1. خانه
  2. امام مهدی از تولد تا ظهور در تورق تاریخ
  3. روی آوردن به منجی نشانه چیست؛ چه عاملی فطرت‌ها را بیدار کرده است؟

روی آوردن به منجی نشانه چیست؛ چه عاملی فطرت‌ها را بیدار کرده است؟

حق و باطل چه نقشی در روی آوردن به منجی ایفا می‌کنند؟

رسیدن به سعادت و داشتن یک زندگی آرام و متعالی همواره از آرزوهای ما بوده است، اما نیم‌نگاهی به اطرافمان کافیست تا متوجه شویم، بشری که خود را در مسیر رسیدن به سعادت تصور می‌کند، در حال حاضر در چه جایگاهی ایستاده است؟

امواج ظلم، خشونت، بی‌اعتمادی، کشتار، بی‌عدالتی و… که هر روز بر سر عده‌ای از مردم جهان فرود می‌آید، نشان از فاصله عمیقی دارد که بین جهان امروزی با دولت کریمه و انسانی صالحان وجود داشته و مردم را به مرز ناامیدی و درماندگی کشانده است. طبیعی‌ست در چنین شرایطی تنها عامل نجات‌بخش «امید» است. امید به آینده‌ای روشن و کسی که در پس تمام این سختی‌ها و ناملایمات، این آینده روشن را برایمان به ارمغان می‌آورد؛ یعنی منجی وعده داده شده! اما اینکه منشأ این امید چیست و جهان چگونه نیاز به روی آوردن به منجی را در خود احساس کرده و از چه زمانی و تا چه حد به سمت آن پیش رفته است، چیزی‌ست که قرار است در این مقاله به آن بپردازیم.

ما همیشه در هر مرحله‌ای از زندگی به دنبال سعادتیم، اما درست در زمانی که احساس می‌کنیم به آن دست یافته‌ایم، آنچه به دست آورده‌ایم را با آنچه در جستجویش بوده‌ایم، متفاوت می‌بینیم؛ درواقع تا روح بی‌نهایت‌طلب ما به بی‌نهایت نرسد، آرام نمی‌گیرد؛ اما مسئله اینجاست که جز بی‌نهایت مطلق یا نماینده او، کسی توانایی نشان دادن راه رسیدن به بی‌نهایت را به ما ندارد. در هر مکان و زمانی همواره دو جبهه حق و باطل با دو منشأ نور و ظلمت وجود دارد که در تلاشی پیاپی برای کشاندن ما به سمت خود هستند؛ یعنی همان‌طور که نور ما را به سمت خود می‌کشاند، ظلمت هم برای انحراف ما از مسیر حق و کشاندنمان به سمت خود در تلاش است؛ البته مادامی‌که حق و باطل در جای خود قرار دارند، در تشخیصشان مشکلی نداریم؛ چون کسی‌که حق را می‌خواهد به سوی حق می‌رود و برای کسی‌که طرفدار باطل است، باطل خودنمایی می‌کند، اما مشکل دقیقاً از زمانی آغاز می‌شود که به‌دلیل ترکیب و آمیخته شدن حق و باطل، به‌سختی راه را از بی‌راهه تشخیص می‌دهیم.

درواقع باطل می‌داند که انسان در شرایط تراز و متعادل خود هرگز او را نمی‌خواهد، به همین دلیل هم شرایط را به‌نحوی تنظیم می‌کند که ما در پیدا کردن حق دچار مشکل شده و به موفقیت نرسیم؛ چون پیدا نکردن حق به خودی خود مساوی با سردرگمی و ماندن در باطل است؛ پس می‌توان نتیجه گرفت که علت انبوهی از اخبار و روایت‌های ضد و نقیض که حق و باطل را با هم در می‌آمیزند، چیزی جز نگه داشتن ما در باطل نیست و از آنجایی‌که مهار کردن حق که نور و عشق محض است، ممکن نیست، تمام تلاش باطل بر این است که روزنه‌های نور را بر ما ببندد تا راهی به بی‌نهایت نداشته باشیم و با ایجاد بن‌بست‌های پی‌در‌پی، یأس و ناامیدی را به ما القا می‌کند تا حرکتمان به سمت و سوی حق متوقف شود و حالا سؤال اینجاست که چگونه علی‌رغم تمام تلاش‌های باطل برای دور نگه داشتن ما از حق، روی آوردن به منجی روز‌به‌روز در حال گسترش است؟

 مبنای عملکرد حق

برخلاف عملکرد ظلمت و باطل، نور با خود امید به همراه دارد. همین امید است که موتور حرکت ما به سمت عشق و بی‌نهایت محسوب شده و ما را برای رسیدن به هدف و آینده روشن به جنب‌و‌جوش می‌اندازد. امید واژه مشترک تمام انسان‌های زنده است؛ درحقیقت امید به آینده، امید به رسیدن و امید به کسب سعادت، همه میوه‌های درختی هستند که باور به منجی به آن جان می‌دهد. در تمام ادیان و مذاهب آسمانی و غیرآسمانی می‌توانیم امیدی از جنس نور پیدا کنیم که ما را از رکود و در جا زدن نجات داده و به ما قدرت، توان و انگیزه حرکت می‌دهد. این نور امید به صورت منجی و یاری کننده‌ای‌ست که برای ما مساوی با پایان ظلم و آغاز عدالت بوده و پلی امن برای رسیدن ما به سعادت ابدی‌ست؛ البته قطعاً باطل با این نور دشمن بوده و تمام تلاشش را برای از بین بردن این چراغ هدایت و نرسیدن ما به آن به کار می‌بندد.

اگرچه منجی‌خواهی و روی آوردن به منجی نوری‌ست که ظلمت و باطل نمی‌تواند آن را مهار کند، اما باطل به هر وسیله‌ای متوسل می‌شود تا دست ما را از رسیدن به حق کوتاه کند، یعنی:

با ایجاد سراب نور حق را منحرف می‌کند تا چیزی‌که در نهایت به دست ما می‌رسد، باطلی در صورت حق باشد و یا توجه ما را از نور و حقیقت اصلی برداشته و ما را مجذوب و دلباخته ظواهر پوشالی می‌کند؛ پس ما برای دور ماندن از اشتباه چاره‌ای جز معرفت یا شناخت دقیق حق و باطل نداریم. حق با فطرت ما سازگار است و باطل با روح شیطان؛ پس در اولین قدم باید با حقیقت خود و ماهیت شیطان آشنا شویم، تا بتوانیم حق و باطل را از هم تشخیص دهیم.

مشخص شدن پوچی و ضعف باطل

ما در جهان کنونی با استکباری مواجه هستیم که برای دهه‌ها و قرن‌های پی‌در‌پی، مردم را به زیر ظلم و ستم خود گرفته و در قالب نظام‌های مختلفی چون صهیونیسم، سرمایه‌داری، امپریالیسم، اومانیسم و… آن‌ها را از رسیدن به سعادت حقیقی و جایگاه ویژه‌ای که تنها در سایه وجود حکومت الهی و متخصص معصوم به دست می‌آید، دور نگه داشته است. مردمی که زمانی فریفته و دل‌بسته نقشه‌های پوشالی و آینده خیالی چنین نظام‌هایی بوده و سرنوشت خود را به دست آن‌ها سپرده بودند، امروز ناامید از شکنجه‌ها و آزارهای حاکمان جهان و خسته از ظلم و بی‌عدالتی، به‌دنبال راهی برای فرار از وضعیت موجود می‌گردند.

مزدوران فاسد در هر نقطه‌ای از جهان می‌بینند که جایگاهشان تنزل پیدا کرده، الگوی نقشه‌های پلیدشان برای مردم، بیش از پیش برملا شده و اعتماد جهانی را تا حد زیادی از دست داده‌اند. از همین رو سیاست‌های پنهانی خود را تا اندازه‌ای آشکار کرده و برای عملی کردن نقشه‌های شوم و شیطانی خود، وقیحانه و بی هیچ ابایی دست به کشتار و چپاول می‌زنند. کشته شدن ده‌ها هزار کودک و انسان بی‌گناه در جنگ‌ها، ترویج رفتارهای نامشروع و خلاف شأن انسانی، پایمال کردن آشکار حقوق مظلومان و… تنها گوشه‌ای از اعمال و رفتار این مزدوران است. اما نکته اینجاست که در این میان، افراد حق‌طلب و حقیقت‌خواهی نیز وجود دارند که با وجدان بیدار خود متوجه ماهیت غیرفطری و خلاف انسانی این اعمال و رفتار شده و نسبت به آن‌ها اعلام برائت و دوری می‌کنند. و برای پایان این ستم‌ها راه و چاره‌ای جز فریاد زدن این ظلم و ستم و روی آوردن به منجی نمی‌بینند؛ درواقع با شدت گرفتن این ستم‌ها میزان نفرت مردم جهان از استکبار حاکم شدت گرفته و موج روی آوردن به منجی و اعلام بیزاری از اعمال غیرانسانی نظام سلطه جهانی افزایش می‌یابد.

امیدهایی که آمدن منجی را سرعت می‌بخشند

روی آوردن به منجی با میزان نزدیکی ما با فطرتمان، شناخت ما از خود حقیقی‌مان و شناخت دشمن ارتباط تنگاتنگی دارد. یعنی هرچه ما به حقیقت خود نزدیک‌تر شویم، نیاز به وجود منجی و خسارت ناشی از نبود او را بیشتر احساس کرده و تلاش‌مان برای آمدن او و پایان دادن به ظلم و بی‌عدالتی جهانی هم بیشتر خواهد شد. آمدن منجی در دستگاه الهی امری حتمی‌ست، اما در عین حتمی بودن کاملاً به میزان وفاداری، همدلی و آمادگی مردم وابسته است؛ به‌عبارت دیگر ما با نشان دادن شایستگی‌های لازم برای آمدن منجی، توانایی جلو انداختن این آینده روشن را داریم و در این میان انقلاب اسلامی ایران و استغاثه برای آمدن منجی از جمله عواملی هستند که هریک به نوعی نقش بزرگی در نزدیک شدن این اتفاق مبارک یعنی آمدن منجی ایفا می‌کنند.

Ÿ    انقلاب ایران

همان‌طور که پیشتر گفتیم، یکی از عوامل لازم برای ظهور منجی وفاداری‌ست، اما متأسفانه میزان وفاداری شیعیان نسبت به متخصص معصوم به گونه‌ای بوده که در طول تاریخ از امتحانات الهی سربلند بیرون نیامده و منجر به از دست رفتن سیزده معصوم در اوج غربت و تنهایی گشته است، اما انقلاب اسلامی ایران نشان داد که دوران بی‌تفاوتی و عدم وفاداری نسبت به معصوم به سر رسیده و مردم با روی آوردن به منجی در حال رقم زدن آینده دیگری برای تاریخ هستند. انقلاب اسلامی نه‌تنها باعث بیدار شدن فطرت‌های خفته در ایران و حتی سایر کشورهای جهان شد، بلکه با فراهم کردن زمینه‌های لازم برای مبارزه با استکبار و تشکیل حکومت صالحان، اقدامات اولیه برای تشکیل دولت کریمه را نیز پی‌ریزی کرد. ایستادگی مردم ایران در طی هشت سال جنگ تحمیلی و عملکرد بی‌نظیر مردمی از ملیت‌های مختلف در جبهه مقاومت، نشان از روی آوردن به منجی در مقیاسی بسیار بزرگ و آمادگی پرداخت هرگونه هزینه‌ در مسیر وفاداری به امام معصوم را دارد.

 

    Ÿاستغاثه

اگر بخواهیم برای روی آوردن به منجی مصداق و شاهدی پیدا کنیم، قطعاً استغاثه بهترین مثال از روی آوردن به منجی خواهد بود. عملی که نه‌تنها از خستگی و به تنگ آمدن مردم از وضع موجود خبر می‌دهد، بلکه اقدامی‌ست که ناخودآگاه ما را به فرمول‌های ظهور نزدیک می‌کند. ما برای آوردن منجی علاوه‌بر وفاداری، به همدلی نیز محتاجیم و استغاثه اوج رحمانیت و رحیمیت مردمی‌ست که برای آزادی بشریت از چنگال ظلم و استکبار جهانی به خدا پناه برده و مضطرانه آمدن منجی را از او می‌خواهند. تاریخ نشان داده که هرگاه این اضطرار و تمنا در اوج خود و خالصانه باشد، هرگز بی‌جواب نخواهد ماند؛ همان‌گونه که بنا بر حدیثی از امام صادق (علیه‌السلام) استغاثه مردم بنی‌اسرائیل به خدا برای آمدن منجی، آمدن حضرت موسی (علیه‌السلام) را ده‌ها سال جلو انداخت.[1]

تلاش جمعی برای عدالت:

دفاع جمعی مردم جهان از آرمان فلسطین و تلاش برای پایان دادن به سیطره ظالمانه صهیونیست‌ها بر اراضی اشغالی نمونه‌ای از همدلی جمعی و وفاداری مردم جهان نسبت به یکدیگر است. در سال‌های اخیر اتفاقات و حوادثی در سطح جهانی رخ داده است که مردم را به درستی به این باور رسانده است که هیچ یک از انسان‌ها از یکدیگر جدا نبوده و همه در زندگی یکدیگر موثر و دخیلیم. حرکت انقلابی دانشجویان و مردم در دفاع از مردم فلسطین علی‌رغم اطلاع از مصائب و مشکلاتی که برای آنان به همراه خواهد داشت؛ حلول همان روح عدالتخواهی جمعی است که صلح، آرامش و مهربانی را برای همگان به یک اندازه طلب می‌کند و از تبعیض، ظلم و ستم به جان آمده است. این عدالت‌خواهی در واقع بارقه‌هایی از همان منجی خواهی است؛ زیرا چه این مردم عدالت پیشه باخبر باشند و چه اطلاعی نداشته باشند، باطن فریاد عدالتخواهی آنان فریاد منجی خواهی و تلاش برای رهایی از حکومت طاغوت است.

 

با توجه به آنچه گفتیم روی آوردن به منجی، همان آرزوی همیشگی و فطری انسان است که در طلب جهانی امن، آرام و سرشار از عشق و به امید ساختن آن تلاش می‌کند؛ زیرا انسان تنها زمانی به آرامش خواهد رسید که در سایه انسان کامل وجه انسانی وجود خود را شناخته و به سمت رشد و کمال انسانی قدم بردارد.

[1] المیزان فی تفسیرالقرآن، ج 10، ص 331

اشتراک گذاری در

2 پاسخ

  1. استاد شجاعی کسی هستن که من با وجود ایشون دوباره به درون خودم نگاه کردم.
    ممنون از وب سایت خوبتون.
    اجرتون با خدا.

  2. خداروشکر
    مقاله ها واقعا پر محتوا و عالی هستن👌🏻👌🏻😍

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *