نقش ایرانیان در آینده جهان چیست و چگونه باید این نقش آفرینی را انجام دهند؟

  1. خانه
  2. سیر حرکت تاریخ به سمت ظهور موعود
  3. نقش ایرانیان در آینده جهان چیست و چگونه باید این نقش آفرینی را انجام دهند؟

اقدامات معصومین برای تقویت نقش ایرانیان در آینده چه بوده؟

شاید برای شما هم این سؤال به وجود آمده باشد که نقش ایرانیان در آینده جهان چیست و جهانیان در آینده ملت ما را با چه مشخصه‌هایی به یاد خواهند آورد؟ آیا می‌توانیم مانند دوران طلایی تمدن اسلامی در آینده جهان اثرگذار باشیم یا نهایت تأثیر و نقش ایرانیان در آینده جهان در همان دوران خلاصه می‌شود؟

آرزوی بقا و جاودانگی از طریق اثرگذاری در آینده، رمز بسیاری از تلاش‌های انسانی است؛ این تلاش چه به صورت فردی در زندگی نوابغ و افراد مشهور و چه به صورت اجتماعی در تلاش ملت‌ها و امت‌های جهان برای نقش‌آفرینی در عرصه جهانی مشهود است. علی‌رغم تمام اتفاقات تلخ و ناخوشایندی که در دهه‌ها و سده‌های طولانی گریبان مردم جهان را گرفته، آینده زمین به دولت کریمه‌ای ختم می‌شود که در آن نه خبری از جنگ و خشونت وجود دارد و نه ظلم و نامهربانی، اما نکته اینجاست که چنین آینده درخشانی خود‌به‌خود به وجود نخواهد آمد و قطعاً نیاز به برنامه‌ریزی و بسترسازی دارد؛ درواقع ما به افرادی نیاز داریم که چنین آینده‌ای را رقم زده و برای به نتیجه رسیدن آن تلاش می‌کنند و سؤال اینجاست که نقش ایرانیان در آینده زیبای جهان چیست و ما چگونه می‌توانیم عضوی از مقدمه‌سازان این آینده روشن باشیم؟

در این سلسله مقاله با این موضوع پرداختیم، که در آیات بسیاری از قرآن کریم به ملتی اشاره شده که خواهند آمد و با ایمانی راسخ باعث مرگ مستکبران شده و زمین را به دست وارثان حقیقی آن که مستضعفین امروز عالم هستند، می‌رسانند[1] و گفتیم که در روایات و تفاسیر ائمه این ملت ایرانیان هستند؛ پس نقش ایرانیان در آینده جهان نقشی بسیار کلیدی است و ملت ما از ابتدای تاریخ برای این نقش‌آفرینی انتخاب شده‌اند؛ اما سؤالی که مطرح می‌شود این است که چگونه باید خود را برای این نقش حیاتی و دشوار آماده کنیم؟ اگر ائمه از این کار ویژه طراحی شده برای ایرانیان باخبر بوده‌اند، چه تمهیدی برای تقویت ایرانیان اندیشیده‌اند که از پس این وظیفه تاریخی به درستی بربیایند؟

 

ارتباط دین و فهم آینده

گفتیم که انسان برای عبودیت آفریده شده و عبودیت یا بندگی تنها مسیر انسان برای شباهت به خداوند است و در بررسی آیات قرآن این معنا را یافتیم که راهنما و مربی ما برای تحقق این هدف پیش از خلقت ما آفریده شده و برنامه زندگی ما هم به او ابلاغ شده است.[2] برنامه‌ای الهی برای ایجاد جامعه اسلامی و امکان‌پذیر کردن حرکت انسان در مسیر رسیدن به هدف خلقت، از ابتدای خلقت حضرت آدم وجود داشته و توسط پیامبران مختلف دنبال شده است، اما همان‌طور که در مقاله‌های گذشته هم به آن اشاره کردیم، متخصص معصوم تنها زمانی می‌تواند ما را به هدف خلقتمان نزدیک کرده و به شباهت با الله و جایگاه حقیقی‌مان برساند، که از قدرت حاکمیت و نفوذ برخوردار باشد.

به‌عبارت‌دیگر تشکیل جامعه اسلامی بدون حاکمیت اسلامی امکان‌پذیر نیست و به‌همین‌علت هم اصلی‌ترین مسئولیت تمامی انبیاء و معصومین ایجاد حس امید به آینده و تلاش برای تشکیل حکومت الهی بوده است. در زمان پیامبر اسلام این دغدغه و تلاش به اوج خود رسیده است، تا جایی که از نگاه پیامبر اسلام (صلی‌اللّه‌علیه‌و‌آله‌وسلم) دین هرگز یک جریان مقطعی و کوتاه مدت نبوده و برنامه‌ای مستمر است که مفهومی آینده‌نگرانه دارد و در این جهان‌بینی اساساً دین چیزی جز فهم امیدوارانه آینده و تلاش برای ساخت آینده نیست.[3] از زمان ظهور آخرین پیامبر برنامه‌ریزی و راهبردهای خاصی برای تحقق هر چه زودتر این آینده شکل گرفته و این جهت‌گیری در سیره معصومین به خوبی قابل مشاهده است؛ البته این مسئله در زمان هریک از معصومین با توجه به شرایط و موقعیت سیاسی و زمانی آن‌ها متفاوت بوده، اما بدون استثناء در میان اهداف کوتاه مدت و بلندمدت همه آن‌ها وجود داشته است.

به دلیل ضرورت و اهمیت مسئله تشکیل حکومت، پیامبر اسلام (صلی‌اللّه‌علیه‌و‌آله‌وسلم) از ابتدای رسالت خود به‌طور جدی به طرح‌ریزی برای این هدف بلندمدت پرداخته و زمینه‌ها و لوازم ایجاد این حکومت را پایه‌ریزی کردند. بدیهی‌ست که از جمله لوازم تشکیل این حکومت در آینده، پرورش و تقویت افراد صالحی‌ست که علاوه‌بر توانایی از بین بردن استکبار و طاغوت‌ها، در نُه پایه اصلی تشکیل تمدن یعنی سیاست، فرهنگ، اقتصاد، آموزش، پزشکی، صنعت، هنر، عمران و نظامی توانمند باشند. با توجه به آیات قرآن و اخبار و روایات متعددی که در این زمینه وجود دارد و در مبحث وراثت صالحین به‌طور مفصل به آن پرداختیم و با توجه به آنچه پیرامون فهم دین و ارتباط آن با آینده سازی بیان کردیم، نقش ایرانیان در آینده جهان تشکیل نمونه‌ای اولیه از تمدن نوین اسلامی است، اما رسیدن به چنین جایگاهی چگونه ممکن می‌شود؟

 

طرح‌ریزی برای آینده

ما معمولاً زمانی در بررسی یک موضوع به دید جامعی می‌رسیم که از جنبه‌های مختلفی به آن پرداخته باشیم. از‌همین‌رو نه‌تنها نیاز داریم که به بررسی عملکرد جداگانه هریک از معصومین در زمینه تقویت نقش ایرانیان در آینده بپردازیم، بلکه لازم است معصومین را در حکم یک کل واحد یا انسان ۲۵۰ ساله‌ در نظر گرفته و سیاست‌های کلی آن‌ها را هم در این مورد بسنجیم.

باتوجه به اهمیت و ضرورت تشکیل حکومت اسلامی، پیامبر (صلی‌اللّه‌علیه‌و‌آله‌وسلم) و سایر معصومین (علیهم‌السلام) هریک به نحوی در برهه‌های زمانی مختلف به بیان نقش ایرانیان در آینده پرداخته و در موقعیت‌های متفاوت ایرانیان را تقویت کرده‌اند. البته رقم خوردن آینده‌ای مثبت برای جهان به دور از حاکمیت طاغوت‌ها و حاکمان جور و غیرمتخصص اتفاق بزرگی‌ست که همت و برنامه‌ریزی بلندمدتی را طلب می‌کند و از‌آنجایی‌که این تغییر مسیر تاریخی نقش ایرانیان در آینده جهان بوده، معصومین دو راهکار مهم را در این رابطه در اولویت قرار دادند. راهکارهایی که هم در بینش آن‌ها نسبت به این موضوع و هم در سیره عملی‌شان در این رابطه قابل مشاهده است.

در حقیقت معصومین هم‌زمان با طرح‌ریزی برای آینده روشن جهان نه‌تنها دائماً در مورد امپراتوری بزرگ ایران و خبرهای مربوط به آن‌ با مردم صحبت کرده و اخبار و نتایج انقلاب اسلامی را برای مردم باز می‌کردند، بلکه به‌عناوین مختلف خود را به ایرانیان نزدیک کرده و زمینه اثرگذاری‌های فرهنگی، اجتماعی، دینی و… را در آن‌ها فراهم می‌کردند.

اگرچه پس از شهادت هشتمین امام معصوم، یعنی امام رضا (علیه‌السلام) مسئله تشکیل حکومت اسلامی وارد دوره بلندمدت خود شد؛ اما معصومین که نسبت به روند ایجاد حکومت اسلامی از ابتدا به‌طور کامل واقف بودند، در کنار اهداف کوتاه مدت خود برای تشکیل حکومت اسلامی، از همان ابتدا نسبت به تقویت نقش ایرانیان در آینده به‌عنوان صالحانی که قرار است زمینه‌ساز تشکیل حکومت اسلامی در آینده دور باشند، توجه ویژه‌ای نشان می‌دادند. به‌طوری که انقلاب اسلامی که از مهم‌ترین مقدمه‌ها برای تشکیل حکومت اسلامی محسوب می‌شود، در ده‌ها روایتی که توسط پیامبر و سایر معصومین (علیهم‌السلام) ذکر شده، با سه ویژگی مهم زیر معرفی می‌شود:

  • اول اینکه بر پایه حق بنا شده
  • دوم اینکه حتماً پیروز می‌شود
  • و سوم اینکه پرچم را به دست امام زمان (علیه‌السلام) خواهد سپرد

 

نقش هریک از معصومین (علیهم‌السلام) در تقویت ایرانیان

  • دوران پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم)

پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم) برای استمرار دینشان و رساندن آن به نقطه ظهور حضرت مهدی (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) از ابتدا دین را با مفهومی جهان شمول، آینده‌نگرانه[4] و بر اساس مفهوم انتظار فرج تعریف می‌کنند. ایشان از همان ابتدا اصحاب ایرانی را به خود نزدیک کرده، در موردشان صحبت کرده و در موقعیت‌های مختلف از آن‌ها دفاع می‌کنند. به‌عنوان نمونه در حدیث معراج دلیل نام‌گذاری شهر قم را اینگونه بیان می‌کنند، که ساکنین این شهر یاران قائم خواهند بود. فرستادن حضرت علی (علیه‌السلام) به یمن که در آن زمان قسمت مهمی از امپراتوری ایران محسوب شده و نقش غیرقابل‌انکاری هم در جریان ظهور ایفا خواهد کرد، بخش مهمی از پازل طرح‌ریزی پیامبر (صلی‌اللّه‌علیه‌و‌آله‌وسلم) برای تقویت و پایه‌گذاری نقش ایرانیان در آینده جهان برای تشکیل دولت اسلامی محسوب می‌شود. چون به برکت وجود حضرت علی (علیه‌السلام) قسمت مهمی از امپراتوری ایران، شیعه شده و علاوه بر ایجاد ارتباط عاطفی ماندگار، یک پایگاه شیعی در میان مردم محکم، مؤمن و قوی یمن شکل گرفت.

 

  • دوران امامت حضرت علی (علیه‌السلام)

پس از پیامبر (صلی‌اللّه‌علیه‌و‌آله‌وسلم) هم یکی از اقدامات مهم امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) در زمینه تقویت نقش ایرانیان در آینده، قرار دادن مرکز خلافت خود در کوفه بود که نزدیک‌ترین مکان به مرز ایران محسوب می‌شد. درواقع حضرت به جای ماندن در مدینه و تشکیل حکومت در میان افراد منافقی‌ که به ایشان اجازه کار نمی‌دادند، به جایی نقل مکان می‌کنند که مردم حرفشان را فهمیده و بپذیرند. حضرت علی (علیه‌السلام) در مرز ایران اقدام به کادرسازی کرده و از همان زمان تعداد زیادی از یاران خاص خود و امامزاده‌ها را روانه ایران می‌کنند، تا ضمن برقراری ارتباط با ایرانیان، زمینه فضاهای فرهنگی بزرگی را در ایران به وجود آورند. قرار دادن مرکز خلافت در کوفه سبب می‌شود که تعداد زیادی از افراد وفادار لشکر امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) را ایرانی‌ها تشکیل دهند. علاوه‌بر این حضرت علی (علیه‌السلام) در دوران امامت خود در رابطه با قم نیز صحبت کرده و قم را خانه آل پیامبر (صلی‌اللّه‌علیه‌و‌آله‌وسلم) دانسته [5] و انصار و یاران آل پیامبر (صلی‌اللّه‌علیه‌و‌آله‌وسلم) و حضرت مهدی (علیه‌السلام) را از قم معرفی می‌کنند.

 

  • دوران امامت حسنین و امام سجاد (علیهم‌السلام)

تقویت نقش ایرانیان در آینده در زمان ائمه دیگر مانند امام حسن (علیه‌السلام) هم کماکان ادامه یافت. امام حسین (علیه‌السلام) از طریق وصلت با ایرانیان بر عمق این ارتباط افزوده و در سفر به ایران ارتباطات زیادی را شکل دادند. عشق به ولایت تا جایی‌ در میان ایرانیان ریشه دواند که حتی در میان ۷۲ یار امام‌‌حسین (علیه‌السلام) در کربلا و همین‌طور لشکر مختار هم افرادی از ایران دیده می‌شد.

این موضوع در زمان امام سجاد (علیه‌السلام) هم ادامه یافت و در راستای همین ایجاد نزدیکی و تقویت ارتباط با ایرانیان، ایشان خود را فرزند دو قوم برگزیده می‌دانستند؛[6] دو گروهی که پیامبر (صلی‌اللّه‌علیه‌و‌آله‌وسلم) یکی از آن‌ها را قریش و دیگری را ایرانی‌ها می‌نامند.[7]

 

  • دوران امامت امام باقر و امام صادق (علیهماالسلام)

ارتباط ایرانیان با ائمه در زمان امام باقر و امام صادق (علیهماالسلام) به اوج خود رسید و این دو امام با فرستادن دانشمندان بسیاری از شاگردان خود به قم به تقویت حوزه این شهر پرداختند. اسنادی در این راستا وجود دارد که نشان می‌دهد امام صادق (علیه‌السلام) از طریق تربیت حدود چهار هزار شاگرد و ارتباط با حوزه قم، این محل را به‌عنوان یک پایگاه فرهنگی قوت بخشیده و از نقش مهمی که در آینده خواهد داشت، صحبت می‌کنند. تا‌آنجا‌که در کتاب غیبت نعمانی که در زمان غیبت صغری امام زمان (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) نوشته شده و به نظر ایشان نیز رسیده است، امام باقر (علیه‌السلام) در حدیثی با صراحت و به طور مفصل مراحل انقلاب اسلامی را تشریح کرده و در مورد آن می‌فرمایند:

«این انقلاب به حق است.

تمام کشته‌های آن‌ها شهید هستند.

مردمی هستند که هرگز تسلیم نمی‌شوند تا اینکه پرچم را به دست صاحب خود برسانند.»

یا در مورد دیگر در مورد انقلاب اسلامی می‌فرمایند: «اگر من انقلاب ایران را درک کنم، خود را برای صاحب این کار حفظ می‌کنم.»[8] که به کوتاه بودن فاصله انقلاب اسلامی تا ظهور اشاره دارد.

علاوه‌بر این در این دوران ائمه معمولاً فرزندان و اصحاب خاص خود را به سفر به ایران و انجام کار فرهنگی در این پایگاه امن سفارش می‌کردند. تأثیر این عمل و برقراری این ارتباط به‌گونه‌ای بود که قبور مطهر امام‌زاده‌هایی که به شهادت رسیده و یا از دنیا می‌رفتند، خود به پایگاه‌های فرهنگی و تمدنی در میان ایرانیان تبدیل می‌شد.

 

  • دوران امامت امام کاظم (علیه‌السلام)

پس از فعالیت‌های امام صادق و امام باقر (علیهماالسلام) در راستای تقویت نقش ایرانیان در آینده، نوبت به امام کاظم (علیه‌السلام) می‌رسد. امام کاظم (علیه‌السلام) با صراحت بیشتری نسبت به ابعاد و ویژگی‌های انقلاب اسلامی، ویژگی‌های امام و رهبر این انقلاب و ارتباط آن با ظهور امام زمان (علیه‌السلام) می‌پردازند. ایشان در حدیثی در مورد انقلاب اسلامی می‌فرمایند:

«مردی از قم مردم را به حق دعوت می کند، اطراف او مردمانی جمع می شوند که مثل پاره‌های آهن هستند. تندبادها هرگز نمی‌توانند آنان را تکان دهند. از جنگ اصلاً خسته نمی‌شوند، از هیچ کس نمی‌ترسند. این‌ها توکل بر خدا دارند. عاقبت از آن اهل تقوا است.»[9]

از جمله نکاتی که در مورد این حدیث می‌توان به آن اشاره کرد، این است که امام کاظم (علیه‌السلام) فردی از اهل قم که مردم را دعوت می‌کند، صاحب قدرت دانسته و دعوت او را حق می‌دانند و یاران او را نیز افرادی نترس، خستگی‌ناپذیر، اهل توکل و اهل تقوا می‌دانند و در ادامه هم به شرح آنچه قرار است در قم اتفاق بیفتد، می‌پردازند.

 

ما در این مقاله به اهمیت ایجاد جامعه اسلامی به عنوان هدف بلندمدت و کوتاه‌مدت پیامبر (صلی‌اللّه‌علیه‌و‌آله‌وسلم) و سایر معصومین (علیهم‌السلام) پرداختیم. گفتیم که ایجاد جامعه اسلامی نیاز به تشکیل حکومت اسلامی و افرادی دارد که صلاحیت تشکیل این حکومت را داشته باشند. این افراد مطابق با روایت‌های موجود از امپراتوری ایران هستند. ازهمین‌رو معصومین در برهه‌های زمانی مختلف به تقویت نقش ایرانیان از طریق بازگو کردن اخبار مربوط به امپراتوری ایران و انقلاب اسلامی پرداخته و زمینه‌های نزدیک شدن به ایرانیان را فراهم کردند. به‌طوری که تقویت نقش ایرانیان در آینده هم در سیره جداگانه هریک از اهل‌بیت (علیهم‌السلام) و هم در سیاست‌های کلی آن‌ها به‌عنوان یک واحد کل و انسان 250 ساله دیده می‌شود.

[1] وَ نُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِينَ (5 قصص)

[2] اَلرَّحْمنُ؛عَلَّمَ الْقُرْآنَ؛ خَلَقَ الْإِنسَانَ (آیات 1 تا 3 سوره الرحمن)

[3]  آیۀ 106 سوره مبارکه انبیا

[4] سورۀ توبه. آیۀ 33

[5] قُم عشُّ آلِ محمّد

[6] امام سجاد (علیه‌السلام): «أنا ابن الخیرتین»

[7] پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌اله: «خداوند دو گروه را برگزید؛ از عرب‌ها، قریش را و از عجم‌ها، ایرانی‌ها را انتخاب کرد.»

[8] لَوْ اَدْرَکْتُ ذلِکَ لاَءَسْتَبْقَیْتُ نَفْسی لِصاحِبِ هذَا الاْءَمْرِ

[9] رَجُلٌ مِن أهلِ قُمَّ يَدعُو النّاسَ إلَى الحَقِّ؛ يَجتَمِعُ مَعَهُ رجال كَزُبَرِ الحَديدِ؛ لاتزلهم العَواصِف لایملون مِن الحَرب و لایَجبنون و یَتَوکَلون عَلی الله و العاقِبَة لِلمُتقین

اشتراک گذاری در

2 پاسخ

  1. به نام خدا
    خدا کند آن امت برگزیده و یاری رسان به امام زمان علیه السلام ما باشیم.

  2. الهی ما نیز لایق جنگیدن با ظالمان در رکاب امام زمان عجل الله باشیم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *