1. خانه
  2. انسان کیست؟
  3. ویژگی‌های جهان درون انسان

ویژگی‌های جهان درون انسان

ویژگی‌های جهان درون انسان

قیمت حقیقی انسان و مقام غایی او در آفرینش

در جهانِ درون انسان، 5 نوع زندگی جریان دارد.

«هستی» به چه معناست؟

خداوند در جهان تو، جا می‌شود!

خداوند با مخلوقات خود چه تفاوتی دارد؟

خداوند مربّی جهانِ درونِ انسان‌ها

عالی‌ترین مخلوق = شبیه‌ترین مخلوق به خداوند

مسیر آمدن انسان به دنیا و رفتن او از دنیا

اشتراک گذاری در

«وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ؛ و هرگز گمان مبر آنان که در راه خدا کشته شدند مرده‌اند، بلکه زنده‌اند و نزد پروردگارشان روزی داده می‌شوند.» (آل‌عمران، ۱۶۹)

«لَهُمْ فِي‌ها مَا يَشَاءُونَ خَالِدِينَ؛ در آنجا هر چه بخواهند در حالی که جاودانه اند برای آنان فراهم است.» (الفرقان، ۱۶)

«لَهُمْ فِي‌ها فَاكِهَةٌ وَلَهُمْ مَا يَدَّعُونَ؛ برای آنان در آنجا میوه ‌ها [ی عالی و مطبوع] و آنچه دلشان بخواهد فراهم است.» (یس، ۵۷)

«يُطَافُ عَلَيْهِمْ بِصِحَافٍ مِنْ ذَهَبٍ وَأَكْوَابٍ وَفِي‌ها مَا تَشْتَهِيهِ الْأَنْفُسُ وَتَلَذُّ الْأَعْيُنُ وَأَنْتُمْ فِي‌ها خَالِدُونَ؛ ظرف‌هایی از طلا [که پر از طعام است] و جام‌هایی [زرین که پر از شراب طهور است] گرداگرد آنان می‌گردانند، و در آنجا آنچه دل‌‌ها می‌خواهد و چشم‌‌ها از آن لذّت می‌برد، آماده است، و شما [ای پرهیزکاران!] در آن جاودانه‌اید.» (الزخرف، ۷۱)

پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم): «مَن عَرَفَ نَفسَهُ فقَد عَرَفَ رَبَّهُ.» (منسوب به جعفر بن محمد، مصباح الشریعه، بیروت، مؤسسه الأعلمی للمطبوعات، ۱۴۰۰ق، ص۱۳) (هر كه خود را شناخت، پروردگارش را شناخت.)

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ؛ به نام خدا که رحمتش بی‌اندازه است و مهربانی‌اش همیشگی؛ بگو: او خدای یکتاست.» (التوحید، ۱)

«…إِنَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ مُحِيطٌ؛ …یقیناً او به همه چیز [با قدرت و دانش بی‌نهایتش] احاطه دارد.» (فصلت، ۵۴)

«الْحَمْدُ لِلَّهِ الْأَوَّلِ بِلَا أَوَّلٍ کانَ قَبْلَهُ وَ الْآخِرِ بِلَا آخِرٍ یکونُ بَعْدَهُ؛ حمد خدایی را که اول همه آثار هستی اوست و قبل از او اوّلی نبوده، و آخر است بی ‏آنکه پس از او آخری باشد.» (صحیفه سجادیه، دعای اول)

امام علی(علیه‌السلام): «داخِلٌ فِی الاَشیاء لا بِالمُمازَجَه وَ خارِجٌ عَن‌ها لا بِالمُباینه.» (مازندرانی، ملاصالح بن احمد، شرح اصول الکافی، گردآورنده علی اکبر غفاری، تعلیق ابوالحسن شعرانی، تهران، المکتبة الاسلامية للنشر و التوزیع، ۱۳۴۲، ج۳، ص۸۲) (خداوند داخل همه چیز است نه به آمیختگی و خارج از همه چیز است نه به جدایی.)

«وَلِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَالْمَغْرِبُ فَأَيْنَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ وَاسِعٌ عَلِيمٌ؛ مالکیّتِ مشرق و مغرب فقط ویژه خداست؛ پس به هر کجا رو کنید آنجا روی خداست. یقیناً خدا بسیار عطا کننده و داناست.» (البقره، ۱۱۵)
«قَالَتْ رُسُلُهُمْ أَفِي اللَّهِ شَكٌّ فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ…؛ پیامبرانشان گفتند: آیا در خدا که آفرینندۀ آسمان‌‌ها و زمین است، شکی هست؟…» (ابراهیم، ۱۰)

امیرمؤمنان(علیه‌السلام): «لَمْ أَكُ بِالَّذِي أَعْبُدُ مَنْ لَمْ أَرَهُ.» (مفید، محمد بن محمد، الإرشاد فی معرفة حجج الله على العباد؛ مصحح مؤسسة آل البیت علیهم السلام لاحیاء التراث، قم، المؤتمر العالمی لألفية الشيخ المفيد، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۲۲۴) (چنين نبوده‌ام كه پرستش كنم كسى را كه نديده باشم.)

«أَنَّ اللَّهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ؛ بدانید که خدا میان آدمی و دلش حایل و مانع می‌شود [تا حق را باطل و باطل را حق مپندارد].» (الانفال، ۲۴)

«أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ بِالْحَقِّ إِنْ يَشَأْ يُذْهِبْكُمْ وَ يَأْتِ بِخَلْقٍ جَدِيدٍ؛ [ای انسان!] آیا [به طور قطع و یقین] ندانسته‌ای که خدا آسمان‌‌ها و زمین را بر پایۀ درستی، راستی، نظم و حساب آفرید؟ اگر بخواهد شما را از میان می‌برد و خلقی جدید می‌آورد.» (ابراهیم، ۱۹)

پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم): «إذا قامَ العَبدُ في صَلاتِهِ ذُرَّ البِرُّ عَلى رَأسِهِ حَتّى يَركَعَ، فَإِذا رَكَعَ عَلَتهُ رَحمَهُ اللّهِ حَتّى يَسجُدَ و السَّاجِدُ يَسجُدُ عَلى قَدَمَيِ اللّهِ تَعالى، فَليَسأَل‌ و ليَرغَب.» (متقی هندی، علی بن حسام الدین، کنز العمّال فی سنن الاقوال و الافعال، محقق بکری حيانی و صفوه السقا، بیروت، مؤسسه الرساله، ۱۴۰9ق، ج 7، ص 289) (آنگاه که بنده در نمازش برخیزد، نیکی بر سرش افشانده می‌شود تا به رکوع برود و چون به رکوع رفت، رحمت خدا او را احاطه می‌کند تا به سجده برود و سجده کننده بر روی پاهای خداوند افتاده است از این رو، باید از او بخواهد و به آنچه نزد او است، دل نبندد.)

«قَالَ رَجُلٌ عِنْدَهُ اَللَّهُ أَكْبَرُ فَقَالَ اَللَّهُ أَكْبَرُ مِنْ أَيِّ شَيْءٍ فَقَالَ مِنْ كُلِّ شَيْءٍ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّه عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ حَدَّدْتَهُ فَقَالَ اَلرَّجُلُ كَيْفَ أَقُولُ قَالَ قُلْ اَللَّهُ أَكْبَرُ مِنْ أَنْ يُوصَفَ.» (کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، گردآورنده علی اکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۸۹ق، ج۱، ص۱۱۸) (مردى خدمت امام صادق عليه السلام عرض كرد: اللّ ه اكبر (خدا بزرگتر است) فرمود، خدا از چه بزرگتر است‌؟ عرض كرد: از همه چيز، فرمود: خدا را محدود ساختى، عرض كرد: پس چه بگويم‌؟ فرمود: بگو خدا بزرگتر از آنست كه وصف شود.)

حضرت علی(علیه‌السلام): «…إِلَهِي كَفَى لِي عِزّاً أَنْ أَكُونَ لَكَ عَبْداً وَ كَفَى بِي فَخْراً أَنْ تَكُونَ لِي رَبّاً.» (ابن بابویه، محمد بن علی، الخصال، مصحح علی اکبر غفاری، قم، جماعة المدرسين فی الحوزة العلمیة بقم. مؤسسة النشر الإسلامی، ۱۴۱۶ق، ج ۲، ص ۴۲۰) (خداى من! مرا همين عزت بس كه تو را بنده باشم و همين سربلندى‌ام بس كه تو پروردگار من باشى.)

«إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ؛ [پروردگارا!] تن‌ها تو را می‌پرستیم وتن‌ها از تو کمک می‌خواهیم.» (الفاتحه، ۵)

«اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِمَعَانِي جَمِيعِ مَا يَدْعُوكَ بِهِ وُلاةُ أَمْرِكَ … لا فَرْقَ بَيْنَكَ وَ بَيْنَ‌ها إِلا أَنَّهُمْ عِبَادُكَ وَ خَلْقُكَ؛ بارالها، به‌حقّ همۀ حقایقی که والیانِ اَمرَت تو را با آن می‌خوانند از تو درخواست می‌‌نمایم … هیچ فرقى بین تو و آن‌ها نیست مگر اینکه آنان بنده و مخلوق تو هستند.» (دعای امام زمان (علیه‌السلام) در ماه رجب)

پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم): «اَلْوَلَدُ سَيِّدٌ سَبْعَ سِنِينَ وَ عَبْدٌ سَبْعَ سِنِينَ وَ وَزِيرٌ سَبْعَ سِنِينَ فَإِنْ رَضِيتَ أَخْلاَقَهُ لِإِحْدَى وَ عِشْرِينَ وَ إِلاَّ فَاضْرِبْ عَلَى جَنْبِهِ فَقَدْ أَعْذَرْتَ إِلَى اَللَّهِ تَعَالَى.» (طبرسی، حس بن فضل، مکارم الاخلاق، قم، الشریف الرضی، ۱۳۷۰، ج۱، ص۲۲۲) (فرزند تا هفت سال ارباب است و هفت سال مثل بنده است (بايد تربيت شود) و هفت سال وزير است. پس اگر در بيست و يك سالگى از اخلاق او راضى بودى كه هيچ وگرنه به پهلويش بزن (او را به حال خود واگذار) كه نزد خداوند تعالى معذورى.)

«فَلَمَّا كَانَ فِي اَلسَّحَرِ اِرْتَحَلَ اَلْحُسَيْنُ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَبَلَغَ ذَلِكَ اِبْنَ اَلْحَنَفِيَّةِ فَأَتَاهُ فَأَخَذَ زِمَامَ نَاقَتِهِ اَلَّتِي رَكِبَ‌ها فَقَالَ لَهُ يَا أَخِي أَلَمْ تَعِدْنِي اَلنَّظَرَ فِيمَا سَأَلْتُكَ قَالَ بَلَى قَالَ فَمَا حَدَاكَ عَلَى اَلْخُرُوجِ عَاجِلاً فَقَالَ أَتَانِي رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ بَعْدَ مَا فَارَقْتُكَ فَقَالَ يَا حُسَيْنُ عَلَيْهِ السَّلاَمُ اُخْرُجْ فَإِنَّ اَللَّهَ قَدْ شَاءَ أَنْ يَرَاكَ قَتِيلاً فَقَالَ لَهُ اِبْنُ اَلْحَنَفِيَّةِ «إِنّا لِلّهِ وَ إِنّ اإِلَيْهِ راجِعُونَ» فَمَا مَعْنَى حَمْلِكَ هَؤُلاَءِ اَلنِّسَاءَ مَعَكَ وَ أَنْتَ تَخْرُجُ عَلَى مِثْلِ هَذِهِ اَلْحَالِ قَالَ فَقَالَ لَهُ قَدْ قَالَ لِي إِنَّ اَللَّهَ قَدْ شَاءَ أَنْ يَرَاهُنَّ سَبَايَا وَ سَلَّمَ عَلَيْهِ وَ مَضَى؛ خبر كوچ كردن حسين به محمّد بن حنفيّه رسيد، آمد و زمام شترى را كه حضرت سوار بر آن بود بگرفت و عرض كرد: برادر مگر وعده نفرمودى كه پيشنهاد مرا مورد توجّه قرار دهى‌؟ فرمود: چرا، عرض كرد: پس چرا باين شتاب بيرون ميروى‌؟ فرمود: پس از آنكه از تو جدا شدم رسول خدا صلّى‌اللّه‌عليه‌واله نزد من آمد و فرمود: حسين بيرون برو كه مشيّت خداوندى بر اين است كه تو را كشته به بيند، محمّد بن حنفيّه گفت: انّا اللّه و انّا اليه راجعون، حال كه تو با اين وضع بيرون ميروى پس همراه بردن اين زنان چه معنى دارد؟ فرمود: رسول خدا صلى‌اللّه‌عليه‌واله بمن فرمود: مشيّت خدا بر اين شده است كه آنان را نيز اسير و گرفتار به بيند اين بگفت و با محمّد خداحافظى فرموده و حركت كرد.» (ابن طاووس، علی بن موسی، اللهوف فی قتلى الطفوف، مترجم احمد فهری زنجانی، تهران، جهان، ۱۳۴۸، چاپ اول، ص۶۴)

«وَ اَسَئلهُ اَن يُبَلغَنيَ المَقامَ الَمحمودَ لَكُمُ عِنْدَ اللهِ؛ و از او می‌خواهم که مرا برساند به مقام ستوده‌ای که برای شما نزد خداست.» (زیارت عاشورا)

پنج نوع زندگی در جهان درون انسانها جریان دارد. که هر کدامشان جذابیت‌ها، امیال و معشوق‌های گوناگون
دارند. برقراری تعادل در این جریان 5گانه و حفظ سلامتِ حرکتش در مسیر زندگی به سمت مقصد غایی‌، نیازمند شناخت این 5 بخش است. شناخت این بخش‌ها و اولویت شناسی میان آنها، انسان را از انتخابها، ارتباطات، افکار و رفتار اشتباه حفظ می‌کند.

این یک عنوان است

۲۲ مرداد ۱۴۰۳

لورم ایپسوم متن ساختگی با تولید سادگی نامفهوم از صنعت چاپ لورم ایپسوم متن ساختگی با تولید سادگی نامفهوم از صنعت چاپ لورم ایپسوم متن ساختگی است.گی نامفهوم از صنعت چاپ لورم ایپسوم متن ساختگی است.لورم ایپسوم متن ساختگی با تولید سادگی نامفهوم از صنعت چاپ لورم ایپسوم متن ساختگی با تولید سادگی نامفهوم از صنعت چاپ لورم ایپسوم متن ساختگی است.

پاسخ

میپسندم

نمی پسندم

این یک عنوان است

۲۲ مرداد ۱۴۰۳

لورم ایپسوم متن ساختگی با تولید سادگی نامفهوم از صنعت چاپ لورم ایپسوم متن ساختگی با تولید سادگی نامفهوم از صنعت چاپ لورم ایپسوم متن ساختگی است.گی نامفهوم از صنعت چاپ لورم ایپسوم متن ساختگی است.لورم ایپسوم متن ساختگی با تولید سادگی نامفهوم از صنعت چاپ لورم ایپسوم متن ساختگی با تولید سادگی نامفهوم از صنعت چاپ لورم ایپسوم متن ساختگی است.

پاسخ

میپسندم

نمی پسندم

این یک عنوان است

۲۲ مرداد ۱۴۰۳

لورم ایپسوم متن ساختگی با تولید سادگی نامفهوم از صنعت چاپ لورم ایپسوم متن ساختگی با تولید سادگی نامفهوم از صنعت چاپ لورم ایپسوم متن ساختگی است.گی نامفهوم از صنعت چاپ لورم ایپسوم متن ساختگی است.لورم ایپسوم متن ساختگی با تولید سادگی نامفهوم از صنعت چاپ لورم ایپسوم متن ساختگی با تولید سادگی نامفهوم از صنعت چاپ لورم ایپسوم متن ساختگی است.

پاسخ

میپسندم

نمی پسندم

این یک عنوان است

۲۲ مرداد ۱۴۰۳

لورم ایپسوم متن ساختگی با تولید سادگی نامفهوم از صنعت چاپ لورم ایپسوم متن ساختگی با تولید سادگی نامفهوم از صنعت چاپ لورم ایپسوم متن ساختگی است.گی نامفهوم از صنعت چاپ لورم ایپسوم متن ساختگی است.لورم ایپسوم متن ساختگی با تولید سادگی نامفهوم از صنعت چاپ لورم ایپسوم متن ساختگی با تولید سادگی نامفهوم از صنعت چاپ لورم ایپسوم متن ساختگی است.

پاسخ

میپسندم

نمی پسندم

«وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ؛ و هرگز گمان مبر آنان که در راه خدا کشته شدند مرده‌اند، بلکه زنده‌اند و نزد پروردگارشان روزی داده می‌شوند.» (آل‌عمران، ۱۶۹)

«لَهُمْ فِي‌ها مَا يَشَاءُونَ خَالِدِينَ؛ در آنجا هر چه بخواهند در حالی که جاودانه اند برای آنان فراهم است.» (الفرقان، ۱۶)

«لَهُمْ فِي‌ها فَاكِهَةٌ وَلَهُمْ مَا يَدَّعُونَ؛ برای آنان در آنجا میوه ‌ها [ی عالی و مطبوع] و آنچه دلشان بخواهد فراهم است.» (یس، ۵۷)

«يُطَافُ عَلَيْهِمْ بِصِحَافٍ مِنْ ذَهَبٍ وَأَكْوَابٍ وَفِي‌ها مَا تَشْتَهِيهِ الْأَنْفُسُ وَتَلَذُّ الْأَعْيُنُ وَأَنْتُمْ فِي‌ها خَالِدُونَ؛ ظرف‌هایی از طلا [که پر از طعام است] و جام‌هایی [زرین که پر از شراب طهور است] گرداگرد آنان می‌گردانند، و در آنجا آنچه دل‌‌ها می‌خواهد و چشم‌‌ها از آن لذّت می‌برد، آماده است، و شما [ای پرهیزکاران!] در آن جاودانه‌اید.» (الزخرف، ۷۱)

پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم): «مَن عَرَفَ نَفسَهُ فقَد عَرَفَ رَبَّهُ.» (منسوب به جعفر بن محمد، مصباح الشریعه، بیروت، مؤسسه الأعلمی للمطبوعات، ۱۴۰۰ق، ص۱۳) (هر كه خود را شناخت، پروردگارش را شناخت.)

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ؛ به نام خدا که رحمتش بی‌اندازه است و مهربانی‌اش همیشگی؛ بگو: او خدای یکتاست.» (التوحید، ۱)

«…إِنَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ مُحِيطٌ؛ …یقیناً او به همه چیز [با قدرت و دانش بی‌نهایتش] احاطه دارد.» (فصلت، ۵۴)

«الْحَمْدُ لِلَّهِ الْأَوَّلِ بِلَا أَوَّلٍ کانَ قَبْلَهُ وَ الْآخِرِ بِلَا آخِرٍ یکونُ بَعْدَهُ؛ حمد خدایی را که اول همه آثار هستی اوست و قبل از او اوّلی نبوده، و آخر است بی ‏آنکه پس از او آخری باشد.» (صحیفه سجادیه، دعای اول)

امام علی(علیه‌السلام): «داخِلٌ فِی الاَشیاء لا بِالمُمازَجَه وَ خارِجٌ عَن‌ها لا بِالمُباینه.» (مازندرانی، ملاصالح بن احمد، شرح اصول الکافی، گردآورنده علی اکبر غفاری، تعلیق ابوالحسن شعرانی، تهران، المکتبة الاسلامية للنشر و التوزیع، ۱۳۴۲، ج۳، ص۸۲) (خداوند داخل همه چیز است نه به آمیختگی و خارج از همه چیز است نه به جدایی.)

«وَلِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَالْمَغْرِبُ فَأَيْنَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ وَاسِعٌ عَلِيمٌ؛ مالکیّتِ مشرق و مغرب فقط ویژه خداست؛ پس به هر کجا رو کنید آنجا روی خداست. یقیناً خدا بسیار عطا کننده و داناست.» (البقره، ۱۱۵)
«قَالَتْ رُسُلُهُمْ أَفِي اللَّهِ شَكٌّ فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ…؛ پیامبرانشان گفتند: آیا در خدا که آفرینندۀ آسمان‌‌ها و زمین است، شکی هست؟…» (ابراهیم، ۱۰)

امیرمؤمنان(علیه‌السلام): «لَمْ أَكُ بِالَّذِي أَعْبُدُ مَنْ لَمْ أَرَهُ.» (مفید، محمد بن محمد، الإرشاد فی معرفة حجج الله على العباد؛ مصحح مؤسسة آل البیت علیهم السلام لاحیاء التراث، قم، المؤتمر العالمی لألفية الشيخ المفيد، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۲۲۴) (چنين نبوده‌ام كه پرستش كنم كسى را كه نديده باشم.)

«أَنَّ اللَّهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ؛ بدانید که خدا میان آدمی و دلش حایل و مانع می‌شود [تا حق را باطل و باطل را حق مپندارد].» (الانفال، ۲۴)

«أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ بِالْحَقِّ إِنْ يَشَأْ يُذْهِبْكُمْ وَ يَأْتِ بِخَلْقٍ جَدِيدٍ؛ [ای انسان!] آیا [به طور قطع و یقین] ندانسته‌ای که خدا آسمان‌‌ها و زمین را بر پایۀ درستی، راستی، نظم و حساب آفرید؟ اگر بخواهد شما را از میان می‌برد و خلقی جدید می‌آورد.» (ابراهیم، ۱۹)

پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم): «إذا قامَ العَبدُ في صَلاتِهِ ذُرَّ البِرُّ عَلى رَأسِهِ حَتّى يَركَعَ، فَإِذا رَكَعَ عَلَتهُ رَحمَهُ اللّهِ حَتّى يَسجُدَ و السَّاجِدُ يَسجُدُ عَلى قَدَمَيِ اللّهِ تَعالى، فَليَسأَل‌ و ليَرغَب.» (متقی هندی، علی بن حسام الدین، کنز العمّال فی سنن الاقوال و الافعال، محقق بکری حيانی و صفوه السقا، بیروت، مؤسسه الرساله، ۱۴۰9ق، ج 7، ص 289) (آنگاه که بنده در نمازش برخیزد، نیکی بر سرش افشانده می‌شود تا به رکوع برود و چون به رکوع رفت، رحمت خدا او را احاطه می‌کند تا به سجده برود و سجده کننده بر روی پاهای خداوند افتاده است از این رو، باید از او بخواهد و به آنچه نزد او است، دل نبندد.)

«قَالَ رَجُلٌ عِنْدَهُ اَللَّهُ أَكْبَرُ فَقَالَ اَللَّهُ أَكْبَرُ مِنْ أَيِّ شَيْءٍ فَقَالَ مِنْ كُلِّ شَيْءٍ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّه عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ حَدَّدْتَهُ فَقَالَ اَلرَّجُلُ كَيْفَ أَقُولُ قَالَ قُلْ اَللَّهُ أَكْبَرُ مِنْ أَنْ يُوصَفَ.» (کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، گردآورنده علی اکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۸۹ق، ج۱، ص۱۱۸) (مردى خدمت امام صادق عليه السلام عرض كرد: اللّ ه اكبر (خدا بزرگتر است) فرمود، خدا از چه بزرگتر است‌؟ عرض كرد: از همه چيز، فرمود: خدا را محدود ساختى، عرض كرد: پس چه بگويم‌؟ فرمود: بگو خدا بزرگتر از آنست كه وصف شود.)

حضرت علی(علیه‌السلام): «…إِلَهِي كَفَى لِي عِزّاً أَنْ أَكُونَ لَكَ عَبْداً وَ كَفَى بِي فَخْراً أَنْ تَكُونَ لِي رَبّاً.» (ابن بابویه، محمد بن علی، الخصال، مصحح علی اکبر غفاری، قم، جماعة المدرسين فی الحوزة العلمیة بقم. مؤسسة النشر الإسلامی، ۱۴۱۶ق، ج ۲، ص ۴۲۰) (خداى من! مرا همين عزت بس كه تو را بنده باشم و همين سربلندى‌ام بس كه تو پروردگار من باشى.)

«إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ؛ [پروردگارا!] تن‌ها تو را می‌پرستیم وتن‌ها از تو کمک می‌خواهیم.» (الفاتحه، ۵)

«اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِمَعَانِي جَمِيعِ مَا يَدْعُوكَ بِهِ وُلاةُ أَمْرِكَ … لا فَرْقَ بَيْنَكَ وَ بَيْنَ‌ها إِلا أَنَّهُمْ عِبَادُكَ وَ خَلْقُكَ؛ بارالها، به‌حقّ همۀ حقایقی که والیانِ اَمرَت تو را با آن می‌خوانند از تو درخواست می‌‌نمایم … هیچ فرقى بین تو و آن‌ها نیست مگر اینکه آنان بنده و مخلوق تو هستند.» (دعای امام زمان (علیه‌السلام) در ماه رجب)

پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم): «اَلْوَلَدُ سَيِّدٌ سَبْعَ سِنِينَ وَ عَبْدٌ سَبْعَ سِنِينَ وَ وَزِيرٌ سَبْعَ سِنِينَ فَإِنْ رَضِيتَ أَخْلاَقَهُ لِإِحْدَى وَ عِشْرِينَ وَ إِلاَّ فَاضْرِبْ عَلَى جَنْبِهِ فَقَدْ أَعْذَرْتَ إِلَى اَللَّهِ تَعَالَى.» (طبرسی، حس بن فضل، مکارم الاخلاق، قم، الشریف الرضی، ۱۳۷۰، ج۱، ص۲۲۲) (فرزند تا هفت سال ارباب است و هفت سال مثل بنده است (بايد تربيت شود) و هفت سال وزير است. پس اگر در بيست و يك سالگى از اخلاق او راضى بودى كه هيچ وگرنه به پهلويش بزن (او را به حال خود واگذار) كه نزد خداوند تعالى معذورى.)

«فَلَمَّا كَانَ فِي اَلسَّحَرِ اِرْتَحَلَ اَلْحُسَيْنُ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَبَلَغَ ذَلِكَ اِبْنَ اَلْحَنَفِيَّةِ فَأَتَاهُ فَأَخَذَ زِمَامَ نَاقَتِهِ اَلَّتِي رَكِبَ‌ها فَقَالَ لَهُ يَا أَخِي أَلَمْ تَعِدْنِي اَلنَّظَرَ فِيمَا سَأَلْتُكَ قَالَ بَلَى قَالَ فَمَا حَدَاكَ عَلَى اَلْخُرُوجِ عَاجِلاً فَقَالَ أَتَانِي رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ بَعْدَ مَا فَارَقْتُكَ فَقَالَ يَا حُسَيْنُ عَلَيْهِ السَّلاَمُ اُخْرُجْ فَإِنَّ اَللَّهَ قَدْ شَاءَ أَنْ يَرَاكَ قَتِيلاً فَقَالَ لَهُ اِبْنُ اَلْحَنَفِيَّةِ «إِنّا لِلّهِ وَ إِنّ اإِلَيْهِ راجِعُونَ» فَمَا مَعْنَى حَمْلِكَ هَؤُلاَءِ اَلنِّسَاءَ مَعَكَ وَ أَنْتَ تَخْرُجُ عَلَى مِثْلِ هَذِهِ اَلْحَالِ قَالَ فَقَالَ لَهُ قَدْ قَالَ لِي إِنَّ اَللَّهَ قَدْ شَاءَ أَنْ يَرَاهُنَّ سَبَايَا وَ سَلَّمَ عَلَيْهِ وَ مَضَى؛ خبر كوچ كردن حسين به محمّد بن حنفيّه رسيد، آمد و زمام شترى را كه حضرت سوار بر آن بود بگرفت و عرض كرد: برادر مگر وعده نفرمودى كه پيشنهاد مرا مورد توجّه قرار دهى‌؟ فرمود: چرا، عرض كرد: پس چرا باين شتاب بيرون ميروى‌؟ فرمود: پس از آنكه از تو جدا شدم رسول خدا صلّى‌اللّه‌عليه‌واله نزد من آمد و فرمود: حسين بيرون برو كه مشيّت خداوندى بر اين است كه تو را كشته به بيند، محمّد بن حنفيّه گفت: انّا اللّه و انّا اليه راجعون، حال كه تو با اين وضع بيرون ميروى پس همراه بردن اين زنان چه معنى دارد؟ فرمود: رسول خدا صلى‌اللّه‌عليه‌واله بمن فرمود: مشيّت خدا بر اين شده است كه آنان را نيز اسير و گرفتار به بيند اين بگفت و با محمّد خداحافظى فرموده و حركت كرد.» (ابن طاووس، علی بن موسی، اللهوف فی قتلى الطفوف، مترجم احمد فهری زنجانی، تهران، جهان، ۱۳۴۸، چاپ اول، ص۶۴)

«وَ اَسَئلهُ اَن يُبَلغَنيَ المَقامَ الَمحمودَ لَكُمُ عِنْدَ اللهِ؛ و از او می‌خواهم که مرا برساند به مقام ستوده‌ای که برای شما نزد خداست.» (زیارت عاشورا)

پنج نوع زندگی در جهان درون انسانها جریان دارد. که هر کدامشان جذابیت‌ها، امیال و معشوق‌های گوناگون
دارند. برقراری تعادل در این جریان 5گانه و حفظ سلامتِ حرکتش در مسیر زندگی به سمت مقصد غایی‌، نیازمند شناخت این 5 بخش است. شناخت این بخش‌ها و اولویت شناسی میان آنها، انسان را از انتخابها، ارتباطات، افکار و رفتار اشتباه حفظ می‌کند.

کامنت خود را بگذارید

یک پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

ویدیو مشابه