بررسی تاریخچه سرزمین مقدس یا ارض موعود و دلایل اهمیت آن از نگاه دینی و تاریخی

  1. خانه
  2. تاریخچه اشغال فلسطین
  3. بررسی تاریخچه سرزمین مقدس یا ارض موعود و دلایل اهمیت آن از نگاه دینی و…

سرزمین مقدس برای کدام ادیان مقدس است و از نظر تاریخی چه اهمیتی دارد؟

سرزمین مقدس یا ارض موعود اصطلاحی است که یهودیان برای نامیدن بیت المقدس استفاده می کنند. منطقه ای است که شاید این روزها بتوان آن را ملتهب ترین و جنجالی ترین نقطۀ دنیا دانست؛ سرزمینی با قدمتی بیش از چهار هزار سال، که در تمام این سال ها محل توجه افراد و ادیان مختلف بوده است. سرزمین مقدس یا ارض موعود سرزمینی است که در همۀ برهه های تاریخی مهم بوده و این روزها به دلیل شرایط خاص حاکم بر جهان، به  ویژه بعد از ماجرای هفت اکتبر و طوفان الاقصی، به یکی از پر تکرارترین عبارت ها در صفحات جست و جوی اینترنتی تبدیل شده است. مطالعۀ پیشینۀ تاریخی این سرزمین و اتفاق هایی که در آن رخ داده، دلایل اهمیت این سرزمین را مشخص می کند.

دربارۀ محدوده و وسعت این سرزمین همیشه اختلاف نظرهایی وجود داشته، ولی نکتۀ یکسان در همۀ نقل ها این است که منطقۀ بیت المقدس یا اورشلیم در دوره های مختلف در این محدوده قرار داشته است. اورشلیم به زبان عبری به معنی سرزمین صلح است، چیزی که شاید این منطقه در کمتر برهه ای از زمان به خود دیده باشد! بیت المقدس که امروزه محل دعوای اسرائیلی ها و فلسطینی هاست، از صده ها و هزاره های پیشین محل دعوای ادیان ابراهیمی بوده است. پیروان هر سه دین ابراهیمی یعنی یهودیان، مسیحیان و مسلمانان در این سرزمین دارایی هایی مقدس و معنوی دارند؛ دیوار ندبه، کلیسای مقبرۀ مقدس و مسجد الاقصی نمونه ای از این موارد هستند.

سؤال های زیادی دربارۀ سرزمین مقدس وجود دارد؛ مثلاً بسیاری از افراد فلسطین امروزی را همان سرزمین مقدس می دانند، ولی آیا واقعاً همین طور است؟ آیا درگیری های طولانی مدت اسرائیل و فلسطین به دلیل اهمیت این سرزمین است؟ یک سؤال مهم دیگر این است که چرا اسرائیل برای اشغال سرزمین فلسطین و کشورهای  اطراف دست به هر جنایتی زده  و همچنان به فکر اشغال مناطق بیشتری از خاورمیانه است؟ آیا عجیب نیست که اسرائیل برای اشغال سرزمینی حاضر است زنان و کودکان را بکشد و مردان را به اسارت ببرد؟

شاید برخی افراد گمان کنند اشغالگری های اسرائیل فقط مربوط به سیاست های سرزمینی است، ولی مطالعات بیشتر نشان می دهد که اعتقادی مذهبی اسرائیلی ها را بر آن داشته که برای اشغال فلسطین و سرزمین های اطراف دست به هر جنایتی بزنند؛ بر اساس ادعاها و سخنان اسرائیلی ها، آن ها خود را قوم برتر دانسته و معتقدند به وعدۀ تورات، سرزمینی تحت عنوان سرزمین موعود متعلق به آن ها بوده و حتی بر اساس یکی از فرازهای کتاب تلمود، زندگی در این سرزمین را شرط ایمان می دانند. یهودی ها از ابتدا چنان به این مسئله باور داشتند که تا سالیان سال و پیش از اخراج از این سرزمین توسط رومی ها، گمان نمی کردند اصلاً بتوان در جایی خارج از این سرزمین زندگی کرد و یهودی به حساب آمد.

در این مقاله به مرور تاریخچۀ سرزمین مقدس می پردازیم و با این کار به جواب بسیاری از سؤال ها و ابهاماتی، که این روزها دربارۀ جنگ بین اسرائیل و فلسطین وجود دارد، می رسیم.

تاریخچه چهار هزار ساله سرزمین مقدس

سرزمین مقدس یا سرزمین موعود مکانی است که قوم بنی اسرائیل ادعا می کند خداوند آنجا را به آن ها وعده داده و با همین استدلال همیشه به دنبال راهی برای تصاحب این سرزمین و سکونت در آن بوده اند.

برای مطالعۀ تاریخچۀ این سرزمین باید به چهار هزار سال پیش برگردیم، زمانی که حضرت ابراهیم (علیه السلام) همراه با حضرت لوط (علیه السلام) از بابِل به سمت این سرزمین مهاجرت کردند.[1]

در مطالعات تاریخی نام های مختلفی برای این منطقه ذکر شده است و بیشتر آن ها ریشه در نام اقوامی دارد که آنجا ساکن بوده اند؛ گروهی آنجا را سرزمین کنعان می نامند، چون محل سکونت کنعانیان بوده است؛ کنعان از نوادگان حضرت نوح (علیه السلام) است. برخی مورخان ساکنان این سرزمین را قوم سامی می دانند، قومی که منسوب به سام پسر حضرت نوح (علیه السلام) است. گروهی دیگر از پژوهشگران تاریخ، ساکنان اولیه این سرزمین را قومی به نام فلیسیطی ها می دانند که نام سرزمین فلسطین هم برگرفته از نام همین قوم است.

خداوند در قرآن هنگام اشاره به مهاجرت حضرت ابراهیم (علیه السلام) آنجا را سرزمین پربرکتی برای جهانیان معرفی می کند.[2] به گواه تاریخ، این سرزمین پیش از ورود حضرت ابراهیم (علیه السلام) هم برای ساکنان آن دارای تقدس و جنبۀ معنوی بوده است. شاید یکی از مواردی که همواره در طول تاریخ این منطقه مورد توجه بوده، همین جنبۀ متبرک و معنوی آن باشد.

دربارۀ منزلگاه  نهایی حضرت ابراهیم (علیه السلام) در  هجرت از سرزمین بابل، منابع مختلف مقصد ایشان را شام، ارض مقدس فلسطین، بیت المقدس، رمله، سبع فلسطين (دو منطقه در نزديكى بیت المقدس) و شكيم (نابلس) ياد كرده اند.[3]

اصلی ترین دلیل یهود برای ادعای مالکیت بر سرزمین مقدس

اصلی ترین دلیلی که یهودیان خود را صاحب سرزمین مقدس می دانند عهدی است که خداوند در سرزمین کنعان با حضرت ابراهیم (علیه السلام) بست، بر این اساس از نیل تا فرات به نسل ایشان وعده داده شد.[4] بر اساس آنچه در قرآن و کتاب های تفسیر[5] دربارۀ محدودۀ سرزمین مقدس آمده آن را می توان سرزمینی واقع در حد فاصل مصر تا فرات، مصر و شام یا از فلسطین تا شام در نظر گرفت.

طبق مطالعات تاریخی و بر اساس آنچه در کتاب های آسمانی آمده، حضرت ابراهیم (علیه السلام) و چندین نسل بعد از ایشان تا زمان حضرت یعقوب (علیه السلام)، به مدت چهارصد سال زندگی نسبتاً آرامی در سرزمین کنعان داشتند. قوم بنی اسرائیل در دوران سال خوردگی حضرت یعقوب (علیه السلام) از سرزمین کنعان به سمت مصر مهاجرت کردند؛ خشک سالی دلیل اصلی این مهاجرت بود، البته حضور و جایگاه حضرت یوسف (علیه السلام) در مصر هم در این سفر بی تأثیر نبود.[6]

قوم بنی  اسرائیل حدود چهارصد سال دور از سرزمین فلسطین و در مصر به سر بردند، ولی همیشه سودای بازگشت به سرزمین مقدس را در سر داشتند. آن ها بعد از چند صد سال همراه با جانشین حضرت موسی (علیه السلام)، حضرت یوشع (علیه السلام) و همچنین جمعی از مصریان ناراضی از حکومت به سمت سرزمین فلسطین و شهر اورشلیم حرکت کردند. آن ها به مرور این منطقه را تصرف کرده و اولین کشور یهودی در سرزمین فلسطین را بنیان نهادند؛ البته نتوانستند شهر اورشلیم را فتح کنند.

حاکمیت هر بخش از این سرزمین در اختیار یکی از قبایل دوازده گانۀ قوم یهود بود؛ این شیوۀ حکمرانی باعث می شد آن ها انسجام و قدرت مقابلۀ کافی در برابر دشمنان نداشته باشند. این ضعف آن ها را به این سمت سوق داد که از پیامبر زمان خود بخواهند برای آنان پادشاهی تعیین کند.[7] طالوت برای این منظور انتخاب شد؛ او از نسل بنیامین فرزند حضرت یعقوب (علیه السلام) بود. بعدها این مورد و همچنین وضعیت مالی طالوت باعث ایجاد اعتراضات بنی اسرائیل به این پادشاهی شد.[8]

تابوت عهد و معبد سلیمان دارایی های سرزمین مقدس

یکی از اهداف اصلی بنی اسرائیل تصرف اورشلیم یا بیت المقدس بود، هدفی که در زمان پادشاهی طالوت محقق نشد؛ ولی بعد از او، دامادش حضرت داوود (علیه السلام) به پادشاهی رسید و توانست این شهر را فتح کند.[9] ایشان بیت المقدس را به عنوان پایتخت خود انتخاب کردند. این شهر هم از نظر معنوی برای قوم بنی اسرائیل اهمیت داشت و هم از نظر جغرافیایی مهم بود؛ چون حلقۀ اتصال شمال به جنوب سرزمین فلسطین بود.

حضرت داوود (علیه السلام) بعد از فتح بیت المقدس عبادتگاهی برای یهودیان ساختند و مهمترین دارایی معنوی یهود یعنی صندوق اصلی یهود که «تابوت عهد» نام داشت و محل نگهداری نسخۀ اصلی ده فرمان بود، به دستور ایشان به اورشلیم منتقل شد[10].

بعد از حضرت داوود (علیه السلام) پسر ایشان حضرت سلیمان (علیه السلام) حاکمیت را در اختیار گرفتند. مهمترین اتفاقی که در زمان حکومت ایشان رخ داد، ساخت باشکوه ترین معبد یهودیان به نام معبد سلیمان بود که در قرآن هم به ساخت معابد اشاره شده است.[11]

بعد از دوران چهل سالۀ حکومت حضرت سلیمان (علیهم السلام) جنگ های سختی میان یهودی های ساکن در منطقۀ شمال و جنوب سرزمین فلسطین درگرفت و در نهایت این سرزمین به دو کشور جداگانۀ شمالی و جنوبی تقسیم شد. ساکنین کشور شمالی ده قوم از دوازده قوم بنی اسرائیل و مردم سرزمین جنوب هم بازماندگان بنیامین و یهودا، فرزندان حضرت یعقوب (علیه السلام) بودند.

اختلاف بین قبیله های دوازده گانۀ بنی اسرائیل، سرپیچی از فرمان های خداوند، پیامبرکشی و فساد در زمین در نهایت به ضرر آن ها تمام شد و به سزای این اعمال، تحت تسلط حاکمانی خون ریز از جمله بخت النصر، پادشاه بابلی ها قرار گرفتند؛[12] اورشلیم و سرزمین فلسطین در اختیار بابلی ها قرار گرفت، معبد سلیمان با خاک یکسان شد و یهودیان به سرزمین بین النهرین تبعید شدند. تسلط بابلی ها بر این سرزمین بیش از نیم قرن طول نکشید و کوروش هخامنشی در سال 538 قبل از میلاد با شکست بابلی ها کنترل سرزمین فلسطین را به دست گرفت و به یهودیان اجازه داد به این سرزمین بازگردند.[13]

حکومت ایرانیان بر یهود

بخش مهمی از تاریخچه قوم یهود به حکومت ایرانیان بر آنها مربوط می شود. فرماندهی بابلی ها بر فلسطین حدود نیم قرن طول کشید و این بار رهبری فلسطین به دست ایرانیان افتاد. کورش رهبر مقتدر هخامنشی حدود 500 سال قبل از میلاد موفق به شکست بابلی ها شد و توانست کنترل فلسطین را به دست بگیرد. رفتار هخامنشیان دقیقاً عکس آشوری ها و بابلی ها بود. کورش مخالف برده داری بود. او تمام برده ها را آزاد کرد و با هزینۀ خودش آنها را به اورشلیم برگرداند[14]. حتی دستور ساخت معبد جدیدی در مکان مخروبۀ معبد سلیمان صادر کرد[15]، البته ساخت این معبد در دوران داریوش هخامنشی به پایان رسید. یهودی ها با حمایت کورش دیواره های دفاعی اورشلیم را ترمیم کردند و اوضاع اقتصادی بهتری هم پیدا کردند؛ اگرچه اورشلیم در این دوره از تاریخچه قوم یهود در دست ایرانیان بوده، اما روحانیون و رهبران قوم یهود از استقلال خوبی برخوردار بوده اند.

لازم است بدانیم، با وجود کمک های کورش یهودیان بسیاری به اورشلیم بازنگشتند و تقریباً بیش از نیمی از یهودیان در ایران ماندند[16]. اورشلیم تخریب شده بود و محل مناسبی برای زندگی نبود، اما گروهی از یهودیان متعصب به اورشلیم برگشتند[17]. هخامنشیان در این دوره از تاریخچه قوم یهود برای آنها استان مخصوصی در نظر گرفتند، به آنها اجازۀ زندگی دادند، آنها را شهروند خود محسوب کردند و برای آنها هم مثل سایرین مالیات در نظر گرفتند. کورش تنها فرد غیر یهودیست که نامش به عنوان مسح کننده یا مسح شده با مفهوم مسیح نزد یهودیان ثبت شده است[18]. یهودیان او را به عنوان پادشاهی عادل می شناختند و در متونشان از او به عنوان ناجی یاد می کنند.

یهودیان صهیونیست امروزی با نفوذ رسانه ای بسیار تلاش می کنند که دورۀ هخامنشیان را در تاریخ برجسته کنند. زیرا کورش ناجی آنها بود و آنها را از فلاکت و حقارت نجات داد. یهود در تاریخ به قدرنشناسی و منفعت طلبی مشهور بوده و این موضوع در مورد شیوۀ نقل آنها از فقیرنوازی ایرانیان نسبت به خودشان هم مشخص است. آنها اکرام و احترام کورش از سر بزرگ منشی و وسعت نفس را به نفع خودشان مصادره کرده و به جای آنکه اهل تشکر باشند، می گویند که کورش صهیونیست بوده و از ماست؛ گرچه اطلاعات دقیقی برای تایید یا رد این ادعا وجود ندارد اما به حال بنابر آنچه در مقالات مختلف پیرامون ارزش ها و رفتار تاریخی یهودیان بررسی کردیم مشخص میکند که منابع یهودی هیچ گاه مورد تایید و قابل اعتماد نبوده و نیستند.

دلسردی از تصاحب سرزمین مقدس

با گردش قدرت بین پادشاهی ها و حکومت های مختلف، سرنوشت سرزمین مقدس و شهر بیت المقدس هم دستخوش تغییر بود و در هر دوره حاکم و ساکنانی جدید به خود می دید؛ چنانچه بعد از حکومت هخامنشی، یونانی ها بر این سرزمین حاکم شدند و بعد از آن نوبت به قدرت نمایی رومیان رسید که در مقالات بعدی به این ادوار تاریخی از تاریخچۀ سرزمین مقدس و فوم یهود خواهیم پرداخت.

شاید هیچ مکانی بیشتر از منطقۀ فلسطین به خود جنگ و درگیری ندیده باشد. یهودی های صهیونیسم در این سال ها پا را فراتر از مرزهایی که خودشان با لابی های بین المللی تعیین کرده بودند، گذاشته و بر اساس اعتقادی قدیمی به دنبال تصرف سرزمینی به وسعت نیل تا فرات هستند.

 

از جنبه های مختلفی می توان تاریخچۀ سرزمین مقدس را بررسی کرد، ولی ما در این درس به مرور بخشی از پیشینۀ این منطقه از جنبۀ ساکنان و حاکمان آن پرداختیم؛ شاید به این دلیل که این روزها اسرائیلی ها در حال انجام بزرگترین جنایت ها برای کسب حاکمیت این سرزمین هستند.

مطالعۀ بدون تعصب تاریخ و سرگذشت این سرزمین حقیقت و پشت پردۀ بسیاری از اتفاق های این روزها را مشخص می کند. شما دربارۀ این سرزمین چه می دانید و نظرتان در زمینۀ اتفاق های در حال وقوع در این منطقه چیست؟

 

[1] فَآمَنَ لَهُ لُوطٌ وَ قَالَ إِنِّي مُهَاجِرٌ إِلَىٰ رَبِّي إِنَّهُ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ؛ سوره عنکبوت، آیه 26

[2] وَنَجَّيْنَاهُ وَلُوطًا إِلَى الْأَرْضِ الَّتِي بَارَكْنَا فِيهَا لِلْعَالَمِينَ؛ سوره انبیاء، آیه 71

[3] فرهنگ و معارف قرآن، اعلام القرآن، ج 1، ص 213

[4]آن روز خداوند با ابرام عهد بست و فرمود من این سرزمین را از مرز مصر تا فرات به نسل تو می بخشم؛ پیدایش، 18:15

[5] ابن عاشور، التحریر و التنویر، ج 6، ص 162

[6] وَجَاءَ إِخْوَةُ يُوسُفَ فَدَخَلُوا عَلَيْهِ فَعَرَفَهُمْ وَهُمْ لَهُ مُنْكِرُونَ؛ سوره یوسف، آیه 58

[7] أَلَمْ تَرَ إِلَى الْمَلَإِ مِنْ بَنِي إِسْرَائِيلَ مِنْ بَعْدِ مُوسَىٰ إِذْ قَالُوا لِنَبِيٍّ لَهُمُ ابْعَثْ لَنَا مَلِكًا نُقَاتِلْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ؛ سوره بقره، آیه 246

[8] وَقَالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ اللَّهَ قَدْ بَعَثَ لَكُمْ طَالُوتَ مَلِكًا قَالُوا أَنَّىٰ يَكُونُ لَهُ الْمُلْكُ عَلَيْنَا وَنَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْكِ مِنْهُ وَلَمْ يُؤْتَ سَعَةً مِنَ الْمَالِ؛ سوره بقره، آیه 247

[9] مقریزی، امتاع الأسماع؛ ج 4، ص 207

[10] کتاب مقدس، دوم سموئیل: 1 -17/ پیترز، اف، ائی، یهودیت مسیحیت و اسلام، حسین توفیقی، قم، مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان، 1384

[11] يَعْمَلُونَ لَهُ مَا يَشَاءُ مِنْ مَحَارِيبَ وَتَمَاثِيلَ وَجِفَانٍ كَالْجَوَابِ وَقُدُورٍ رَاسِيَاتٍ؛ سوره سبأ، آیه 13

[12] فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ أُولَاهُمَا بَعَثْنَا عَلَيْكُمْ عِبَادًا لَنَا أُولِي بَأْسٍ شَدِيدٍ؛ سوره اسراء، آیه 5

[13] علامه طباطبایی، ترجمه تفسیر المیزان؛ ج 9، ص 324

[14] ناس، جان بایر، تاریخ جامع ادیان، ترجمه حکمت، ایران، انتشارات علمی و فرهنگی، 1387 ش، ص 535 و 536/ کتاب مقدس، کتاب عزرا؛ 5، 1-2/ بیانی، شیرین، تاریخ ایران باستان، تهران، دنیای کتاب، 1375، ص 104

[15] صبوری فر، فرهاد، روابط ایران و یهود در دوران هخامنش، ایران، نیکتاب، 1385 ش، ص 60/

[16] ابوکلام آزاد، مولانا، کورش کبیر یا ذوالقرنین، محمدابراهیم باستانی، تهران، علم، 1401، ص 34

[17] کتاب مقدس، کتاب عزرا، 5/1

[18] نام کورش مجموعاً در حدود 19 بند تورات آمده است. مثلاً سفر اشعیاء، باب 45، بند نخست و باب 1، بند 13

اشتراک گذاری در

مقالات مشابه

کامنت خود را بگذارید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *