1. خانه
  2. امام مهدی از تولد تا ظهور در تورق تاریخ
  3. مروری بر زندگی حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم و سلم) از…

مروری بر زندگی حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم و سلم) از تولد تا رحلت

بررسی اقدامات کلیدی حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم و سلم) در مسیر تشکیل حکومت اسلامی

بنا به قول مشهور، حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم و سلم) در عصر تاریک و پر از جهالت عربستان در تاریخ هفدهم ربیع الاول سال عام الفیل برابر با ۵۷۰ میلادی در شهر مکه به دنیا آمدند. همزمان با تولد پیامبر تغییرات شگرفی در سراسر عالم پدیدار گشت که از جمله آن ها شکستن شدن چهارده کنگره از کاخ کسری در مدائن، خشک دریاچه ساوه و خاموش شدن آتشکده هزار ساله فارس در ایران بود. نسل پیامبر با سی واسطه به حضرت ابراهیم (علیه السلام) می رسد. نام مادر ایشان آمنه و نام پدر بزرگوارشان عبدالله بود. عبدالله قبل از تولد پیامبر از دنیا رفت؛ در نتیجه سرپرستی ایشان بر عهده پدربزرگشان عبدالمطلب قرار گرفت، پس از عبدالمطلب نیز، ابوطالب عموی حضرت عهده دار سرپرستی ایشان گردید.

درباره زندگی نامه حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم)، ویژگی های شخصیتی ایشان، اتفاقات دوران حیاتشان و شیوه حکومت داری و منش ایشان در برخورد با موافقان و مخالفان کتاب های زیادی نوشته شده است؛ با این حال بسیاری از ابعاد شخصیتی و سلوک فردی و اجتماعی این شخصیت بزرگ هنوز برای عموم مردم ناشناخته است. نگاه ما به سبک زندگی و سیره رفتاری حضرت محمد و سایر معصومین (علیهم السلام) نباید صرفاً یک نگاه تاریخی باشد؛ زیرا این افراد شخصیت هایی معمولی نیستند. پیامبر و سیزده معصوم بعد از ایشان الگوها و راهنمایان بشر برای حرکت به سمت تکاملند. هیچ یک از ما بدون تطبیق دادن ویژگی های شخصیتی و سبک زندگی مان با ویژگی های شخصیتی و سبک زندگی ایشان قادر نیستیم به کمال انسانیت و هدف اصیل خلقت دست پیدا کنیم؛ اما این را فقط کسانی می فهمند که به خودشناسی رسیده و علت حضور خود در این جهان را دریافته باشند.

در این مقاله به طور مختصر به شرح گوشه ای از زندگی نامه حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم)، اقدامات ایشان برای تشکیل حکومت اسلامی و رابطه وجودی خود با حضرت می پردازیم.

 مروری بر دوران جوانی تا هجرت حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم)

دین غالب مردم در عصر جاهلیت بت پرستی بود، اما حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) در خانواده ای یکتاپرست و موحد متولد شدند. ایشان طهارت نفس خانواده شان را اینطور بیان می کنند: «همواره خدا مرا از صلب پدران پاک به رحم مادران پاک منتقل می کرد؛ او هرگز مرا به آلودگی های دوران جاهلیت مکدر نکرد.» [1]

جنگ و درگیری های پرخطر و بی ثمر، زنده به گور کردن دختران، انواع خطاها، سحر و جادو، فخرفروشی، عیاشی و برتری جویی های مالی و قبیله ای از ویژگی های بارز عصر جاهلیت در عربستان بود. علت نامگذاری این دوران به دوران جاهلیت این بود که در سرزمین عربستان هیچ قانون اجتماعی و یا پیغمبری که وحی به آنان برساند وجود نداشت. [2] به طور کلی، جاهلیت یک اصطلاح قرآنی و در اشاره به  نوعی از ویژگی های رفتاری، اخلاقی و اعتقادی است که در دوره پیش از اسلام و در شبه جزیره عربستان رواج داشته است.

حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) در دوران جوانی مدتی به چوپانی و کار در کاروان های تجاری مشغول بودند. در اثنای همین رفت و آمدها با خدیجه (سلام الله علیها) که بانویی پاکدامن و متنفذ بوده و به بازرگانی و تجارت مشغول بودند، آشنا شده و با ایشان ازدواج کردند. بنا به قول مشهور، حاصل این ازدواج[3] چهار دختر به نام های زینب، رقیه، ام کلثوم و فاطمه زهرا (سلام الله علیها) و دو پسر[4] بوده است.[5] به جز حضرت زهرا، سایر فرزندان پیامبر در زمان حیات پدر از دنیا رفتند؛ لذا نسل ایشان تنها از طریق حضرت زهرا (سلام الله علیها) ادامه یافت.

با وجود آنکه دین غالب مردم در زمان حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) بت پرستی بود، اما ایشان هیچ گاه تحت تأثیر اعتقادات باطل مردم قرار نگرفته و از همان ابتدا یکتاپرست بودند. ایشان بسیاری از اوقات خود را در غار حرا به اعتکاف و خلوت با خدا می پرداختند،نکه به رسالت مبعوث شوند نیز هیچ‌گاه بت نمی‌پرستیدند و همواره آایشان بسیاری از اوقات خود را در غار حرا  تا اینکه در 27 رجب سال چهلم عام الفیل و در سن چهل سالگی رسالت ایشان برای هدایت مردم جهان آغاز شد و از جانب خداوند رسماً به پیامبری مبعوث شدند. بعثت پیامبر آغازگر تحولات شگرفی شد؛ تحولاتی که خیلی زود کل جهان را تحت تأثیر قرار داد و دلهای آگاه را به سوی ایشان متمایل کرد.

خود آن حضرت بنابر حدیث متواتر و معروفی فرمودند: «إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَکَارِمَ الْأَخْلَاق»، [6] یعنی من برانگیخته شدم تا فضایل و شرافت های انسانی و اخلاقی را به کمال برسانم. کمالات اخلاقی همان اسماء و صفات الهی هستند که خداوند در ابتدای خلقت و با دمیدن روح خود در تمام انسان ها به ودیعه نهاده است. این صفات در همه انسان ها وجود دارند، اما تنها زمانی به شکوفایی می رسند که فرد تحت تربیت خداوند و نمایندگان او یعنی پیامبر و اهل بیت (علیهم السلام) قرار بگیرد. کسی که خود را برای تربیت به دست ایشان بسپارد، به بالاترین مقام یعنی مقام خلافت الهی دست پیدا می کند. خلیفه الله شدن، یعنی تجلی کامل خدا شدن؛ رسیدن به این مقام تنها برای انسان امکان پذیر است و هیچ یک از مخلوقات دیگر حتی فرشتگان، توانایی رسیدن به آن را ندارند.

حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) با هدف مذکور و در راستای تربیت انسان ها قیام و دعوت خود را آغاز کردند. این دعوت در سه سال ابتدای بعثت به صورت مخفیانه بود. در طول این مدت ایشان توانستند دل های نزدیک به چهل نفر را با حقیقت انسانی خویش آشنا کرده و از گمراهی و ضلالت نجات دهند. در سایه تربیت پیامبر و رهنمودهای ایشان دل های افراد نورانی تر و اراده هایشان روزبه روز مستحکم تر می شد. مشرکان مکه در این بازه زمانی اذیت و آزار چندانی برای حضرت نداشتند، اما به محض این کار که دعوت از فاز مخفیانه خارج شد و به دستور خداوند جلوه علنی پیدا کرد، دردسرها نیز یکی پس از دیگری شروع شد. از درخواست و تطمیع حضرت با وعده های گوناگون گرفته، تا تمسخر، تهدید و شکنجه؛ در نهایت نیز کار به جایی رسید که مشرکان تصمیم به قتل ایشان گرفتند. بر اثر این فشارها حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) تصمیم به هجرت از مکه و حرکت به سوی مدینه گرفتند، تا پایه های حکومت توحیدی و اسلامی را در آنجا بنا کنند.

 

اقدامات حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) برای تشکیل حکومت

اگرچه در نگاه اول تربیت انسان ها امری فردی به نظر می رسد، اما در اصل اینگونه نیست. انسان موجودی اجتماعی است و وجودش ابعاد مختلفی دارد. تربیت صحیح ابعاد مختلف وجود انسان احتیاج به بسترسازی اجتماعی دارد؛ بدون تشکیل حکومتی که شرایط را برای رشد و تربیت همه جانبه انسان ها فراهم کند، هرگونه اقدامی در جهت رشد شخصیتی افراد در عمل به بن بست می انجامد. با توجه به این اصل، یکی از اهداف اصلی همه پیامبران تشکیل حکومت الهی بوده است، تا در سایه آن بتوانند با خیالی آسوده به نشر معارف بپردازند. پیامبر اسلام نیز از این قاعده مستثنی نبودند. ایشان از همان ابتدای بعثت همواره مترصد موقعیتی بودند که بتوانند با تکیه بر مشارکت مردم، پایه های حکومت اسلامی را بنیان گذاری کنند.

با توجه به شواهد تاریخی، هیچ دولت و حکومت سیاسی منسجمی تا قبل از ظهور اسلام در زندگی اعراب وجود نداشته است. بعد از ظهور اسلام و بعثت حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) برای اولین بار مردم با خروج از نظام قبیلگی با نظم سیاسی و اجتماعی در بخش های مختلف فرهنگی، نظامی، قضایی، اقتصادی، سیاسی و… آشنا شدند و این موضوع نقش بسیار زیادی در رشد فردی و اجتماعی آن ها داشت. پیامبر به مدینه هجرت کردند تا یک نظام سیاسی و تشکیلاتی نمونه به وجود بیاورند، تا برای همه نسل ها و در تمام زمان ها و مکان ها الگو شود. نظامی که پیامبر ایجاد کردند شاخص های گوناگونی داشت، که در بین آن ها هفت شاخص از بقیه مهم تر و برجسته تر بود. این شاخص ها عبارتند بودند از: ایمان و معنویت، قسط و عدل، علم و معرفت، صفا و اخوت، تزکیه نفس و پیراستگی اخلاقی، اقتدار و عزت و نیز کار، حرکت و پیشرفت دائمی[7]؛ در واقع پیامبر وارد مدینه شدند تا چنین نظامی را برپا کنند و آن را برای ابد در تاریخ، به عنوان نمونه به یادگار بگذارند، تا امت های بعدی نیز برای رسیدن به چنین جامعه تکامل یافته و متمدنی تلاش کنند.

بعد از آنکه حکومت اسلامی در مدینه و اطراف آن استقرار یافت، رسالت جهانی حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) نیز آغاز شد. ایشان در سال ششم هجری و پس از پیمان صلح حدیبیه که به منظور کاهش تنش ها میان مسلمانان با مشرکان مکه بسته شد، با فرستادن چندین نامه به پادشاهان کشورهای مختلف از جمله ایران، روم، مصر و حبشه، ایشان را به دین اسلام دعوت کردند. مورخان تعداد نامه‎های فرستاده شده را دوازده نامه و عده ای نیز بیست و شش نامه ذکر کرده اند.

 

ارتباط وجودی و حقیقی ما با حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم)

ما در عالم تنها یک وجود داریم و آن هستی مطلق و بی نهایت یعنی خداوند است، که موجودی ازلی و ابدی است؛ از جایی به وجود نیامده و قائم به ذات خود است. خداوند در ابتدای آفرینش و در اولین تجلی خود، حقیقتی را خلق می کند که شبیه ترین موجود به خودِ خدا محسوب می شود و از حیث اسماء و صفات هیچ تفاوتی با خدا ندارد؛ به جز اینکه خدا خالق است و او مخلوق. سپس از این خلق یا صادر نخستین، سایر عوالم و موجودات را به وجود می آورَد. این حقیقت که با اسامی  مختلفی از قبیل روح، لوح، قلم، عقل، مثل اعلی و … خوانده می شود، همان حقیقت وجودی حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) است و به همین دلیل به آن حقیقت محمدیه یا نور محمد گفته می شود؛ لذا حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) و اهل بیت او کامل ترین جلوه های اسماء و صفات الهی هستند.

البته خداوند در سایر موجودات هم تجلی کرده است و اساساً در عالم چیزی به جز تجلیات اسماء و صفات الهی وجود ندارد، اما این تجلی ها یکسان نیست. خداوند در هر موجودی به تناسب ساختار وجودی و هدف خلقت آن موجود، فقط با تعداد محدودی از اسامی تجلی پیدا کرده است. در این میان، تنها موجوداتی که مستجمع جمیع صفات الهی و آینه تمام نمای خداوند محسوب می شوند، پیامبر و اهل بیت ایشان هستند. با توجه به این نکات، همه ما انسان ها از هر نژاد و با هر شکل و شمایلی که هستیم، از نور پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) خلق شده ایم. به عبارتی، روح ما که بعد اصلی وجود ما را تشکیل می دهد، از روح پیامبر نشأت گرفته است و پیامبر و اهل بیت ایشان (علیهم السلام) اصل، ریشه و خانواده حقیقی ما هستند.

ما با معصومین به عنوان عالی ترین جلوه های خدا و مثل اعلای خلقت، دو نوع رابطه داریم؛ یکی رابطه حقیقی و دیگری رابطه حقوقی. رابطه حقیقی ما با اهل بیت به این دلیل است که حقیقت وجود یا روح ما، همان حقیقت محمدیه یا نور وجودی حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) است. والدین واسطه به دنیا آمدن جسم ما بوده اند، اما روح ما که حقیقت و بعد جاودانه ما را تشکیل می دهد، از جنس اهل بیت (علیهم السلام) است و ایشان پدر و مادر حقیقی ما هستند. نوع دیگر رابطه ما با اهل بیت به جایگاه امامت و رهبری ایشان برمی گردد. پیامبر و اهل بیت او (علیهم السلام) حجت خدا بر روی زمین و تنها راهنمایان ما به سوی هدف خلقت و سعادت ابدی هستند؛ لذا ما تنها با اطاعت از ایشان است که می توانیم به مقامی که برایش آفریده شده ایم، یعنی مقام خلافت الهی دست پیدا کنیم.

تمام تلاش های رسول خدا از زمان بعثت تا انتهای عمر مبارک شان نیز ناظر بر همین اصل بوده است، که دست انسان ها را بگیرند و به سوی هدف خلقت راهنمایی کنند. ایشان در برابر تمام زحماتی که کشیدند، هیچ اجر و پاداشی از هیچ کس طلب نکردند، به جز یک چیز که آن هم مودت و دوستی خاندانشان بود. [8] البته این دوستی نیز هیچ سودی به پیامبر و اهل بیت ایشان نمی رساند، بلکه تمام فوایدش به خود افراد برمی گردد. مودت یعنی محبتی که همراه با اطاعت باشد. اطاعت، شباهت می آورد. شباهت به اهل بیت (علیهم السلام) نیز یعنی شباهت یافتن به خدا؛ زیرا چنانکه گفتیم، ایشان عالی ترین جلوه های خلقت و مظهر کامل اسماء و صفات الهی هستند.

خداوند وظیفه هدایت انسان ها را بر عهده متخصصان معصوم یعنی پیامبر و اهل بیت (علیهم السلام) گذاشته است؛ زیرا هدایت یک مقوله کاملاً تخصصی است. کسی که هدایت انسان را بر عهده می گیرد به اطلاعاتی تخصصی در مورد انسان و جهان احتیاج دارد. این اطلاعات نیز صرفاً در اختیار متخصصان معصوم است. ایشان علم خود را مستقیماً از خالق کل هستی یعنی خداوند می گیرند و لذا هیچ نقص و کمبودی در آن راه ندارد.

تکیه بر متخصصان معصوم در مسیر زندگی مثل سوار شدن بر کشتی است. مسیر کشتی به سمت ساحل است و کسی که سوار بر آن است؛ حتی اگر در طول سفر مرتکب خطایی شود، بازهم به ساحل نجات خواهد رسید، اما کسی که کشتی ندارد، اساساً راه به ساحل نخواهد برد و در اقیانوس گمراهی غرق می شود. دلیل تأکید اسلام بر مسئله ولایت پذیری و تبعیت از ولایت اهل بیت (علیهم السلام) نیز همین است. کسی که تمام اصول اعتقادات و احکام اسلام را بپذیرد اما ولایت را کتمان کند، درواقع دین ندارد؛ چون زندگی اش یک زندگی غیرمتخصصانه و جاهلانه است و اساس حرکتش به سمت آخرت دچار اشکال است. در رابطه با این موضوع و جانشینان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بعد از رحلت ایشان در مقالات بعدی بیشتر گفتگو خواهیم کرد.

 

[1]  طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۴، ص۹۰

[2]  خوری، فیلیپ، تاریخ عرب، ترجمه: ابوالقاسم پاینده، تهران، علمی و فرهنگی، چاپ سوم، ۱۳۱۰، ص۱۰۹.

[3] ابن‌هشام، سیرة النبویه، دار المعرفة، ج۱، ص۱۹۰؛

[4] ابن حجر عسقلانی، الإصابة، ۱۴۱۵ق، ج‌۳، ص۴۴۵و۴۴۶.

[5] الخصال للصدوق ؛ ج‏2 ؛ ص404

[6]  حکیمی و دیگران، الحیاة، ترجمه احمد آرام، ۱۳۸۰ش، ج۶، ص۶۷۵

[7]  انسان 250 ساله، بیانات مقام معظم رهبری دربارۀ زندگی سياسی مبارزاتی ائمه معصومين (علیهم السلام)، صفحه 32 و 33

 

[8]  سوره شوری، آیه 23

اشتراک گذاری در

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *