1. خانه
  2. امام مهدی از تولد تا ظهور در تورق تاریخ
  3. حضرت مهدی (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) کیست و چه خصوصیاتی دارد؟

حضرت مهدی (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) کیست و چه خصوصیاتی دارد؟

بررسی نام‌ها، القاب و تاریخچه مختصری از چگونگی تولد حضرت مهدی (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف)

حضرت مهدی (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) دوازدهمین و آخرین امام شیعیان دوازده‌امامی است. پدر ایشان امام حسن عسکری (علیه‌السلام)، امام یازدهم شیعیان و مادر بزرگوارشان حضرت نرجس خاتون (سلام‌الله‌علیها) هستند که اطلاعات تاریخی مورد استنادی از ایشان در دست نیست، اما گفته می‌شود که از طرف پدر نوه قیصر روم و از سوی مادر از نوادگان شمعون، یکی از حواریون حضرت مسیح (علیه‌السلام) می‌باشند.

ایشان همنام و هم‌کنیه پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم) هستند.[1] نام‌های حضرت بر اساس احادیث شیعه احمد، محمد، عبدالله و کنیه‌های ایشان ابوالقاسم و ابوجعفر است. در کتاب «نجم الثاقب» محدث نوری 182 نام و لقب و در کتاب نام‌نامه حضرت مهدی (علیه‌السلام) 310 اسم و لقب برای حضرت آورده شده که برخی از آن‌ها عبارتند از: امام زمان، خلیفة‌الله، صالح، صاحب‌الزمان، حجت، القائم، صاحب‌الامر، بقیة‌الله، منتقِم، منتظَر، حجت‌بن‌الحسن، اباصالح، قائم آل‌محمد، مهدی آل‌محمد، خلف صالح، حجت‌الله، ولی‌الله، ولی‌عصر، خاتم الاوصیاء، خاتم‌ الأئمه و مهدی موعود که مشهورترین لقبشان «مهدی» است. لقب‌های حضرت بیانگر ویژگی‌ها و فضائل ایشان است.

مشهورترین نقل بر اساس کلام مورخین و محدثین معتبر شیعه و غیرشیعه درباره تاریخ و محل ولادت ایشان سحرگاه جمعه 15 شعبان سال 255 هجری قمری در شهر سامرای عراق است؛ البته در برخی کتب تاریخی و روایی سال‌های دیگری برای ولادت ایشان بیان شده که به احتمال زیاد و با توجه به اختناق حاکم بر فضای سیاسی و اجتماعی جامعه آن روز، دلیل این نقل‌های مختلف پنهان نگه داشتن تولد ایشان بوده است.

ولادت ایشان به چند دلیل به‌طور‌ حتم رخ داده است؛ یکی از این دلایل وجود هزاران روایت از پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم) و ائمه (علیهم‌السلام) در کتاب‌های معتبر و معروف روایی است، که در آن‌ها به تولد فرزندی از امام حسن عسکری (علیه‌السلام)، پنهان شدن ایشان از دیده‌ها بعد از تولد و همچنین ظهورشان و پر کردن جهان از عدل و داد اشاره شده است. دلیل دیگر، رؤیت شدن ایشان توسط گروه‌ها و افراد مختلف است. بر اساس منابع شیعی، عباسیان پیشگویی‌های پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم) و اهل‌بیت (علیهم‌السلام) درباره تولد فرزندی از امام حسن عسکری (علیه‌السلام) به نام مهدی که جانشین پدرش و نابودکننده هر ظلم و فسادی است را شنیده بودند و دنبال او می‌گشتند؛ به همین دلیل تولد ایشان مانند تولد حضرت ابراهیم (علیه‌السلام) رازگونه و مخفی نگه داشته شد و فقط افراد خاصی از مورد اعتمادترین شیعیان و اهل‌بیت امام حسن عسکری (علیه‌السلام) از تولد حضرت آگاه شدند و توانستند ایشان را ببیند که برخی از این افراد عبارتند از: محمد ‌بن ‌عثمان ‌عمری، احمد ‌بن ‌هلال ‌کرخی، یعقوب ‌بن‌ منقوش، حضرت حکیمه خاتون عمه امام حسن عسکری (علیه‌السلام) و خادمان خانه حضرت! با توجه به شرایط خفقان‌آلود حاکم، امام حسن عسکری (علیه‌السلام) از هر فرصتی برای معرفی حضرت مهدی (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) و بیان امامت و جانشینی ایشان استفاده می‌کردند تا از گمراهی و انحراف پیروان خود پیشگیری کنند.

در این مقاله به بیان برخی مشخصات خاص امام زمان (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) و چند مورد از دلایل غیبت ایشان می‌پردازیم.

 

 

مشخصات خاص حضرت مهدی (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف)

بر اساس آنچه در روایات درباره حضرت مهدی (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) بیان شده ایشان دارای ویژگی‌های خاصی هستند که برای نمونه به چند مورد اشاره می‌کنیم.

  • آثار بارداری مادر، تولد و زندگی ایشان پنهانی و مخفی است. ایشان در پنهان بودن تولدشان شبیه حضرت ابراهیم (علیه‌السلام) هستند، ولی هیچ‌کدام از ائمه دیگر چنین خصوصیتی نداشته‌اند.
  • امام مهدی (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) آخرین جانشین پیامبر و ائمه (علیهم‌السلام) هستند و القاب خاتم ‌الاوصیاء و خاتم ‌الأئمه هم نشانگر همین ویژگی خاص ایشان است.
  • ایشان به هرکدام از پیامبران بزرگ الهی در موردی خاص شباهت دارند؛ چنانچه امام حسین (علیه‌السلام) درباره ایشان می‌فرمایند: «در زندگی قائم ما آداب و روش پیامبران وجود دارد. راه و رسمی از نوح پیامبر و راه و رسمی از ابراهیم و راه و رسمی از موسی و راه و رسمی از عیسی و راه و رسمی از ایوب و راه و رسمی از محمد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم)؛ اما راه و رسم نوح پیامبر، طول عمر است و راه و رسم ابراهیم، ولادت پنهان و دوری از مردم است و راه و رسم موسی، واهمه داشتن و غیبت كردن است و راه و رسم عیسی، اختلاف داشتن مردم در وجود اوست و راه و رسم ایوب، رهایی و پیروزی پس از آزمایش‌ها و گرفتاری‌هاست و راه و رسم محمد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم) قیام با شمشیر است.»[2]
  • حضرت حجت (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) میراث‌دار پیامبران بزرگ الهی هستند. همه چیزهایی که به‌عنوان معجزه و میراث پیامبران بزرگ خدا می‌شناسیم، هنگام ظهور همراه حضرت مهدی (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) خواهند بود. این امر می‌تواند چند معنی و مفهوم داشته باشد؛ یکی اینکه ایشان دارای همه صفات و خصوصیات انبیایی هستند که میراثشان نزد حضرت باقی مانده است؛ دلیل بعد می‌تواند مربوط به دعوت همگانی ایشان به دین مورد پذیرش حق باشد، چون حضرت برای دعوت پیروان همه ادیان به دینی الهی نیاز دارند، میراث پیامبران را به‌عنوان نشانه‌ای از حقانیت خود و برای اتمام حجت در اختیار داشته باشند. یکی دیگر از دلایل هم می‌تواند این باشد که ظهور ایشان برآورنده اهداف همه این پیامبران است.

برخی از مواردی که حضرت مهدی (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) به همراه دارند و در روایات به آن‌ها اشاره شده عبارتند از: تابوت حضرت آدم (علیه‌السلام)[3]، سنگ و عصای حضرت موسی (علیه‌السلام)[4]، تشتی که حضرت موسی (علیه‌السلام) در آن قربانی می‌‏کردند[5]، تورات، انجیل و کتاب های آسمانی دیگر[6]، انگشتر حضرت سلیمان (علیه‌السلام)[7]، پرچم و زره رسول  خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم).[8]

  • امام زمان (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) عمری طولانی دارند. بر اساس آیات قرآن و روایات، برخی مردم عمری طولانی داشته‌اند و وقوع چنین پدیده‌ای مورد تأیید دین اسلام است. عمر طولانی حضرت نوح (علیه‌السلام) و زنده بودن حضرت خضر و حضرت عیسی (علیهم‌السلام) نمونه‌هایی از این پدیده است.

به‌جز دلایل نقلی، توجیه‌های عقلی و علمی هم در زمینه عمر طولانی وجود دارد؛ برای نمونه می‌توان به مجموعه آزمایش‌هایی اشاره کرد که در سال 1912 توسط گروهی از دانشمندان مؤسسه راکفلر در نیویورک، بر روی قطعات و اندام‌های خاصی از گیاهان، حیوانات و انسان انجام شد. آن‌ها متوجه شدند وقتی اندام‌ها تغذیه درستی داشته و از عوامل خارجی مضر مانند میکروب‌ها دور باشند، می‌توانند تقریباً نامحدود و بدون نشانه‌ای از زوال و پیری به زندگی خود ادامه دهند.

  • حضرت حجت (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) بر اساس عقیده علمای شیعه تنها فرزند امام حسن عسکری (علیه‌السلام) هستند.
  • حضرت مهدی (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) در سال 260 هجری قمری و در سن پنج سالگی، بعد از شهادت امام حسن عسکری (علیه‌السلام) به مقام امامت رسیدند. ایشان در این سن و سال همه علوم و صفات الهی را در وجود خود داشتند. شاید این سؤال پیش بیاید که چگونه کودکی با این سن و سال می‌تواند رهبری گروهی را به عهده بگیرد؟ برای پاسخ به این سؤال باید دید آیا در تاریخ دین، پدیده رهبران جوان سابقه دارد یا خیر؟ مرور آیات و روایات و کتب تاریخی نشان از قدمت این پدیده دارد. پیش از امام زمان (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف)، حضرت عیسی[9]، حضرت یحیی[10] و حضرت سلیمان (علیهم‌السلام) هم در سنین نوزادی و کودکی به مقام پیامبری و جانشینی رسیده‌اند.

برای اثبات این پدیده از نظر عقلی هم می‌توان به وجود اعجوبه‌ها اشاره کرد، افرادی که دارای مهارت‌هایی استثنایی هستند. این پدیده به‌طور طبیعی در میان انسان‌های عادی از تمام طبقات اجتماعی رخ می‌دهد و از نظر علمی کاملاً امکان‌پذیر است که یک کودک توانایی‌ها از خود نشان دهد که بزرگسالان فاقد آن باشند. فراتر از همه دلایل عقلی و نقلی هم قضیه خواست و اراده خداوند در میان است. خداوند هرچه اراده کند را انجام می‌دهد، حتی اگر از نظر انسان‌ها عجیب و محال باشد.[11]

 

 چرا حضرت مهدی (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) در غیبت هستند؟

امام زمان (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) آخرین بار در سرداب خانه پدری خود در سامرا دیده شدند و بعد از آن در غیبت به سر می‌برند. شیعیان به زنده بودن ایشان تا زمان ظهورشان اعتقاد دارند؛ اما اهل‌سنت نظرهای مختلفی در این مورد دارند. آن‌ها شخصی به نام مهدی از نسل پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم) را منجی آخر‌الزمان می‌دانند، اما گروهی از آن‌ها باور دارند که این منجی در آینده متولد می‌شود و برخی دیگر مانند سبط بن جوزی حنفی و محمد بن طلحه شافعی معتقدند مهدی موعود (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) همان فرزند امام حسن عسکری (علیه‌السلام) است.

در جامعه آن روز تلاش‌ها برای حذف حضرت مهدی (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) بسیار زیاد بود، به همین دلیل و بر اساس خواست خداوند ایشان از نظرها غایب شدند. پیش از ایشان موارد دیگری از غیبت و دوری گزیدن انبیاء وجود داشته است که برای نمونه می‌توان به غیبت حضرت ابراهیم[12] (علیه‌السلام)، حضرت موسی[13] (علیه‌السلام) و حضرت عیسی[14] (علیه‌السلام) اشاره کرد.

دوران غیبت امام زمان (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) به دو مرحله تقسیم می‌شود که در ادامه به‌صورت کوتاه این دوره‌ها را معرفی می‌کنیم.

 

 

 دوران غیبت صغری و غیبت کبری

دوران غیبت حضرت مهدی (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) به دو مرحله تقسیم می‌شود که به غیبت‌ صغری و غیبت کبری معروف هستند. غیبت صغری از سال 260 هجری قمری شروع شد و به مدت 69 سال یعنی تا سال 329 هجری قمری ادامه داشت؛ البته برخی از علما مانند شیخ مفید و سید محسن امین عاملی معتقدند غیبت صغری از همان بدو تولد حضرت آغاز شده، چون ایشان از همان سال‌های اول از چشم عوام پنهان بودند.

در دوران غیبت صغری عامه مردم از دیدار حضرت محروم بودند و ایشان از طریق چهار نماینده خاص خود که به «نواب اربعه» معروف هستند با مردم و پیروانشان ارتباط داشتند. عثمان بن سعید عَمری، محمد بن عثمان بن سعید عَمری، حسین بن روح نوبختی و علی بن محمد سَمُری چهار نایب خاص حضرت مهدی (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) بودند. این نمایندگان وظیفه داشتند در عین پنهان نگه داشتن نام و مکان امام زمان (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف)، شبکه وکلای ایشان در سرزمین‌های مختلف را سازمان‌دهی کنند، سؤال‌ها و مشکلات مردم را به امام برسانند و پاسخ حضرت را به مردم بازگردانند، با فرقه‌های دروغینی مانند غالیان و آن‌هایی که مدعی خلافت و نیابت بودند مبارزه کنند و تردیدها درباره امام را از بین ببرند.

هم‌زمان با وفات نایب چهارم امام در سال 329 هجری قمری، دوران غیبت کبری شروع شد و تا امروز ادامه دارد. در این دوران هم امکان ارتباط مستقیم با حضرت مهدی (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) برای عامه مردم وجود ندارد و ارتباط غیرمستقیم و از طریق علمای متقی و فقهای عادل است.

 

 

دلایل غیبت حضرت مهدی (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف)

هیچ‌کس جز خداوند دلیل و راز واقعی غیبت امام زمان (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) را نمی‌داند، اما با کمک سخنان ائمه (علیهم‌السلام) می‌توان به برخی از دلایل این امر پی برد.

  • خواست خداوند: اراده خدا بر اساس حکمت بی‌پایان اوست و حکمت خدا اقتضا می‌کند که حضرت مهدی (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) در غیبت به سر ببرند.
  • امتحان الهی: خداوند می‌تواند همه بندگان خود را مستقیم و بدون آزمون به بهشت ببرد، اما این کار را نمی‌کند تا فقط کسانی که لایق بهشت هستند وارد آن شوند. همه بندگان خدا در طول تاریخ و در شرایط مختلف آزمایش شده و می‌شوند و غیبت امام خود یکی از امتحانات خداوند است.

امتحان مردم با غیبت یکی از سخت‌ترین آزمایش‌ها است؛ چون افراد زیادی دچار تردید می‌شوند و از عقیده خود برمی‌گردند. امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) درباره امام زمان (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) می‌فرمایند: «…او مدتی غایب خواهد شد تا مردم آزمایش شوند و گمراهان جدا گردند، تا‌جایی‌که نادان می‌گوید: خداوند دیگر نیازی به آل محمد ندارد.»[15]

  • رهایی از بیعت با ظالمان و طاغوت‌های زمان: بررسی سیرۀ اهل‌بیت (علیهم‌السلام) نشان می‌دهد این بزرگواران به دلایل مختلف ناچار بودند بیعت حاکمان و طاغوت‌های زمان خود را از روی تقیه به عهده بگیرند، اما حضرت مهدی (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) چنین قیدی ندارند و غیبت به برآورده شدن چنین هدفی کمک می‌کند.
  • ترس از دشمن و حفظ جان حضرت مهدی (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف): از نظر عقل سلیم بر هر انسانی لازم است که جان خود را در هر شرایطی حفظ کند و جز در موارد مشروع و منطقی، هرگز نباید جانش را به خطر بیندازند. امام زمان (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) به‌عنوان انسان کامل و صاحب عقل سلیم بر خود موظف می‌دانند که جان ارزشمند خویش را تا زمانی که شرایط برای ایجاد تمدن الهی و نوین جهانی فراهم نشده، حفظ کنند. طاغوت‌های زمان در هر دوره‌ای به دنبال حذف امام هستند و غیبت یکی از راهکارها برای حفظ جان ایشان است.
  • عدم آمادگی جهان: مردم هیچ‌گاه در طول تاریخ برای پذیرش پیامبران و امامان آماده نبوده‌اند و آن‌ها را یکی پس از دیگری کشته‌اند. سیزده امام معصوم در اثر غفلت و ناآگاهی مردم به شهادت رسیدند و خداوند آخرین معصوم و ذخیره خود را در پرده غیبت فرو برد تا زمانی‌که مردم دریابند به امامی نیاز دارند که بر آن‌ها حکومت کند، چون خودشان از پس مشکلاتشان بر‌نمی‌آیند.

حضرت مهدی (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) زمانی ظهور می‌کنند که انواع ایدئولوژی‌ها، مکاتب و حکومت‌های مختلف بر سر کار بیایند و مردم به ناکارآمدی آن‌ها در حل مسائل‌ و مشکلاتشان پی ببرند و بفهمند راه‌حلی جز ظهور ندارند؛ در چنین شرایطی به‌راحتی امام زمان (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) را می‌پذیرند؛ به‌عبارتی شرط ظهور ایشان افزایش سطح درک، عقل و آمادگی فکری مردم و ایجاد فرهنگی است که به ناکارآمدی تمام سیستم و نظام‌های حاکم شهادت بدهد و نیاز جهان به یک منجی و انسان کامل را درک کند و به این نیاز اقرار نماید.

حضرت مهدی (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) برای ظهور به 313 نیروی مخلص، مؤمن و دارای علم و حکمت عالی و همچنین هزاران نیروی مؤمن و متخصص برای پر کردن مناصب درجه دوم نیاز دارند. این تعداد نیرو از قبل آماده نیستند و باید با خودسازی و تلاش آماده شوند. تا وقتی ما آمادگی لازم برای تشکیل لشکر آخرالزمانی را در خود ایجاد نکنیم، غیبت ادامه یافته و ظهور رخ نمی‌دهد.

  • ضعف و عدم همکاری مردم: خداوند سرنوشت هیچ قومی را تغییر نمی‌دهد تا وقتی خودشان تغییر کنند.[16] تا زمانی‌که ما مردم دنیا در غفلت و ناآگاهی به سر می‌بریم و نیازی به تغییر وضعیت اسفناک جهان نمی‌بینیم، غیبت حضرت مهدی (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) هم ادامه می‌یابد؛ اگر ما دغدغه‌ای برای نابودی ظلم نداشته باشیم، نباید انتظار داشته باشیم این تغییر وضعیت به‌خودی‌خود انجام شود. برای تغییر مسیر دنیا به سمت پاکی و عدل باید همه با هم همدل شویم؛ چنانچه حضرت مهدی (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) هم شروط ظهور خود را همدلی و وفاداری مردم معرفی نموده‌اند.[17]

 

یکی از مواردی که گروه‌های غیرشیعه نمی‌توانند آن را بپذیرند و نسبت به آن اعتراض دارند، جمع بین قضیه ضرورت وجود امام و مسئله غیبت است. آن‌ها می‌گویند اگر شیعه وجود امام را برای تبیین دستورات و حقایق دین و هدایت مردم لازم می‌داند پس غیبت، نفی این هدف است.

نکته مهم این است که وظیفه امام فقط تبیین علوم دینی و ارشاد بیرونی مردم نیست. امام علاوه بر هدایت ظاهری، وظیفه ولایت و هدایت درونی انسان‌ها را هم بر عهده دارد. حضور یا عدم حضور فیزیکی امام هم در این موضوع تأثیری ندارد. امام نماینده خدا در روی زمین و رابط بین آسمان‌ها و زمین است و وجودش همیشه ضروری است؛ حتی اگر هنوز زمان ظهور ظاهری او فرا نرسیده باشد.

ما انسان‌ها علاوه بر زندگی فردی، یک زندگی اجتماعی هم داریم و به دلیل اینکه در دنیا زندگی می‌کنیم دچار تزاحم منافع، محدودیت منابع و امکانات و اختلاف هستیم؛ بنابراین دائماً به حاکمیت و مدیریتی نیاز داریم که به افراد اجازه درگیری، اختلاف، فتنه و فساد را ندهد و چهار بخش پایینی اجتماع جهانی و نه فقط یک فرد را مدیریت کند تا همه افراد در سطح جهانی، «انسان» تربیت شوند. ضرورت وجود چنین حاکمیتی همان ضرورت وجود امام است.

[1] الْمَهْدِیُّ مِنْ وُلْدِی اسْمُهُ اسْمِی وَ کُنْیَتُهُ کُنْیَتِی؛ بحارالأنوار، ج 36، ص 309

[2] فِي الْقَائِمِ مِنَّا سُنَنٌ مِنَ الْأَنْبِيَاءِ سُنَّةٌ مِنْ أَبِينَا آدَمَ ع وَ سُنَّةٌ مِنْ نُوحٍ وَ سُنَّةٌ مِنْ إِبْرَاهِيمَ وَ سُنَّةٌ مِنْ مُوسَى وَ سُنَّةٌ مِنْ عِيسَى وَ سُنَّةٌ مِنْ أَيُّوبَ وَ سُنَّةٌ مِنْ مُحَمَّدٍ ص فَأَمَّا مِنْ آدَمَ وَ نُوحٍ فَطُولُ الْعُمُرِ وَ أَمَّا مِنْ إِبْرَاهِيمَ فَخَفَاءُ الْوِلَادَةِ وَ اعْتِزَالُ النَّاسِ وَ أَمَّا مِنْ مُوسَى فَالْخَوْفُ وَ الْغَيْبَةُ وَ أَمَّا مِنْ عِيسَى فَاخْتِلَافُ النَّاسِ فِيهِ وَ أَمَّا مِنْ أَيُّوبَ فَالْفَرَجُ بَعْدَ الْبَلْوَى وَ أَمَّا مِنْ مُحَمَّدٍ ص فَالْخُرُوجُ بِالسَّيْفِ؛ كمال الدين و تمام النعمة، ج 1، ص 322

[3] و تابوت آدم في بحيرة طبرية ولن يبليا ولن يتغيرا حتى يخرجها القائم إذا قام؛ بحار‌الأنوار، ج 52، ص 351

[4] وَ إِنَّ عِنْدِي أَلْوَاحَ مُوسَى وَ عَصَاهُ؛ الکافی، ج 1، ص 233

[5] وَ إِنَّ عِنْدِي الطَّسْتَ الَّذِي كَانَ مُوسَى يُقَرِّبُ بِهِ الْقُرْبَانَ؛ الکافی، ج 1، ص 233

[6] و يستخرج التوراة وسائر كتب الله عزوجل؛ بحار‌الأنوار، ج 52، ص 351

[7] وَ إِنَّ عِنْدِي لَخَاتَمَ سُلَيْمَانَ بْنِ دَاوُدَ؛ الکافی، ج 1، ص 233

[8] وَ إِنَّ عِنْدِي لَرَايَةَ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ دِرْعَهُ؛ الکافی، ج 1، ص 233

[9] فَأَشَارَتْ إِلَيْهِ قَالُوا كَيْفَ نُكَلِّمُ مَنْ كَانَ فِي الْمَهْدِ صَبِيًّا قَالَ إِنِّي عَبْدُ اللَّهِ آتَانِيَ الْكِتَابَ وَجَعَلَنِي نَبِيًّا؛ سوره مریم، آیات 29 و 30

[10] يَا يَحْيَى خُذِ الْكِتَابَ بِقُوَّةٍ وَآتَيْنَاهُ الْحُكْمَ صَبِيًّا؛ سوره مریم، آیه 12

[11] وَ إِذَا قَضَىٰ أَمْرًا فَإِنَّمَا يَقُولُ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ؛ سوره بقره، آیه 117

[12] وَ أَعْتَزِلُكُمْ وَ مَا تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَأَدْعُو رَبِّي عَسَىٰ أَلَّا أَكُونَ بِدُعَاءِ رَبِّي شَقِيًّا، فَلَمَّا اعْتَزَلَهُمْ وَمَا يَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَكُلًّا جَعَلْنَا نَبِيًّا؛ سوره مریم، آیات 48 و 49

[13] فَخَرَجَ مِنْهَا خَائِفًا يَتَرَقَّبُ قَالَ رَبِّ نَجِّنِي مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ، وَلَمَّا تَوَجَّهَ تِلْقَاءَ مَدْيَنَ قَالَ عَسَىٰ رَبِّي أَنْ يَهْدِيَنِي سَوَاءَ السَّبِيلِ؛ سوره قصص، آیات 21 و 22

[14] وَقَوْلِهِمْ إِنَّا قَتَلْنَا الْمَسِيحَ عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ رَسُولَ اللَّهِ وَمَا قَتَلُوهُ وَمَا صَلَبُوهُ وَلَٰكِنْ شُبِّهَ لَهُمْ وَإِنَّ الَّذِينَ اخْتَلَفُوا فِيهِ لَفِي شَكٍّ مِنْهُ مَا لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِلَّا اتِّبَاعَ الظَّنِّ وَمَا قَتَلُوهُ يَقِينًا؛ سوره نساء، آیه 157

[15] وَ لَيَغِيبَنَّ عَنْهُمْ تَمْيِيزاً لِأَهْلِ الضَّلَالَةِ حَتَّى يَقُولَ الْجَاهِلُ مَا لِلَّهِ فِي آلِ مُحَمَّدٍ مِنْ حَاجَةٍ؛ نعمانی، محمد بن ابراهیم، الغیبة، ص ۱۴۱

[16] إِنَّ اللَّهَ لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّىٰ يُغَيِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ؛ سوره رعد، آیه 11

[17] وَ لَوْ اَنَّ اشْیاعَنا وَفَّقَهُمُ اللّهُ لِطاعَتِهِ عَلَی اجْتِماع مِنَ الْقُلُوبِ فِی الْوَفاءِ بِالْعَهْدِ عَلَیْهِمْ لَما تَاَخَّرَ عَنْهُمُ الْیُمْنَ بِلِقائِنا، وَ لَتَعَجَّلَتْ لَهُمُ السَّعادَةُ بِمُشاهَدَتِنا عَلی حَقِّ الْمَعْرِفَةِ وَصِدْقِها مِنْهُمْ بِنا، فَما یَحْبِسُنا عَنْهُمْ اِلاّ ما یَتَّصِلُ بِنا مِمّا نَکْرَهُهُ وَلا نُؤْثِرُهُ مِنْهُمْ؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالأنوار، ج ۵۳، ص ۱۷۷

اشتراک گذاری در

یک پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *