب این کودکان به خانواده های اشکنازی فروخته شده اند، اما به مرور ابعاد دیگری از این جنایت روشن شد. گزارش روزنامه اسرائیل الیوم از «انجام برخی آزمایش های علمی و پزشکی روی این کودکان یمنی بدون اطلاع و کسب موافقت خانواده هایشان» پرده برداشت، آزمایش هایی که بر اساس اسناد به دست آمده موجب مفقود شدن 5 هزار کودک یمنی طی سال های ۱۹۴۸ تا ۱۹۵۴ میلادی شده است.

اسرائیل الیوم تاکید می کند: برای اولین بار اسناد و گواهی شاهدانی را در اختیار دارد که ثابت می کند، این کودکان در قید حیات در معرض انواع آزمایش های پزشکی قرار گرفته اند که برای اولین بار در دنیا انجام می شده و در واقع این کودکان یهودی تبار به موش های آزمایشگاهی اسرائیل تبدیل شده و توسط این دانشمندان جنایت کار به قتل رسیده اند. علاوه بر این اسنادی از قاچاق قلب این کودکان وجود دارد.

البته این فاجعه تنها به کودکان مهاجران یمنی خلاصه نمی شود و بسیاری از خانواده های یهودی که از لهستان، آلمان، رومانی، مجارستان، چک و اسلواکی مهاجرت کرده و در شهرک های دیمونا، کفار سابا، بیتح تکفا، قدس، تل آویو و حیفا در سرزمین های اشغالی ساکن شده بودند، با یکی از دو سانحۀ مفقود شدن فرزندان و یا خبر مرگ نوزادان چند روزه خود مواجه بوده اند. در واقع تمامی این کودکان قربانیان بی گناه تضاد طبقاتی عمیق موجود در باورهای سیاسی رژیم جعلی اسرائیل هستند. تضاد و تبعیضی که برخلاف باورهای یهودیان حتی در میان مردم اسرائیل هم به وضوح به چشم می آید.

تفکرات مذهبی یهودیان

وقتی صحبت از یهودیان ساکن اسرائیل می شود بسیاری از افراد گمان می کنند با گروه بزرگ و هماهنگی از پیروان دین یهودیت مواجه هستند که در کنار تعداد کمی از پیروان سایر ادیان در این سرزمین زندگی می کنند؛ ولی واقعیت ماجرا این است که یهودیان حتی در مسئلۀ دین و تفکرات مذهبی هم یکدست نیستند و تضاد طبقاتی در میان یهودیان در این زمینه هم وجود دارد.

با توجه به حضور یهودیان از نژاد و ملیت های مختلف در این سرزمین، ریاست خاخام های اسرائیل اصالت یهودیت افراد را تعیین می کنند و بر اساس معیارهای سنجش خود برخی ساکنین را یهودی نمی دانند؛ همین مسئله موجب تقسیم بندی گروه های یهودیان به درجه های مختلف شده که نمونه ای از این گروه ها و تفکرات مذهبی عبارتند از: حریدی ها، حسیدی ها، ارتودوکس های مدرن، داتی ها، ماسورتی ها، هیلونی ها و قرائیم.

تفاوت این گروه ها به نوع و شدت اعتقادات آن ها برمی گردد و همین اختلاف باورها باعث شده سبک های زندگی متفاوتی داشته باشند. فرقه هایی که از سوی ریاست خاخام ها تأیید نمی شوند دارای درجۀ اعتبار و اهمیت کمتری هستند. این دسته بندی ها در زمینۀ مذهبی به مرور منجر به تضاد طبقاتی در میان یهودیان و ایجاد شکاف اجتماعی شده، شکافی که با گذشت زمان در حال تشدید است و می تواند یکی از عوامل فروپاشی و زوال اسرائیل از درون باشد.

مسائل سیاسی و اقتصادی یهودیان اسرائیل

علاوه بر مسائل اجتماعی، معضلات و اختلاف های بسیاری در زمینه های اقتصادی و سیاسی هم در اسرائیل وجود دارد. وجود گروه های مختلف یهودی، چه از نظر تفکر مذهبی و چه ملیت، منجر به ایجاد احزاب و فرقه های گوناگونی شده که هرکدام به دنبال سهم خواهی و قدرت طلبی هستند. یهودیانی که از اروپا و آمریکا به اسرائیل مهاجرت کرده اند خود را در درجۀ اول تقسیم بندی یهودیان می دانند و همین امر باعث شده در مسائل سیاسی هم همواره بالاترین مقام های دولتی را تصاحب کنند؛ موردی که برای یهودیان مهاجر شرقی سخت و تقریباً غیرممکن است. وضعیت یهودیان سیاه پوست در این زمینه بسیار اسفناک است و آن ها حتی در مسائل سیاسی حق رأی هم ندارند.

وجود تضاد طبقاتی در میان یهودیان باعث ایجاد فضای چندقطبی سیاسی شده و اجازه نمی دهد جریان های سیاسی با هم متحد شوند؛ عدم اتحاد سیاسی مانعی بزرگ برای ایجاد وحدت ملی است، وحدتی که اسرائیلی ها در ابتدای تشکیل وطن ملی یهود رویای آن را به یهودیان سراسر دنیا فروخته بودند.

بررسی مسائل اقتصادی اسرائیل نشان می دهد اصالت و ریشۀ هر فرد نقش مستقیمی در تعیین وضعیت اقتصادی و مالی او دارد؛ در حال حاضر سیاست های مالی به سود یهودیان اشکنازی تنظیم شده و باعث فقر و بیکاری یهودیان سفاردی است.

وجود تضاد طبقاتی در میان یهودیان ارتباط مستقیمی با بحران های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی اسرائیل دارد؛ بحران هایی که بسیاری از مردم را از زندگی در این سرزمین نا امید کرده است؛ در کنار این موارد، ماجرای هفت اکتبر هم دلیل مضاعفی برای مهاجرت بسیاری از یهودیان اسرائیل به خارج از این سرزمین است؛ چنانچه آخرین آمار آژانس بین المللی یهود نشان می دهد، هفتاد درصد اسرائیلی ها معتقدند اگر امکانات مادی برای آن ها در کشورهای دیگر فراهم شود، اسرائیل را ترک می کنند، شصت و هشت درصد به دنبال دریافت تابعیت از کشورهای دیگر هستند و هفتاد و سه درصد به ناتوانی مقام های رژیم صهیونیستی در تأمین آیندۀ روشن برای کودکان و نوجوانان این سرزمین باور دارند.

بررسی نظرسنجی ها و مطالعات آماری نشان می دهد میزان رضایتمندی مردم اسرائیل از مقامات این رژیم کاهش شدیدی یافته است. در اعتراض به سیاست های نتانیاهو و مسائلی که منجر به تضاد طبقاتی در میان یهودیان می شود تجمع های گوناگونی برپا شده که شاید مهمترین آن ها شنبه های اعتراضی تل آویو است.

در این مقاله بخشی از مسائل اجتماعی، سیاسی و اقتصادی اسرائیل را بررسی کردیم. وجود گروه های مختلف از نژاد و ملیت های گوناگون و با تفکرات مذهبی متنوع باعث ایجاد تضاد طبقاتی در میان یهودیان شده است؛ این تضاد ریشۀ وقوع بحران  در زمینه های مختلف و موجب نا امیدی مردمی است که روزی به امید زندگی در شرایط عادلانه و بدون تبعیض سرزمین های خود را به سوی اسرائیل ترک کردند.

اگر شما هم با ابعاد دیگری از این تبعیض طبقاتی آشنا هستید، لطفاً با ما در میان بگذارید.

 

اشتراک گذاری در
مقالات مشابه
کامنت خود را بگذارید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *